خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

ارتش دوپینگی عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران



پروسه تصمیم گیری کشورها برای حمله نظامی به یک کشور یا کشورهای دیگر بیشتر معلول متغیرهای ملی، منطقه ای و بین المللی است. برآورد کلی ظرفیت ملی به ویژه قدرت نظامی کشور مهاجم بیشتر در قبال آخرین وضعیت نظامی کشور هدف معنا و مفهوم پیدا می کند. چنانچه توازن استراتژیک بین کشور مهاجم و کشور هدف برقرار نباشد، آنگاه متغیرهای منطقه ای و بین المللی در پروسه تصمیم گیری حمله نظامی کشور مهاجم قابل ملاحظه می شوند.

حمله ارتش عراق به ایران در 31 شهریور 1359 از تصویر استراتژیک مذکور مستثنی نیست. برنامه ریزی حمله نظامی رژیم سابق صدام حسین به ایران تابع توان ملی به ویژه قدرت رزمی ارتش سابق عراق در قبال آخرین وضعیت و ظرفیت نظامی ایران و نیز شرایط حساس بین المللی و منطقه ای دهه 70 م قابل محاسبه و کالبد شکافی است.

ساختار و نقش ارتش سابق عراق از یک سو تابع موقعیت ژئواستراتژیک کشور عراق و از سوی دیگر تابع سیاستگذاری نظامی رژیم ستیزه جوی صدام حسین بود.

وضعیت کویری، کوهستانی و اختلاطی از این دو موقعیت جغرافیایی کشور عراق، ارتش سابق آن کشور را شامل یگان های پیاده کوهستانی؛ زرهی و پیاده مکانیزه با حجم زیاد آتش، تحرک سریع لجستیک و مهندسی رزمی همراه کرده بود، مشخصات و مختصات ارتش سابق عراق بیشتر برای ایفای مأموریت های ضد شورش های مسلحانه در مناطق شهری و روستایی، محاصره روستاها و شهرک های کوهستانی و حفاظت از مراکز استراتژیک کشور عراق سازمانی شده بود.

قدرت تهاجمی ارتش سابق صدام حسین بیشتر مبتنی بر تحرک سریع تانک، حجم زیاد آتش پشتیبانی و نیروهای تهاجمی با توسل به موشک های بالستیک و تسلیحات کشتار جمعی از طریق دهلیزهای کویری و کویری – کوهستانی بود. ارتش سابق عراق از دهلیزهای کویری و کوهستانی به جنوب و غرب کشور ایران حمله ور شد و از طریق دهلیزهای کویری و ساحلی به کویت حمله کرد و جالب این جا است که ارتش سابق عراق از دهلیز کویری، و ساحلی یا دهلیزهای جنوبی توسط نیروهای ائتلاف به رهبری ارتش فدرال امریکا در جنگ های 1992 و 2003 متحمل شکست و فروپاشی شد. و نام ارتش منگول را در منابع مطالعاتی مراکز فکری استراتژی نظامی امریکایی و غربی به خود گرفت.

ارتش سابق عراق در جنگ های 1992 و 2003 از یگان های پیاده و زرهی برای حفاظت از مراکز فرماندهی و استراتژیک رژیم سابق صدام حسین استفاده کرد و به کلی عمق استراتژیک را فراموش کرد و در هر دو مقطع یگان های نظامی آن متحمل تلفات شدید در پی حملات موشکی و هوایی نیروهای ائتلاف در فضای جنگ مدرن قرار گرفتند. این دو وضعیت بیشتر حاکی از کار ویژه محدود به امور سرکوب داخلی ارتش سابق عراق بود. آنگاه این سئوال مطرح می شود: جسارت حملات نظامی ارتش سابق صدام حسین به ایران از کدام منبع ناشی می شد؟

صرف نظر از نواحی کوهستانی، موقعیت کویری و ساحلی کشور عراق و نیز ظرفیت های ستیزه و رژیم مخلوع صدام حسین، عراق را با درگیری بیشتری در عمق استراتژیک با خلیج فارس مواجه ساخته بوده رقابت سنتی با ایران برای ایفای بازیگر منطقه ای و طمع ورزی مرزی و ارضی نسبت به همسایگان همیشه از رژیم سابق صدام حسین یک منبع بالقوه و بالفعل پرخاشگری ساخته بود. تبدیل ایده های مخرب مذکور نیازمند نهاد تداخل نظامی بود که ارتش عراق امکان و ظرفیت آن را نداشت و بدین خاطر از اصل غافلگیری و استفاده از فرصت های پیش آمده ناشی از تحولات حساس منطقه ای و بین المللی دهه 70 م سود جست. دهه 70 م مصادف با تحولات حساس منطقه ای و بین المللی از جمله هجوم ارتش شوروی سابق به افغانستان و وقوع انقلاب اسلامی در ایران بود.

رویکرد استراتژیک ایالات متحده در دهه 70 م مبتنی بر دیدگاه های نظامی، امنیتی و سیاسی مشتمل بر همکاری با هر نوع رژیم سیاسی مخالف نفوذ مسکو، گرایشات ایدئولوژیک و تمایلات ناسیونالیسم افراطی عربی بود، از سوی دیگر؛ رژیم سابق صدام حسین از ویژگی های ناسیونالیسم شدید عربی، ایدئولوژی بعثی و همکاری با روس ها و حمایت از گروه های تروریستی برخوردار بود، پس چرا طرف معامله با امریکا قرار گرفت؟

به نظر می رسد که رژیم سابق صدام حسین بیشتر طرف معامله تاکتیکی نه استراتژیک با امریکا در دهه 70 م قرار گرفت. اما پس از جنگ تحمیلی 1988 به بهانه حمله عراق به کویت، ارتش عراق که متحمل فروپاشی تدریجی شد رژیم سابق صدام حسین را با خطر انقراض قرارداد و سرانجام دولت سابق صدام حسین را در سال 2003 خلع کرد.

خط قرمز امریکا پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران (فوریه 1979) از البرز به منتهی الیه زاگرس تغییر پیدا کرده بود. شوروی از پوشه مهار امریکا خارج شده بود و مسکو به دنبال تشکیل دولت پشتون مارکسیستی در افغانستان بود و قدرت تهاجمی شوروی سابق در دهه 70 م براساس دکترین برژنف بیش از گذشته منافع حیاتی ایالات متحده را در منطقه اقیانوس هند شامل آنگولا، یمن، هندوستان، خلیج فارس تا ویتنام را مورد چالش قرار داده بود.

اینجا بود که ارتش دوپینگی عراق برای انجام حمله نظامی به ایران نامزد شد. این انتخاب چندین علت داشت اولاً تسلیحات روسی ارتش سابق عراق به تنهایی قادر به تخریب قدرت نظامی ارتش ایران نبود و آن که رژیم سابق صدام حسین و متحدین سنتی واشنگتن به اهمیت تسلیحات غربی و امریکایی پی می بردند، ثانیاً، رژیم سابق صدام حسین برای تحقق آرمان های مخرب ستیزه جویانه خود به تدریج از مدار سیاسی نظامی شوروی خارج و به مدار امریکا نزدیک می شد، ثالثاً تضعیف تدریجی ارتش سابق عراق راه را برای حضور نظامی ایالات متحده در منطقه خلیج فارس باتکیه بر us.centcom us.socom برای برقراری توازن استراتژیک در خلیج فارس فراهم می کرد و رابعاً با مهار سیاسی و نظامی رژیم سابق صدام حسین شاخک های نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک آن در تهدید علیه اسراییل مهار و کنترل می شد، عراق به تدریج به رژیم های محافظه کار سلطنتی و جمهوری نزدیک تر می شد، از رژیم های انقلابی عربی چون سوریه و لیبی فاصله می گرفت و بهتر از همه تزریق تسلیحات غیر متعارف به عراق برای جنگ علیه ایران، دامنه اتهامات رژیم سابق صدام حسین را زیادتر می کرد.

بدین ترتیب ارتش سابق عراق که معلول محاسبات استراتژیک امریکا شده بود، مستعد حمله نظامی به ایران شد، ارتش دوپینگی عراق بدون توجه به فقدان عقبه استراتژیک و بافت رزم داخلی، به جنگ فرسایشی علیه ایران و تهاجم به کویت پرداخت و سرانجام در جنگ های 1992 و 2003 متلاشی گردید و نام ارتش منگول به خود گرفت.

دکتر حمید هاد یان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد