عنوان : نظم را از نماز آموختهام
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
قبل
از سال 1352 که در دوره دبیرستان تحصیل میکردم دچار یک بحران
فکریشدم که نیاز به مشورت جدی داشتم. دوستان به من گفتند با
آقای بهشتی مشورتکن. از کاشان تماس گرفتم و مسئله را مطرح کردم.
به من گفتند اجازه بدهید دفترم رانگاه کنم. نگاه کردند و گفتند دو
ماه دیگر وقت دارم. من هم ناراحت شدم و تلفن راقطع کردم که
چطور در وقتی که من نیاز فوری به مشورت دارم یک روحانی
وقتملاقات با مرا به دو ماه بعد وعده میدهد. دوست من پرسید چی
شد؟ گفتم منالا´ن گرفتار هستم ولی ایشان برای دو ماه دیگر به من
وقت داده است. گفت یک باردیگر تماس بگیر و بگو کار شما فوری است.
تماس گرفتم مجدداً گفتند اجازه بدهیددفترم را نگاه کنم. دفترشان را
نگاه کردند و گفتند چهارشنبه آینده ده دقیقه به اذانصبح. این
وقت دادن دوباره موجب تعجب من شد. ولی چون مشکل داشتمپذیرفتم.
نصف شب از قم به تهران آمده و ده دقیقه مانده به اذان صبح دم
در منزلایشان حاضر شدم. نکته عجیب این بود که درست سر ده دقیقه
مانده به اذان صبحقبل از اینکه زنگ منزل را بزنم در را باز کردند
و با آغوش باز مرا پذیرفتند. صحبتکردیم و با هم نماز خواندیم. در
پایان نماز به من گفتند من نظم و انضباط را از نمازآموختهام.
منظور ایشان این بود که یکی از آثار نماز وقت شناسی است.
حجت الاسلام والمسلمین جواد بهشتی