عنوان : مسیر حرم را پیاده میرفت
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
وقتی
با پدرم به اصفهان میرفتیم شاهد بودم هر روز صبح مسیرهای طولانی
را درکنار زایندهرود قدم میزند و فکر میکند که گاه یک ساعت و نیم
این برنامه طولمیکشید و از این فرصت برای صحبت با من استفاده
میکرد. در آلمان هم که بودهمین کار را میکرد. در مشهد هم که هر
تابستان میرفتیم صبحها مسیر منزل تا حرمرا همیشه پیاده میرفت و
برمیگشت.
سید محمدرضا بهشتی
عنوان : عطر یاس میزدند
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
پدرم
تقریباً هر روز نظافت و حمام میکردند و لباسهایشان را مرتباً به
خشکشوییمیدادندو معتقد بودند یک روحانی باید در انظار عمومی در
نهایت نظافت وپاکیزگی و آراستگی ظاهر شود. همیشه عطر یاس میزدند و
خوشبو بودند. درآخرین بار هم که جسد مطهرشان را دیدیم بوی عطر یاس
از آن به مشام رسید. درخانه کارهای خودشان را خودشان میکردند.
کفششان را واکس میزدند.
ملوک السادات بهشتی
عنوان : در خانه با ما ورزش میکرد
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
پدرم
در اوقات فراغت با ما در خانه ورزش میکرد. پینگپنگ خوبی میدانست
وبه فن شنا مسلط بود. یک بار که با جمعی از اعضای مدرسه رفاه به
باغی در اطرافکرج رفتیم، وقتی ایشان والیبال بازی میکرد همه از
تسلط ایشان تعجب کردند چونفکر نمیکردند کسی با این ویژگیهای علمی
و... در این رشته ورزشی هم مسلطباشد.
سید علیرضا بهشتی
عنوان : شبها قدم می زد
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
آقای
محمدرضا بهشتی فرزند شهید مظلوم برای من تعریف می کردند به دلیل اعتقاد
زیادی که پدرم به برنامه پیاده روی داشت چون به دلیل اشتغال زیاد در
روزنمی توانست این کار را بکند شبها در ایوان کوچک منزل نزدیک به بیست
دقیقه قدم می زد.
سید علیرضا بهشتی
عنوان : از همنشینی با او لذت میبردیم
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
ایشان
اولاً خیلی مهربان بود با زن و فرزند. با من که همسرش بودم مثل
یک پدر وفرزند بود، یعنی من همیشه احساس میکردم با پدرم روبهرو
هستم، از بس کهمهربان و خوش اخلاق بود. هیچ وقت در مدت 29 سال
که با هم بودیم کوچکترینچیزی را از ایشان ندیدم که باعث دلخوری
من بشود، با فرزندانش هم همینطور. بافرزندانش رفیق بود، هیچ وقت
نشد حتی برای یک بار هم سر اینها داد بزند، اینقدر خوشاخلاق بود که
آن ساعتی که ایشان به ما تعلق داشت واقعاً از همنشینیایشان لذت
میبردیم، موقعی که دور هم جمع میشدیم و با هم بودیم همیشهبحث
از خدا و پیغمبر میکردند و میگفتند ائمه چنین کردند و شما هم باید
چنینکنید، همیشه این مسائل بود. هیچ وقت ما کوچکترین ناراحتی از
دست آقانداشتیم.
عزت الشریعه خاتون آبادی،همسر شهید بهشتی