سوم خرداد «سالروز آزادی خرمشهر عزیز و روز مقاومت ، ایثار و پیروزی» یادآور حماسه آفرینی های دلیر مردانی است که جنگ تحمیلی را از موقعیت تدافعی (پدافندی) به موقعیت عزتمند و باشکوه تهاجمی ( آفندی) بدل کردند. امری که حضرت امام آن را مافوق طبیعت دانستند و فرمودند:« فتح خرمشهر یک مسئله عادی نیست، بلکه مافوق طبیعت است». مقام معظم رهبری نیز در این زمینه کلمه معجزه را بکار بردند:« واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی افتخارآمیز است، ولی از نزدیک این قضیه شبیه به یک معجزه بزرگ است. »
راستی چه چیزی فوق طبیعت بود و چه امری معجزه بزرگ؟
به نظر می رسد کارشناسان مسائل نظامی –که در جریان مسائل جنگ تحمیلی نباشند - برای پاسخ به این سئوال با یک محاسبه ساده پیروزی رزمندگان اسلام از سپاه و ارتش و بسیج و سایر نیروهای نظامی و انتظامی را ناشی از برنامه ریزی مناسب ، استفاده از اصل غافلگیری، بکارگیری استراتژی و تاکتیک برتر و روحیه بالاتر و لابد تدارک بهتر و جنگ افزارهای شاید مدرنتر (مثلاً آمریکایی) و... بدانند و سپس نتیجه گرفته شود که این کجایش معجزه بود و یا کجایش مافوق طبیعت؟
برای تحلیل درست این امر چاره ای نداریم جز آنکه نگاهی ولو کوتاه به وضعیت ایران و عراق در آغاز جنگ داشته باشیم و نگاهی به رویدادهای منتهی به فتح خرمشهر.
در یک نگاه اجمالی متوجه می شویم دشمن بعثی با استفاده از نابسامانی های پس از انقلاب و تحلیل رفتن توان مدیریت و فرماندهی ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی ناشی از:
- اخراج 40 هزار مستشار نظامی آمریکایی
- اعدام فرماندهانی که دستشان به خون ملت آغشته شده
- فرار عده بیشتری از فرماندهان وابسته به دربار
- اعدام و برکناری جمع دیگری از فرماندهان درگیر در کودتای شهید نوژه و نیز واقعه شکست آمریکا در طبس
از یکسو و شکل نگرفتن نیروی قدرتمند مدافع انقلاب «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی » بدلیل کارشکنی های لیبرالهای وابسته به غرب و بعدها بنی صدر و نیز گرفتاری این نیرو در جنگ شهری در کردستان وسایر مناطق درگیر در شمال و جنوب و شرق و غرب کشور. از سوی دیگر عدم تجهیز این نیروی انقلابی به امکانات دفاعی به حدی که برای چند قبضه موشک انداز آرپی جی هفت و چند جعبه مهمات باید از چند خوان عبور کرده و آخر معلوم نبود چیزی دست خالی شان را بگیرد یا نگیرد. این موارد بخشی از دلایل اثبات ناتوانی نیروی تازه کار سپاه برای مقابله با دشمن خارجی مجهز و مورد حمایت دو بلوک قدرت آن روز ( آمریکا و شوروی ) بود.
از طرفی بین سیاسیون بر سر انتخاب نخست وزیر و وزیر اقتصاد و امور خارجه و وزیر ... درگیری و انشقاق بود. و اختلافات ناشی از قدرت طلبی گروهها و گروهکها و نیز خیانت های برخی از خواص و حتی بزرگان و تشکل های سیاسی سازمان یافته مثل حزب توده و ... مانع اصلی انسجام و هماهنگی نیروها در برابر متجاوزین خارجی بود.
همچنین آمریکایی ها که پس از پیروزی انقلاب حاضر به تمکین در برابر ملت پیروز ایران نبودند سعی کردند به انحاء مختلف به ایران برگردند و این امر را با کودتای نوژه و بسیج جریانات وابسته به خود ، محاصره اقتصادی ، تحریم قطعات نظامی ،حمله مستقیم نظامی (ماجرای طبس) و درگیر کردن کشور به جنگ داخلی در کردستان و ... آزمودند ولی از آنجا که مشیت خداوندی براین امر بود که انقلاب اسلامی بماند و دهها سال خار چشم دشمنان شود ، نتیجه ای نگرفتند. لذا به نتیجه رسیدند که با حمایت و حتی هدایت عنصری قدرت طلب مثل صدام حسین ایران را مورد تجاوز نظامی قرار داده و بر اساس تحلیل های غلط، امید داشتند ظرف یک هفته نیروهای صدام در تهران رژه پیروزی روند.
ظاهر مطلب همه چیزش درست محاسبه شده بود اما چه چیزی این معادلات را برهم زد . رازیست که امروز برای برخی از دشمنان فاش شده است و امروز آنان بدنبال گرفتن این برگ برنده که امام آن را مافوق طبیعت و رهبری معظم معجزه بزرگ می خواندند هستند . آنان می دانند تا این برگ برنده در دستان ملت بزرگ ایران باشد هرگز برای قویترین دشمنان نیز امکان پیروزی در هیچ نبرد نظامی متصور نیست .
برگ برنده نیروهای اسلام
چه چیزی باعث تغییر معادلات و موجب پیروزیهای پیاپی ایران ، پس از یک سلسه شکست و ناکامی شد؟
چه چیزی موجب شد تا نیروهای دفاعی ایران به یکباره تبدیل به نیروهایی تهاجمی و بی بدیل شوند و دشمن را نه تنها از سرزمینهای اشغال شده راندند ، بلکه او را تا شبه جزیره فاو تعقیب کرده و مجازات نمودند. و به این هم قناعت نکرده او را در بصره و العماره در جنوب و در حاج عمران و پنجوین و خورمال و حلبچه و دیاله و سلیمانیه و اربیل و حتی کرکوک تعقیب نموده و با ضربات کاری و پی در پی تنبیه نمودند.و اگر دخالت های آمریکا و همکاری شوروی سابق و شیوخ مرتجع عرب و ... نبود امروز مردم عراق گرفتار در چنگ آمریکا و ناتو نبودند.
جوانانی که رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) درباره شان فرمود:
قلم و بیان اینجانب عاجز است از قدردانى و شکرگزارى از مجاهدین فداکار اسلام که با مجاهدت و جانبازى در راه هدف و حفظ آرمانهاى اسلامى و پیروزیهاى عظیم در تمام جبههها موجب افتخار و سرافرازى جمهورى اسلام و اولیاى خدا، علیهم الصلوة والسلام، شدند. با چه بیان و قلم از جوانانى که به عشق خداوند و شوق لقاء اللَّه در سبقت در دفاع از حق و اسلام عزیز سر از پاى نمىشناسند و تنها سرمایه بزرگ خود را که جان است فداى هدف مقدسى مىکنند که انبیا و اولیاى بزرگ خدا، همچون سید مظلومان و سرور فداکاران، نمودند و نداى هَیَهات مِنَّاالذِّلَةُ آن بزرگمرد تاریخ را با قول و عمل خود در سراسر کشور بلکه جهان سر مىدهند، مىتوان تجلیل نمود. و با کدام قلم و بیان مىتوان از عزیزانى که سنگرهاى جنگ را به محراب مسجد و معراج الى اللَّه تبدیل کردند ثنا کرد.
گیرم که قلم فرسایان هنرمند بتوانند میدانهاى شجاعت و دلاورى آنان و قدرت و جسارت فوق العاده آنها را در زیر آتش مسلسلها و توپها و تانکها ترسیم نمایند و نقاشان و هنرپیشگان بتوانند پیروزیهاى هنرمندانه آنان را در آن شبهاى تار در مقابل موشکها و بمب افکنهاى دشمن غدّار و عبور از پیچ و خمهاى سیمهاى خاردار و کوههاى سر به فلک کشیده و بیرون کشیدن دشمنان خدا از سنگرهاى بتونى و مجهز به جهازهاى پیشرفته را مجسم نمایند؛ لکن آن بعد الهى عرفانى و آن جلوه معنوى ربّانى، که جانها را به سوى خود پرواز مىدهد، و آن قلبهاى ذوب شده در تجلیات الهى را با چه قلم و چه هنر و چه بیانى مىتوان ترسیم کرد. راستى این غربیان و شرقیان و غربزدگان و شرقزدگان و ملى گرایان این فداکاریها را با این بعد معنوى و روح عرفانى و عشق الهى با چه چیزى توجیه و تحلیل مىکنند؟ اینجا عمل و جسارت مطرح نیست؛ انگیزه و روح و جهت لَدى الربّى آن مطرح است. عشق به محبوب حقیقى، که همه چیز را محو مىکند و هر انگیزهاى غیر از عشق به او را مىسوزاند، مطرح است.
در کدام جنگ و نهضت و انقلاب و شورش، در طول زمان و سراسر خلقت، سربازانى چنین و فداکارانى مانند ایران را سراغ دارید؛ جز در طبقه اولیاى الهى و تربیت شدگان در مکتب آنان، که فرزندان این دیار به نور آنان استضائه] روشنى خواستن، روشن کردن، روشنى پذیرفتن[ کرده و از خود رستهاند. و در کجا، در لابلاى تاریخ، چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و سایر بستگان اینان را سراغ دارید که پس از چند قربانى باز براى قربانى دیگر فرزندان خود پیشقدم مىشوند. این مکتب قرآن و اسلام راستین است؛ و اینان فرزندان این قرآن و این مکتب و آن صاحب مکتبمان.
سلام و تحیات خدا و رسولانش بر این مادران و پدران و این فرزندان عالیمقام. و درود بر این جانبازان و از هر چیز در راه هدف گذشتگان باد . (صحیفه امام، ج18، صص: 333-332)
با این سخن امام جایی برای سخن باقی نمی ماند جز آنکه تنها به معرفی چند اسوه حسنه از این مردان الهی و بی نظیر و تاریخ ساز این مرز و بوم اشاره کنیم و در این جشن پیروزی نام و یادی از آنان کنیم. باشد که آنان نیز نیم نگاهی به خاکیان زمین نمایند و شاید ما را در روز حساب شفیع و یاور شوند.
مردان مردی که در اینجا از آنان به عنوان فاتحان خرمشهر یاد می شود هیچیک دانشگاه جنگ و. دانشکده افسری و ... را نگذرانده بودند. آنان از دل مردم و از میان یاران در گهواره امام خمینی(ره) که در سال 42 فرموده بود یاران من در گهواره هستند ؛پا به میدان نبرد گذاشته و اینان تنها نمونه ای از خیل قهرمانان ملی ایران زمین هستند که در این فرصت می توان معرفی کرد. کسانی که از نزدیک افتخار مصاحبت و همراهی با آنان را داشته و از قضا با وجود مؤثر بودن در جنگ کمتر از آنان حرف و سخنی است.
با ادای احترام به شهیدان بزرگ آزادی خرمشهر شهید حاج احمد متوسلیان ، شهید حاج احمد کاظمی ، شهید حسن باقری ، شهید حاج ابراهیم همت، شهید حاج حسین خرازی و دیگر شهدا و جانبازان و آزادگان و سردارانی که هنوز بار امانت شهدا را بر دوش خود احساس می کنند و امروز نیز همچون دیروز پا به رکاب رهبری فرزانه انقلابند.
منبع : جهان نیوز
تنظیم : بخش هنر مردان خدا - سیفی