وصیت نامه : رب الشهداء و الصدیقین
یا ایها الذین آمنوا زعمتم انکم اولیاء الله من دون الناس فتموالموت ان کنتم الصادقین .
با درود وسلام بریگانه منجی عالم بشریت امام زمان (عج) .و با درود و سلام بر نائب برحقش پیر جماران و قلب تپنده مستضعفان امام خمینی . و با درود و سلام بر شهدای راه حق و حقیقت از صدر اسلام تا کربلای حسینی تا عاشوراهای سرخ ایران . و با درود و سلام بر رزمندگان اسلام در کوههای سر به فلک کشیده و سرد کردستان و صحراهای جنوب و سوزان و باتلاقهای عمیق حورالعظیم و جزایر مجنون .
سلام بر خانواده عزیزم مخصوصاً پدر و مادر عزیزتر از جانم که با رنج مشقت بسیار در تعلیم و تربیت من کوشیدند ومن توانستم جوابگوی زحماتشان باشم .
پدر جان شما زحمات فراوانی برای این بنده حقیر کشیده اید مرا به این حد رسانده اید و انتظاراتی دارید ، این را من می دانم که باید می ماندم به شما می کردم اما مسئله جنگ خیلی مهم تر از است انشاء ا… که خداوند یاریتان کند .
شما اگر پدر شهید باشید در پیش گاه خداوند و خلق پیامبر سرافراز خواهید .
و شما مادر عزیزم که خیلی باعث نگرانی و ناراحتی شما شده ام و چه بسا شبها و روزهایی که برایم خواب نداشته اید شما را به خون شهدا قسم شیرتان را حلالم کنید . چون طاقت سوختن را ندارم . و مادرم هیچوقت شما را فراموش نمی کنم و خواهران و برادرانم حرف با شما نیز دارم ،
خواهرانم از شما می خواهم که با حجاب خود زینب وار پاسدار حرمت خون شهدا باشید .
برادرانم شما نیز پیرو راه حسین (ع) باشید تا زمانی که مسلمین بر هدفهای خود که ریشه کن کردن ظلم وستم می باشد برسند پیامی برای آشنایان و فامیل .
از شما می خواهم که دست از یاری امام برندارید و از کمبود دم نزنید چون ما با عرقا در جنگ نیستیم بلکه با تمامی ابرقدرتها و دولتهایی که از اسلام بیمناکند در جنگ و ستیزیم .
جبهه ها را خالی نکنید چون تمامی مسایل کشورمان وابسته به جنگ است .
عزیزان امید امام و مسئولین به شما است با وحدشان در برابر توانمندهای ضد انقلابیون داخلی و خارجی ایستادگی کنند انشاء ا… که خدا شما را یاری نماید . و اما شما ای کوردلان سیاه دل که چون عروسکی در دست اجانب هستید بدانید که نباید همگی بر فناست شما سپیدی صبح آزادی را در تیرگی وجودمان سیاهی می بینید .
در خاتمه سخنانی دارم به کلیه آشنایان اگر از من خطایی در گذشته سرزده بود و یا بعلتهایی مرتکب خلاف شده ام امیدوارم که مرا ببخشید و به بزرگواریتان مرا حلال کنید و در آخرین لحظه از شما خانواده ام خواستارم که در روز تشیع جنازه ام را به مسجد محلمان بیاورید - و سینه نزنید و اگر جنازه من نیامد به یاد بزرگ مادر سادات فاطمه زهرا (ع) گریه کنید چون که تمامی سادات بیاد مادر بزرگوارشان که مظلومانه دفن شد و مزارش مخفی گشت می گریند .
و اما مادر عزیزتر از جانم از شما تقاضای کوچکی دارم که مبادا در مرگ من گریه و زاری کنی چون گریه شما باعث شادی دشمنان است و اما امانتی بودیم در دست شما که آن را بخوبی به صاحب اصلی اش خداوند بزرگ باز گردانید .
« به امید پیروزی اسلام و طول عمر رهبر انشاء ا… خداوند این قربانی ناقابل را از شما بپذیرد .
عصر روز 29/4/1366 اهواز - غلامرضا عرب نظرگاه
یقین دارم که حق با اینهمه گمراهی ام بخشد گنه کارم ولی هر که نگین شاهی ام بخشد
گنه کارم ولی دیوانه عشق حسینم من خداشاید گناهم را بخاطر خواهی ام بخشد.
وصیت نامه : وصیت نامه انسان را می لرزاند و بیدار می کند. امام خمینی
شهادتنامه
والدین عزیز سلام علیکم امیدوارم حالتان خوب باشد گویا که زمان وصال یار فرا رسیده ، یاری که سالهای متمادی به دنبالش را پشت سر گذارم و در سراچه دل واین زوایای وجودم صدای آشنایش به گوشم می رسید اما نمی دانستم که از چه طریق باید جام وصالش نوشیده و به سویش پر بگشایم.
در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در غوغاست.
تا اینکه به جبهه آمدم و در اینجا بود که محبوب و معشوق و مقصودی که سالها به دنبالش می گشتم ، آشنا شدم و چنان در وی دل باختم که چیزی جز او در دیدهایم نمایان نمی گشت و کسی جز او در دلم جا نتوان کرد
این مسأله تودکه مرابارهابه صحنه کارزارومیاگین داروگیرکشانیدوبدانیدکه من دردره جز به طلب دوست گام ننهادم وهیچ عامل خارجی علم ازاقتصادی- اجتماعی وسیاسی…مراوارداربه طی طریق درسبک ننموده است. ای کسانی که زیارت عاشوراراکی خوانیدومدعی حب حسین (ع) هستیداکنون زمان آن فرارسیده که درکربلای ایران به یاری حسین(ع)ظاهر گردییدفروع دین درهرزمان ومکان به گونه ای که شایسته است تغییرمی یابدوانون جهادازنمازمهمتر گشته واین دهن من نیست تلکه گفته عرفائیست که باده معرفت وجام عشق رادرجهاد ومبارزه سپری کرده ودرنهایت شرف شهادت نائل آمده اند. ای عابدین، قاصدین، وای ساجدین جاهلین الان اسلام درخطراست وحودکشوراسلام موردتهدیدواقع شده . یاران ودوستان عزیزم که درخاطرهمواره به یادشماهستم بدانیدکه قافله سالارومؤذن عشق برذورة مناره توحید فریادهل من ناصرسرداده که اگراهل علم وعقل خودرامی شماریدودم ازحکمت ومعذفت می زنیدبدانیدکه طبل وحیل آوای سفر می تواند اگر که گوش جانتان در دنیا مادی کر نگشته . والدین عزیز و مهربانم تنها خواهشی که از شما دارم این است که هنگامی که بر جنازه ام حاضر می گردید ، اشک بریزید و با قامت استوار و زبانی ذاکر و دلی شاکر و صابر بدام را بر سر دست گرفته و بدین سرمایه مباهات کنید و مبادا شدت مصائب و آلام وارده آنچنان شمارا متاثر کند که کنترل اعضاء و جوارح ازکف داده و زبان به دشنام کائنات بگشوده و حرمت فرزانگان را ختشه دار نمائید . نه هرگز این کردار از شما نشاید و من انتظار دارم در امر فوق نمو و تفکر نمایید مرگ در نظر من شربتی گوارا ، جامه نیکو و پل وصال می باشد . در مرگ اسراری نهفته است که اگر انسانها به از آن پی ببرند هرگز این چنین از مرگ نیم گریزند . مرگ آغاز زندگی جدید و واقعی است اصلاً کلمه مرگ برای آدمی مفهومی ندارد زیرا وی منشعب از وجود حضرت قدسی است و خداوند آنجائیکه کی گوید فنفخت فیه من الروحی این خد صلح ایست بر آن کلام . من واقعی یا محمد واقعی همواره زنده و ثابت است شما هم دارای این حوهر هستید اما اگر با طی طریق در اسلام بتوانید سد وجودی مادری را بکنار بزیند می توانید حتی در همین دنیا نیز وجودم را در کنارتان درک کنید همه انسانها می میرند زیرا خداوند خود فرموده : کل النفس ذائقه الموت ، کل شی ها لک الا وجهه حتی روزی فرا می رسد که هیچ کس در زمین باقی نماند و خداوند خطاب به سرکشان می فرماید : لمن الملک الیوم امام کسی نیست که جواب حضرتش باز می گوید و خود می فرماید : لله الواحد القهار . من حاضر نیستم کسانیکه در دل با اصل انقلاب و اسلام عداوت دارند بر سر جنازه ام حاضر شوند کسانیکه در بعد مادیات گوی سبقت از دیگر موجودات جهان ربوده اند و اسیر شکم و شهوتند. در اطاعت خالق و خدمت مخلوق کوشش کنید و خود را به کمال مطلوب رسانید.
خدایا تو خیلی به من نیکی کرده ای و من هر چه خواستم جبران یک نعمت از نعمات را بکنم باز نتوانستم و تنها متاع ناچیز را یافتم و آن جز جانم نیست و از تو می خواهم این هدیه ناقابل را به آستان ربوبیت قبول نمایی. خدایا نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبر کبیر انقلاب و مسئولین کشوری و ممالک اسلامی را در پناه خود حفظ بفرما و به من توفیق ده که در حصول به آرزوهایم موفق باشم. خدایا رزمندگان اسلام مخصوصاً مخلصین ایشان که فرشته های جانشین تو بر روی زمین هستند را برای اسلام و تداوم و گسترش آنها در مصون و محفوظ بدار.
بسم الله الرحمن الرحیم
قال امیرالمؤمنین(علیه السلام): اوصیکم عبادالله بتقوی الله
وصیت نامه شرعی
توفیقات ربانی و تأییدات سبحانی شامل حال اینجانب محمد هوشیار فرزند اسماعیل شماره شناسنامه: 2422 صادره از: تهران. تاریخ تولد: 1347 گردید که در جهاد نبرد با خصم پلید و یزید زمان حضور پیدا کنم وظیفه شرعی، سیاسی و وجدانی خود را انجام دهم به امید آنکه مورد قبول حضرت اهدیت قرار گیرد لذا وصایایم را به شرح زیر اعلام میدارم:
وصی صالح خود قرار می دهم پدر و مادر را و ناظر بر آن پدر و مادر را که از وداع با دار فانی، کلیه اموال از منقول و غیرمنقول طلب و مطالبت و… همگی را جمع آوری نموده و پس از ادا دیونی که بر گردنم هست که عبارتند از: دینی بر گردن ندارم اما احتیاطاً 100 تومان را به مساکین و فقراصدقه داده و 10 روز روزه و یک ماه نماز برایم بخوانید.
یک ثلث از مالم را به شرح زیر مصرف نمایید:
تمامی اموالم متعلق به شماست و هرگونه که دوست دارید با آن برخورد کنید.
29/4/1366
وصیت نامه : الله الرّحمن الرّحیم
وثبت اقدامنا و انصرنا الی القوم الکافرین
بار خدایا استوار گردان گامهای مارا ویاری ده مارا برگروه کافران که بر ایشان پیروز گردیم همانا پیروزی تو پیروزی توست و مارا نصرت ده که نور حق را در اقصی نقاط جهان بگسترانیم.
پدر جان ومادر جان چون می خواهم به راهی بروم که ممکن است برگشتی در آن نباشد لذا بهتر است حقی که بر گردن دارم بگویم تا درصورت امکان به آن عمل شود. پدر مادر عزیزم من به عللی نماز و روزه برگردنم دارم لذا اگر شهید شدم در صورت امکان ادا شود. پدر جان ومادر جان دوست دارم بعد از شهادت من گریه نکنید و لباس سیاه نپوشید زیرا که لباس سیاه قلبها را تیره می کند و دشمنان را شاد. از خواهران وبرادران حلالیت بطلبید واز تمامی دوستانم و همسایه گان و اقوام حلالیّت بطلبید و به هر صورت که شده آنها را راضی کنید شاید بدهکاری به آنها داشته باشم ویادم نباشد پدر جان ومادرجان من شمارا خیلی عذیت آزار دادم امیدوارم همه اینها را به حساب نادانی من گرفته واز سر تقصیراتم بگذرید تا در مسیر مقدسم به مسیری برنخورم.
پدر ومادر عزیزم دوست دارم بعد از شهادتم گریه نکنید تا موجب آزوردگی ورحم نشود همان طور که انسان روزی به دنیا می آید پس روزی هم از دنیا می رود پس بهتر است در راه خدا شهید شود. و جان خود را فدای کشور واسلام کند پدر مادر بزرگوارم باید درراه خدا جهاد کرد واز بذل جان ومال و فرزند دریغ نکرد و این فرمان خداست که باید با اهریمن و هر گونه ظلم وستم تا به آزادگی وحریت دست یابید دل قوی دارید و صبوری اختیار کنید ومرا به دست خدا بسپارید اجرتان با خدا وخدا با صبر کنندگان است و آنها را دوست می دارد.
درضمن اگر شهید شدم دوست دارم مرا در خواجه ربیع کنار خویشان مخصوصاً مادر بزرگ عزیزم دفن کنید.
وصیت نامه :وصیتنامه :یعنی آخرین سخنان را درلوحه ای مینگارم تا اثری ازمادرجهان که آن خفته گان دربستر غفلت بدانند محتوای آمدنها ورفتنیها را،تانکند تاریخ گروه بنگارد وباقلم باطل سرگذشت مارا وارونه جلوه دهند،همانطور که ازخلقت انسان تابه امروز این امر را میسر کرده اند.))
((الاهی وربی من لی غیرک
بارالاها :ازایکه با دامنی پراز گناه و معصیت به سوی تومی آیم خجالت زده اینکه نتوانستم فرامین ودستوراتی که می خواستی وزبانی را که مدح وثنایت انجام دهم ،اندوهگین وناراحتم ولی پروردگارا امیدودلبستگی به تودارم وجز تورابرای رازونیاز در دل ندارم .((الهی وربی من لی غیرک ))
ازتو میخواهم به طف وکرمت مرا ببخشی ومورد رحمت بی کران خویش قرار بدهی ومرا در رسربازانت قرار بدهی و حال که توفیق جهاد در راهت رابهمن عطا نمودی اجر جهاد مرا شهادت درراهت قرار ده وهنگام شهادت ،فرمانده عزیزمان امام زمان (عج)را به بالینمان برسانی .))
((پدروما در عزیزم وبرادران گرامی
پدزر ومادر عزیزومادر گرامی :راه سعادت بخش حسین (ع)را ادامه دهید وسعی کنید زینب وار زندگی کنید .شما برایم زحمتهای بسیارمتحمل شده اید که حتی ذره ای ازان را نتوانستم جبران نمایم وجز نافرمانی وسرکشی کاردیگری انجام ندادم وحالا که بر طبق مشیت الهی همگی باید از دنیا برویم ،چراراه صحیح ودرست را انتخاب نکرده ودر راالله شهید نشویم که مقام و منزلتیبی انتها دارد .اگر دراین راه کشته شدم وفیض شهادت نصیبم گشت بدانی دکه با آگاهی کامل وشناخت صحیح پا در عرثه این میدان نهادم وآنا نکه روپیرو خط سرخ امامخمینی نیستند وبه ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند اماباشد که دماء شهدای آنان را متحول سازد و به رحمت الهی نزدیک شان کند ،اگر میخوا هید در مقام و عزمت شما خللی وارد نشود ،هیچ گاه زبان به شکایت نگشایید و انچه را ک هاز قدر و منزلت الهی شما می کاهد بر زبان نیاورید .))
((فکر کنید مرادعا کردید.
پدر جان:خداوند شما را از صابران قرار دهد ،برای من دعا کنید چون هیچگاه دعای پدر برای فرزند از دگاه خداوند رد نمی شود وشما نیز ای مادر عزیزم در حق شما نیز کوتاهی نمودم ،شما نیز برایم طلب عفو و مغفرت نمایید .از همه شما میخواهم برایم گریه نکنید و برای امام حسین (ع)ونوجوان علی اکبرش گریه کنید چون آنها سزاوارتر از مایند (فکر کنید مرا داماد کردید ،چون قصد دارم درشب حمله بال بال به دیدار معشوق بشتابم .))
((حفظ سنگر مساجد از اهم وظایف است .
برادران بسیجی ودوستان گرامی ...شما باید خود ودیگران را برایظهور مهدی موعود آماده ومقدمات کاررافراهم سازید .این مساجد بود که نیروهارا به معنویت خاص رسانده ودرک حقایق را برا مااسان وفراهم نمود پس حفظ سنکر مساجد اهم وظایف است،عاجزانه تغضا دارم که مساجد را پر نموده ومشت محکمی بر دهانمخالفین،مزدوران وخوش خیالان تاریخ بزنید.))
((اگر تو هم یکبار تو فیق رفتن به جبهه را پیدا کنی ...
به عنوان حرف اخر به انان که فکر می کنند ما برای خیلی ازجیزها به جبهه میرویم بگویم که نه این طور نیست اگر تو هم یکبار توفیق رفتن به جبهه را پیدا کنی وان مسائلی را که در انجا اتفاق میافتد ببینی ،شیفته می شوی .اری بچه ها این مسائل را،ایثارهاو...را دیدندو رفتند وحال تو که نمی توانی بیاییباید پشت جبه هرا نگاه داری ودرس خوب بخوانی وظیفه ما در پشت جبهه چیست ؟بدانیم که هرچه شهدای ما بیشتر شود مسئولیتمان بیشتر میشود . از کسانیکه هنوز به ماهیت انقلاب پی نبرده اند میخواهم که بیشتر فکر کنند ...وبه این مسئله فکر کنندکه انگیزه رزمندگان از رفتن به جبهه چیست وچوب لای چرخ انقلاب نگذارند وبی تفاوت نباشند.(قسمتهایی از مصاحبه شهید).))
((هروقت حرم رفتید مارا دعا کنید .
هروقت حرم رفتید مارا دعا کنید از سرزدن به خانوادهای شهدا مفقدین ومجروهین و...فراموش نکنید اگر وقت کردید به بیمارستانها حتما سر بزنید و برای مجروحین ومعلولین دعا کنید (قسمتی از نامه شهید )
حدیث دیگران
((شهید رضا نیکپور در دوران کودکی بسیار آرام و خوش اخلاق بودو بسیار حرف گوش کن بود .ایشان از سن 5سالگی نماز میخواند و گاهی اوقات هم روزه به صورت ابتدایی میگرفت از کودکی با مراسم مذهبی انا بود و درمراسم عزاداری امام حسین (ع)ودورهای قرآن در تهران ومشهد شرکت میکرد.
شهیددرزمینه اخلاقی بسیار خندان و شوخ بود ،در همه جا خوب رفتار میکرد وکسی را از خود ناراحت و ناراضی نمی ساخت .))
((یکی ازدوستان شهید می گوید که رضا نیکپور در حین آموزش دادن غواصی به جمع برادرانی که به سوی خدا پرواز کرده بودند ،رفت ا واز مردان شجاع روزگار بود .من همیشه به شجاعت وی حسرت می خوردم .من وی راخیلی دوست داشتم و از مردان بزرگ میدانستم ولی حیف وصد حیف که دار فانی راوداع گفت دوست شهیددرمورد او می نویسد :یادش بخیرخاطرات زیادی ازاین شهید که نمی شود در این نامه نوشت رضا دنیای خاطرهای شیرین بود خدارضارا باش هدای کربلا محشور کند.))
شیهه اسب
داخل اتوبوس هم دست از سرمان بر نمی داشت .چپ وراست وقت وبی وقت ،زیارت عاشورا حتی اگر مجالس شادی بود ،گریز میزدند به صحرای کربلا .مداح مشغول صحنه آرایی بود .از ما هم میخواست که واقعه را پیش چشم خود مجسم کنیم ودلهایمان را روانه میدان ،حالا تصور شرا بکنید به صورت سمعی -بصری می خواست جزء به جزء توزیح دهد و جیزی از قلم نیفتد :همه اهل بیت کنهر خیمه منتظرند ،ذلجناح آمد (قبل ازاینکه بگوید اهل بیت صاحب ومولایت کو)مداح صدای شیهه اسب را در اورد ،وسط روضه از ته ماشین یک نفر پقی زد زیر خنده و بعد بقیه ماجرا را خودتان حدس بزنید.
محاسن بغل دستی
ایام رجب المجرب بودومناسبت دعای ((یامن ارجوه لکل خیر )) تا آخر.اوایل خوب خیلی اشنایی نداشتیم ماانواع دعاها ،به این نحو که مناسبتها را بشناسیم یا جزئیات راز ونیازها را .حاج اقا قبل از مراسم برای آن دسته دوستان که مثل ما توجیه نبودند توضیح می داد که وقتی به عبارت ((یا ذولجلا ل ولاکرام ))رسیدید که در ادامه آن جمله ((حرم شیبتی علی نار ))میاید با دست چپ محاسن خود رابگیرید وانگشت سبابه دست دیگر را به چپ و راست تکان دهید .هنوز حرف حاجی تموم نشده یکب چه شیطان بسیجی از انتهای مجلس برخاست
وگفت :اگر کسی محاسن نداشت چه کار کند؟روحانی هم که اصولا در جواب در نمی ماند گفت:محاسن بغل دستی اش رابگیرد .چاره ای نیست ،فعلا دونفری استفاده کنند تابعد.
وصیت نامه : الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام بریگانه منجی عالم بشریت این تنها یادگار از خاندان عصمت و طهارت و با درود و سلام برنایب برحقش پیر جماران این قلب تپنده مستضعفان امام خمینی و با درود و سلام بر تمامی خانواده های معظم شهداء و مفقودین و اسرا و جانبازان و رزمندگان و درود و سلام بر تمامی ملت شهید پرور و غایران بویژه به مردم مقاوم خراسان وصیت نامه را شروع می کنم . برادر و خواهر قلمت را با خون من رنگین کن و آنچه را می گویم بنویس ملت ایران ، دین اسلام و انقلاب اسلامی را تنها نگذارید و تسلیم دشمنان نشوید چون خداوند برای شما اجر و پاداش قرار داده است با این مردم به بسیج رفته و ثبت نام کنید یعنی با خدا عهد و پیمان ببندید که سعادت با شماست .چنانچه خداوند یاری نماید و به جبهه نرویم پس لااقل م توانیم در دعاهای کمیل و توسل شرکت فعال بکنیم و برای سلامتی امام و پیروزی لشکریان حق بر تمامی کفر دعا بکنیم تا شاید دین خدا را ادا کرده باشم دلم برای جبهه شور می زند یعنی در انتظار بودم تا اینکه پدر و مادر به من اجازه اموزشی دادند و گفتند برو خداوند پشتیبان شماست و من هنگامی که به آموزش رفتم خیلی خوشحال شدم و بعد از اتمام آموزش به جبهه آمدم . مادرم گریه مکن بر قبر من که گریه تو باعث نگرانی من و خوشحالی دشمنان است ای مادر شجاع و بردبار و جسور و همچون کوه استوار باش ، پدرم مرا ببخش از اینکه نتوانستم زحمتهای شما را جبران کنم و اگر بدی از من سر زده مرا عفو کن و ای دوستان اگر در بین شما بدی کردم عفو کنید ای مردم تا پیروزی نهایی اسلام و نابودی دشمنان اسلام از پای ننشینید و امام را تنها نگذارید .
برادرم سنگر مدرسه را حفظ کن و درست را بخوان که درس خواندن تو مشت محکمی است بر دهان ابرقدرتها .
پدر و مادر عزیزم اگر شهادت نصیب من شد گریه نکنید چرا که من امانتی بودم در دست شما و این امانت را شما به نحو احسن به صاحب اصلی اش بر گرداندید .
پدر و مادرم از تمام فامیل و دوست و آشنا برایم حلالیت بخواهید چرا که خدای نکرده ممکن است از دست من ناراضی باشند .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار .