خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

از همنشینی‌ با او لذت‌ می‌بردیم‌

عنوان : از همنشینی‌ با او لذت‌ می‌بردیم‌
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
ایشان‌ اولاً خیلی‌ مهربان‌ بود با زن‌ و فرزند. با من‌ که‌ همسرش‌ بودم‌ مثل‌ یک‌ پدر وفرزند بود، یعنی‌ من‌ همیشه‌ احساس‌ می‌کردم‌ با پدرم‌ روبه‌رو هستم‌، از بس‌ که‌مهربان‌ و خوش‌ اخلاق بود. هیچ‌ وقت‌ در مدت‌ 29 سال‌ که‌ با هم‌ بودیم‌ کوچکترین‌چیزی‌ را از ایشان‌ ندیدم‌ که‌ باعث‌ دلخوری‌ من‌ بشود، با فرزندانش‌ هم‌ همین‌طور. بافرزندانش‌ رفیق‌ بود، هیچ‌ وقت‌ نشد حتی‌ برای‌ یک‌ بار هم‌ سر اینها داد بزند، این‌قدر خوش‌اخلاق بود که‌ آن‌ ساعتی‌ که‌ ایشان‌ به‌ ما تعلق‌ داشت‌ واقعاً از همنشینی‌ایشان‌ لذت‌ می‌بردیم‌، موقعی‌ که‌ دور هم‌ جمع‌ می‌شدیم‌ و با هم‌ بودیم‌ همیشه‌بحث‌ از خدا و پیغمبر می‌کردند و می‌گفتند ائمه‌ چنین‌ کردند و شما هم‌ باید چنین‌کنید، همیشه‌ این‌ مسائل‌ بود. هیچ‌ وقت‌ ما کوچکترین‌ ناراحتی‌ از دست‌ آقانداشتیم‌.
عزت الشریعه خاتون آبادی،همسر شهید بهشتی

به حفظ حریم فرزند و والدین توجه داشت

عنوان : به حفظ حریم فرزند و والدین توجه داشت
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
حتی یک بار ندیدم پدرم در حضور ما بحثی را با مادرم که احیاناً در آن اختلاف نظری داشتند مطرح کند. ایشان به حفظ حریم والدین و فرزندان خیلی اهمیت می دادند.
با ما هم اگر مسائلی داشتند به صورت جداگانه صحبت می کردند و هیچ گاه دیده نشد در حضور من به خواهرم یا به برادرم تذکراتی را که مخصوص او بود بدهندحریم ما را نسبت به هم کاملاً رعایت می کرد. اوایل انقلاب با اشتغال زیادی که داشت چون خواهر کوچکم در مقطع ابتدایی تحصیل می کرد آخر شب برای اووقت اختصاصی می گذاشت و به او دیکته می گفت تا مبادا احساس کند چون پدرش مسئولیت زیادی دارد به او نمی رسد.
سید علیرضا بهشتی

در خانه‌ منشین‌

عنوان : در خانه‌ منشین‌
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
پدرم‌ به‌ مادرم‌ اختیارات‌ زیادی‌ در خانه‌ داده‌ بود حتی‌ وقتی‌ می‌دید ایشان‌ بیشتر درخانه‌ می‌نشیند به‌ او می‌گفت‌ شما از این‌ فرصتها استفاده‌ کن‌ و از خانه‌ بیرون‌ برو وبه‌دوستان‌ و اقوام‌ سربزن‌وگردش‌کن‌ چون‌نشستن‌ زیاد در خانه‌آدم‌ را افسرده‌می‌کند.
صبح‌های‌ جمعه‌ همگی‌ با ایشان‌ به‌ اطراف‌ ولنجک‌ می‌رفتیم‌ و پیاده‌روی‌می‌کردیم‌ که‌ مادرمان‌ هم‌ حتماً با ما می‌آمد.
سید علیرضا بهشتی

تشویق همسر به تعلیم رانندگی

عنوان : تشویق همسر به تعلیم رانندگی
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
پدرم مادر را تشویق می کرد فن رانندگی یاد بگیرد و بر همین اساس مادرم چندجلسه به همراه من آموزش رانندگی می رفت و این برای روحانیون در آن زمان اصلاًمتعارف نبود که خانمشان به مراکز آموزش رانندگی بروند و توسط یک مرد نامحرم رانندگی یاد بگیرند.
پدرم به ایشان کمک می کرد در امتحان کتبی رانندگی قبول شود. لذا سؤالات کتاب موردنظر را به صورت 4 جوابی برای ایشان درمی آوردند و به او یاد می دادندچگونه تست ها را به راحتی جواب بدهند.
سید علیرضا بهشتی

به‌ مادرم‌ کمک‌ تحصیلی‌ می‌کرد

عنوان : به‌ مادرم‌ کمک‌ تحصیلی‌ می‌کرد
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
صبحهای‌ زود که‌ ما آماده‌ رفتن‌ به‌ مدرسه‌ می‌شدیم‌ چون‌ مادرم‌ موفق‌ نشده‌ بودتحصیلات‌ خود را تمام‌ کند پدرم‌ برای‌ او وقت‌ می‌گذاشت‌ و به‌ او در یادگیری‌درسها کمک‌ می‌کرد تا بتواند آماده‌ شرکت‌ در امتحانات‌ باشد.
سید علیرضا بهشتی