عنوان : مبانی فکری مغربزمین را میشناخت
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
شناخت
پدرم نسبت به دنیایی که در آن زندگی میکرد، نسبت به غرب نسبت
بهقدرتهایی که در مقابل حرکت اسلامی قرار گرفته بودند، شناخت
عمیقی بود وشناخت سطحی نبود، حاصل چندین و چند سال مطالعه و بررسی
روی مبانیفکری مغرب زمین بود. این طور نبود که فقط ظواهر و
پدیدههای ظاهری غرب راشناسایی کرده باشد و با شناختی سطحی بخواهد
با این فرهنگ و این مجموعهایکه در مقابل انقلاب صف کشیده بود
مقابله کند. بنابراین نه با یک لبخند ظاهریغرب فریفته میشد و نه
از قهر آن میترسید، نه با خودبینی جاهلانه جنبههایمثبت این
فرهنگ را نادیده میگرفت و نه سر از پا نشناخته به دنبال این بود
کهجامعه ما در وضعی شبیه آنچه جامعه غرب قرار دارد قرار بگیرد.
مشکلات فکری و اجتماعی و مسائل عمیقی را که غرب به آن دچار
استعمیقاً میشناخت. به گمان من علت اینکه تبلیغات غرب این
چنین سنگین متوجهشخصیت شهید آیتالله بهشتی شد همین بود و بهزودی
معلوم شد نقاطی از ایننظام که کانون شکلگیری تفکر آن هستند کدام
هستند و همین نقاط مورد تهاجمقرار گرفت. طبیعی است در کنار چهره
بزرگ و شخصیتی عظیم مثل امام امت کهرهبری انقلاب اسلامی را
درعهده داشت و با برخورداری از بینش عمیق و بابرخورداری از تجربه
طولانی انقلاب را در مسیر خودش هدایت میکرد و بهطورطبیعی مورد
تهاجم قرار میگرفت، شخصیتهایی مثل شهید بهشتی هم به
واسطهخصوصیاتی که داشتند میبایست از جانب غرب مورد تهاجم واقع
شوند و ایناست که ما با این پدیده روبرو هستیم و به گمان من
شناختن توانی که در این چهرهوجود داشت باعث شد این چنین مورد
تبلیغات سوء واقع شود.
سید محمدرضا بهشتی
عنوان : شنونده خوبی بود
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
شهید
بهشتی شنونده خوبی بود. هر فردی از هر قشری، با هر میزان
معلومات،وقتی نزد ایشان میرفت میدانست که نزد شخصی میرود که
اگر لازم باشد ساعتهابه حرف وی گوش خواهد سپرد.
سید علیرضا بهشتی
عنوان : چهرهشان برافروخته میشد
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
موقعی
که شهید بهشتی به نماز میایستادند، چهرهشان برافروخته و رگهای
گردن وپیشانی ایشان برجسته میشد، گویی کلمه به کلمه آیات نماز
را با توجه به فلسفهایکه در کتاب نماز چیست نوشتهاند به زبان
میآورد.
سید علیرضا بهشتی
عنوان : نگاه معنیداری به من کردند
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
جناب
آقای مسیح مهاجری برای من تعریف میکردند آقای بهشتی قبل از
انقلابهر 15 روز یکبار به منزل ایشان برای جلسه در قم میآمدند
که این جلسه به ناهارختم میشد که معمولاً اول نماز را میخواندیم
و بعد ناهار میخوردیم. یک مرتبهکه نماز ظهر را خواندیم همسرم سفره
را انداخته و غذا را هم چیده بود. آقایبهشتی نماز ظهر را خواندند و
آماده شدند ناهار بخورند. من به ایشان گفتم خوباست حالا که نماز
ظهر را خواندهایم، یک مرتبه نماز عصرمان را هم بخوانیم بعدناهار
بخوریم که مبادا یادمان برود. آقای مهاجری میگفت آقای بهشتی با
شنیدنحرف من جوابی ندادند ولی نگاهی به من کردند که من فهمیدم
به من میگویندمگر ممکن است یک مسلمان نماز یادش برود؟ علت اینکه
آقای بهشتی نماز عصررا به بعد از نهار موکول کردند این بود که
فضیلت نماز ظهر را بهجا آورده بودیم وپس از ناهار در وقت فضیلت عصر
نماز عصر را میخواندیم.
سید علیرضا بهشتی
عنوان : نماز با صفایی میخواندند
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
پدرم
هیچگاه انگشتر به دست نمیکرد و تسبیح نمیگرفت و این چیزهایی
کهالتزامات روحانیت بوده و هست مثل پوشیدن کفش پشت باز و... را
نداشت. درمیان آن جوّ بسته حاکم بر حوزهها و قم ایشان از اولین
کسانی بود که در قم رادیوخرید و از آن استفاده میکرد.
نمازی که در منزل میخواند با پیراهن و زیر شلواری بود. در سجاده ایشان فقطیک مهر دیده میشد و تسبیحی وجود نداشت.
اذان و اقامه میگفتند با کمترین تشریفات. هیچ گاه سجده یا قنوت
طولانیبرخلاف عرف نداشتند. با این همه نماز خیلی باصفایی
میخواندند و رگهایگردنشان برجسته میشد و صورتشان قرمز میشد که به
وضوح میشد احساس کرددر مقابل چه عظمتی به نماز ایستاده است.
سید علیرضا بهشتی