خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

وصیت نامه شهید حسن‌ دیمکار

وصیت نامه : رب الشهداءوالصدیقین
بنام الله پاسدارحرمت خون شهیدان- وبه نام الله خداوندخالق السموات واللرضین بنام آن خدایی که انسان راازنیستی به هستی وازنبودبه بودن وازبودن به شدن وازشدن به دانستن وازداناشدن به خودش وازآن به بعدداناشدن به محیط وشناخت جهان آفرینش رهنمایی فرمودوازبین آنهاافرادی راکه درراهش قدم برداشتندگلچین کرده ودرجوارذات لا یزالش قرارداد.
ازخدامی خواهم دراین حال که این وصیت نامه رامی نویسم مراازمهاجرین ومجاهدین درراهش قراردهدوپس ازآن پدرومادرم راازمن راضی کرداندهمچنین ازپدرومادرم می خواهم که درشه8ادت من گریه نکنیدچون که خدادرقران می گوید:
والاتحسبن الذین قتلوافی سبیل الله امواتابل احیاءعندربهم یرزقون.وگمان مبریدکسانی که درراه خداجهادکرده وکشته می شوندمرده اندبلکه زنده اندودرنزدپروردگارشان روزی می خورند.درضمن سخن من این است من کوچکترازآنم که برای شماخواهروبرادردینی ام پندواندرزبگویم سخنم باتوای دوست من اینست که زندگی یعنی حرکت درراه خداوگرنه درغیراین صورت بیراهه است به تحقیق که باخالص شدن وداناشدن می توان درمسیراوحرکت کردوازاین حرکت چون فردی باشدگرسنه که غذای لذیذی راجلوی اوبگذارندوآن شخص بخوردولذت ببردسخن دیگرمن باتوای برادروخواهرمسلمان ابرانی اینست که بیائیدومصداق این جمله شویدکه:
تفکرالساعه افضل من عباده بسعین بسنه
یک ساعت فکرکردن بهتراز70ساعت عبادت است
درآخرباردیگرای پدروای مادرگرامیم ازشمامی خواهم که اگرازمن بدی دیده ایدبه بزرگواری خودببخشیدنیزازشماای برادران گرامیم می خواهم که مراببخشید.
همچنین ازشماپدرم من که بیادندارم ولی اگرکسی ازمن پول خواسته بدهید.
همچنین ازشماپدرعزیزم می خواهم که اگرکسی ازاقوام - دوستان وغیرو...ازمن ناراضی هستندشمابه هرقیمتی که شده آن شخص راازمن راضی کنید
همچنین ازشمامی خواهم که مرادربهشت رضادفن کنیددرضمن برای عکس بمدرسه برویدوعکس بگیرید.
خدایارویاورتان به امیدپیروزی رزمندگان اسلام

وصیت نامه شهید مجتبی‌ حیدری‌

وصیت نامه : ربّ شهداء و صدیقین
آن دم که ز خون خود وضو می کردم             دانی که زحق چه آرزو می کردم
ای کاش هـزار جان مرا بـود بر تـن                تا آن همه را فـدای او می کردم
انا الله وانا الیه راجعون . با درود به اقا امام زمان (عج) یگانه منجی عالم بشریت ونائب بر حقّش امام خمینی وبا درود وسلام به روح پور فتوح شهدای اسلام از صدور تا بوم القیامه و بخصوص شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که در این جنگ بر ملّت و کشور ما ظلمی شد که شاید در تاریخ دنیا بی نظیر است بارالها در این موفقیّت زمانی تو را سپاس وشکر گزار هستم که این بندهی حقیر را توفیق دادی که بتوانم در جمع رزمندگان وجبهه قرار گیرم . جمعی خالص و عاشق که معشوقشان تو هستی و محبوبشان هم تویی، خداوندا از درگاه مقدست می خواهم که این بنده  ذلیل را که به سوی تو پناه آورده پذیرا باش ومبادا از درگهت برانی که امید فقط رحمت بی انتهای توست و معشوقم ذات مقّدس توست معبودا خود می دانی تنها محبت به دین تو راه ائمه بود که معشوقم من قرار گرفت و توانستم به جبهه بیایم پس حال که این توفیق رابه من اعطا نمودی، سعادت اخروی را هم نصیبم نما، سعادتی که فقط در شهادت است، شهادت در راه روشن وآشکار دین اسلام، اسلامی که امام حسین (ع) با خون سرخش آبیاری نموده و زنده نگهداشته به طوری که بعد ازسالها به دست ما رسیده ، اسلامی که ساده به دست ما نرسیده و در راه زنده نگهداشتن این شهیدان از جان خودمایه گذاشتند وآن را حفظ کردند و از همه مهمتر ائمه معصوم. مظلوم ما که همچون کوهی استوار در برابر طاغوت و ظالمین ایستادند و در آخر همه سختیها جانشان را بر سر آن گذاشتند واین گوهر عظیم را در اختیار ما قرار دادند پس خدای من تورا شکر می کنم به من چنین روشن بینی را به من اعطاء نمودی تا راه راست وحقیقت را بیابم و بتوانم در راه رسیدن به ذاتت ووصالت راه صحیحی را انتخاب نمایم و همان طور که خود فرمودی قسم به زمان که همه انسانها در حال خسران و زیان هستند جزءکسانی که صبر کردند وبه حق روی آوردند پیام رحمان رحیم ، این بنده ذلیل و گنهکار را که به درگهت رو آورده از خودت مران و توبه مرا قبول فرما. خدایا من از تو می خواهم که مرا عفو نمایی و این جان ناقابل را که از خودت بوده وهستی ای بوده که تو به من عنایت نمودی و اعطا کردی را در راه احیاء دینت قبول نمایی و مرا در روز محشر در پیش شهیدان خجل و سر افکنده نفرمای واما صحبتی با عزیزان و آشنایان دارم،  اینکه قدر این نعمت عظیم والهی را بدانید و سعی کنید که کیسه آخرت را از آن پر نمائید و شهدا را در نظر بگیرید که چه عاشقانه معشوق خود را دریافتند وبه سویش در نهایت کمال پر کشیدند . در زندگیتان سعی کنید که را ه شهیدانمان را الگوی کارتان قرار دهید زیرا این عزیزان کسانی نبودند که از روی هوای وهوس به میدان بیایند ، هدف ، دفاع از نوامیس کشور در برابر ظلم و ستم زمانه است ظالمی که تشنه قطره خون این مردم ستمدیده و انقلابی است . استکبار بر این سعی است که مارا همیشه تو سری خور خود قرار دهدو ما را موجودی ضعیف قرار دهد و فقط به فکر این باشیم. برادرانی که صادقانه در جهت رشد نظام اسلامی تلاش می کنند و می خواهند اهداف اسلامی را پیاده نمایند .
پس شما نباید بی تفاوت از خون شهیدان بگذرید، ببینید در ادامه راه اینان چه کردید ودر راه اسلام چکار کردید به قول امام عزیز که خداوند عمرش بر بلندی آفتاب طولانی گرداند هی نق نزنید انقلاب برای ما چه کرده است ببینید شما برای انقلاب چه کرده ید .عمری بر سرو سینه می زدیم ومی گفتیم کاش در زمان امام حسین (ع) بودیم و در رکاب ایشان از اسلام دفاع می کردیم اکنون همان زمان فرارسیده و حسین زمان امام امّت است وراهش را حسین (ع) پس بیایید با الگو قرار دادند خط سرخ شهیدان و ادامه دادن راهشان در عمل دنباله رو حرکت انبیاء و ائمه باشد و در قیامت در برابر معصو مین (ع)خجل وشرمنده نباشد. گفتنیها در این مورد زیاد است اگر این حقیر لیاقت بیان آن را ندارم . و صحبتی چند با پدر ومادر گرامی ام با شماها که از سراسر عمر خود مایه گذاشتید و مرا به این سن وسال رساندید و ای مادر ، چه بسا در جهت سلامتی ورشد من چه زحمت ها کشیدید و چه بیدار خوابی ها را گشتی و ای پدرم چه بسا در جهت رفاه من چه زحمات زیادی را کشیدی و سختیهای کار را تحمل کردی تا من در آسایش به سر برم و درآخر هم فرزند خوبی برایت نبودم و نتوانستم حق شما را ادا نمایم و از خداوند متعال می خواهم که مرا ببخشد و بخشش ورضای خدا از من در گرو  رضایت شما ازمن است پس مرا ببخشید و از خداوند هم بخواهید که این بنده حقیر را عفو نماید. موضوع دیگر راکه می خواستم بیان کنم این است که ازرفتن من ناراحت نباشید زیرا من راهی را انتخاب نموده ام که امام حسین (ع) و اصحابش الگوی این راه بودند هروقت خواستید در فراقم اشک بریزید یاد صحرای کربلارا بکنید که چگونه امام حسین (ع) وصاحبش در خون خود غلطیدند وچه مصیبتها بر سر زینب (س) که داغدار صحرای کربلا بود را چه کسی دلداری داد تازه به غیراز این کار زخم زبان هم می زدند ، ای مادر عزیز و ای پدر گرامی شما به فکر سعادت من بودید و سعادت مرا می خواستید پس شادمان باشید که سعادت واقعی و ابدی را در میان بچه های مخلص جبهه ودر گرو اخلاص پیدا کردم و به سعادت دست یافتم که بالاتر از انتظار شما بود پس جای ناراحتی و فکر کردن را ندارد چرا که سعادت واقعی در شهادت است شهادت فی سبیل ا… و از خدا بخواهید که فرزندتان را واین امانتتان را قبول نماید آیا هیچ فکر کرده اید که من امانتی از پروردگار در نزد شما بوده ام وخدارا شکر کنید که این امانت را در راه خودش صرف نمود و از خداوند توانا تقاضا دارم که به شما پدر و مادر مهربان صبر عنایت فرماید و توفیق دهد که به دست شما بخاک سپرده شوم واز شما می خواهم که مرا با دست خود بخاک بسپارید و امانت پروردگار را به خودش تحویل دهید از برادران وهمچنین خواهر گرامیم می خواهم که فکرو ذکرشان همیشه یاد خدا باشد و مبادا خدای نکرده از یاد خدا غافل شوید و همچنین ادامه دهنده را برادر کوچکتان باشید و امام را تنها نگذارید و این خواهشی است که از همه دوستان وآشنایان و اقوام نزدیک دارم ، خط امام را رها نکنید که سعادت ما در این است . در خاتمه از کلیه دوستان و آشنایان و اقوام گرامی حلالیت می طلبم و می بخشید انشاءا… مرا زیرا همدم خوبی برای شما نبودم و نتوانستم حقم را نسبت به شما آنگونه که بود ادا کنم و از همه شما می خواهم که این بنده حقیر و گنهکار را حلال کنید و از خداوند هم بخواهید که مرا ببخشد . در آخر از شما پدر و مادر عزیز تقاضا دارم که مرا در بهشت رضا در کنار دیگر شهدا دفن کنید و مراسم تشییع را ساده بگیرید و فکر کنید که مجلس دامادیم را گرفته اید البته فکر نکنید ، یقین کنید زیرا شهادت در راه خدا ( اگر خداوند مرا قبول کند ) مافوق اینهاست و برایم نماز قضا هم بخوانید .
خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار  

وصیت نامه شهید سعید دباغ‌کاخکی‌

وصیت نامه :سم الله الرحمن الرحیم
من از وقتی که دراین را بانهادم ترسرکردم ، آری زندگی برایم همه یکسان نیست تلخی دارد چه کنیم که این دنیای فانی با ما چه کرد همیشه درتلاطم گرفتاری ورنج غوطه ور بودم برهمین اساس ممکن بوده است که با اعضای خانواده ام رفتار خوبی نداشته باش ویا موجب آزار واذیت ایشان شده ام از روزی که به فکر جبهه افتادم واقعاً منقلب شدم وسعی در زود رفتن به جبهه داشتم حل که این چند خط وصیت را می نویسم چیزی به فکرم من نمی رسد وجز عذرخواهی که باید برای عضوی وگذشته از پدر بزرگوارم وبرادر عزیزم وکلیه فمیلان و آشنایان و دوستان داشته باشم تقاضای عفو که دراین وقت فشرده بسیار برایم مهم است .

وصیت نامه شهید محمدحسین‌ چاوشی

وصیت نامه :بسم الله الرّحمن الرّحیم
قال رسول الله (ص) : قال الله تعالی عزوجل:من طیبنی وجدنی و من وجدنی احبّنی و من احبّنی عشقتنی و من عشقتنی عشقته و من عشقته قتلته ومن قتلته فعلّی دیته ومن علّی دتیه فاَناَ دتیه
فرمود رسول خدا (ص) که خداوند می فرماید : آنکه دنبال من گشت مرا پیدا کرد و کسی که مرا پیدا کرد مرا دوست داشت عاشق من شد و کسی که عاشق من شد من نیز عاشق او شدم و کسی را که من عاشقش شوم او را می کشم و کسی را که من کشتم به من واجب است که دیه اورا بدهم و دیه خون بهای او همانا خون من هست.
با سلام بر آخرین پیامبر خدا محمد مصطفی (ص) و خاندان او ، و باسلام بر یگانه فجر عالم بشریت امام زمان (عج) فرجه والشریف و نایب برحقش امام خمینی و امت شهید پرور ایران .
خداوندا از تو خواهانم که مرگ مرا شهادت در راهت و تحت عنایت رسولت و در کنار اولیائت قرار دهی و از تو خواهانم که این اولین وصیت نامه ای است که در تمام عمرم می نویسم و اگر خداوند بخواهد انشاءالله آخرین آن نیز خواهد بود اینک که به جبهه آمده ام و آماده حمله بر سپاه کفر می شوم نه برای انتقام بلکه به منظور احیاء دینم ، انقلابم ، و برای ادامه راه شهدا و با دعا برای سلامتی رهبر فرجه الشّریف پرچم لا اله الا الله محمّدرسول الله (ص) را بر فراز قدس عزیز و کاخ کرملین و کاخ سفید و تمامی بلاد غیر اسلامی برافرازیم . و ما دست از مبارزه نخواهیم کشید تا آن روز را شاهد باشیم و اگر خداوند نظر لطفی براین بنده حقیرو ناتوانش داشته باشد، فیض عظیم شهادت را در این راه قدس نصیبم فرماید در آن هنگام قطرات ناچیز خونم با پیوستن به در دریای بی کران خون دیگر شهیدان اسلام و شما کسانی که در مجلس روضه خوانی حسین (ع) که با ریختن اشکهای فراوان فریاد بر می آورید که: ای کاش من هم در صحرای گرم و سوزان کربلای حسین بودم و پسر پیغمبر را یاری می کردم. اینک باهوش باش وبه پا برخیز اگر لحظه ای به خود نیایی دیگر تا ابد متوجّه نخواهی شد هر چه زودتر تصمیمت را بگیر اینک تاریخ صدور انقلاب تکرار شده است و بدان کشتن و سختی کردن در امور جنگ ، مقابله با با فتنه انقلاب خداست. چه جنگ با کافران بعثی خیانت به اسلام است . پس بدان ای برادر وآگاه باش و اگر می توانی حرکت کن و به پاخیز که لحظه دیگر دیر است. هم اکنون تودر بوته آزمایش قرار گرفته ای، پس اسلام را یاری کن .
 امروز تمام کافرو منافقین: چه شرق وچه غرب: چه شرقی وچه غربی برعلیه اسلام ومکتب و شرف و انسانیت ما بر پا خواسته و بدانید این نهضت اگر خدای نکرده شکست بخورد همان طور که امام عزیز فرمودند: دیگر نمی توانم از اسلام سخن بگویم و اگر پیروز شویم که می شویم ویقین داریم وبرای ابد کافر ومنافق را نابود ساخته ایم . و ای مادر عزیزم کتم را بیاور تا بپوشم که خون من از خون امام حسین(ع) و علی اصغر وعلی اکبر و دیگر شهدای اسلام که بخون خفته اند رنگین ترین است . به شرق وغرب بگوید اگر خانه ام را به آتش بکشندو قلبم را سوراخ کنند آرزوی اظهارو ضعف و شکست اسلام و دینم را به گور خواهم برد و اگر پیکرم را زنده زنده، قطعه قطعه و پاره پاره کنند و رگهای تنم را بسوزانند باز فریاد خواهم زد که ،(( اسلام پیروز است، کفر و نفاق نابود است.))
ای خدای مهربان دیگر خسته شده ام تا کی باید زنده بمانم و شاهد باشم که بهترین دوستانم ویاران امام همچون ، مجید رضائی، دلیل علی محمدی و عبد الله صادق در کنارم شهید می شوند ومن دم نزنم؟ پدر مادر عزیزم ، از شما تنها خواهشی که دارم این است که شهادت را افتخاری بزرگ برایم بدانید و در شهادت من اشک نریزید . مانند امام که در سوگ فرزندش اشک نریخت . و مرا ببخشید چون فرزند خوبی برای شما نبودم و شماها را همیشه اذیّت می کردم .
خواهران مهربانم ، شما باید همچون زینب سلام الله علیه دختر پیامبر این داغدیده صحرای گرم و سوزان کربلای حسین، از دستاوردهای انقلاب اسلامی دفاع کنید و شهادت من تاثیری در روحیه شما عزیزان نگذارد و با گامهای استوار به شرق و غرب بفهمانید که اسلام فقط مکتب شهادت طلبی در راه خداست و در شهادت من اشک نریزید و اگر قرار است اشکی ریخته شود در عزای امام حسین (ع) ریخته شود که سراز تنش جدا کردند و بر بدن مبارکش اسب تاختند و خانواده اش را به اسیری بردند. صبور وبردبار باشید و هیچ گاه دست از مبارزه علیه استعمار گران نکشید .
و به دوستان ومعلمان و همکارهایم بگوییدکه هرکاری می کنند ، حتی کوچکترین کارها مانند غذا خوردن وخوابیدن و عین را برای خدا انجام دهید. درس را برای یاد خدا یاد بدهید و یادبگیرید که همیشه در زندگیتان موفق وپیروز باشید . در پایان دوباره به پدر ومادر عزیزم بگویم که شهادت را برای من افتخاری بدانید و اگر برایشان امکان داشت یک سال نماز و روزه انجام دهند . جنازه ام را در بهشت رضا دفن کنید و هزار تومان پول در وجه سپاه بریزید .
           سر داد از آن هو بهنگام صـلوته                   نوشـید زجـام اکسیر حیـات 
           قلطید به سحر خون فریاد کشید                   بر نام مبارک خمینی صلوات
الهم صل علی محمّد وآل محمّد
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
                                     خدایا خدایا ستاره ها را کشتند تو خورشید را نگهدار
                                                                      محمّد حسین چاوشی
                                                                             16/12/1365

وصیت نامه شهید حسین‌ رحیم‌پورسردشت‌

وصیت نامه :ه تعالی
بیادالله آرام بخش قلبهاوباسلام خدمت آقاامام زمان ونائب برحقش خمینی کبیراسوه مقاومت ولرزه افکن برپیکرپوشالی سردمداران کفرجهانی وباسلام به کلیه رهروان شهدای اسلام موضوع وصیتنامه ای کسانیکه مأموریت من برعهدداریدوبرروی تابوتم پارچه ای سفیدبکشیدتاهمه بدانندمن سفیدبخت بوده ام چشمانم رابازبگذاریدتاهمه بدانند چشم به راه بوده ام وازدنیارفته ام قالب یخی رابرروی مزارم بگذاریدتاهمه بدانندچشم به راه بوده ام وازدنیارفته ام ودستهایم راازتابوت بیرون بیاوریدتاهمه بدانند که دستهایم درالتماس ودست خالی ازدنیارفته امقالب یخی رابرروی مزارم بگذاریدتاصبحگاهان باتابش خورشیدآب شودوبجای مادربرایم گریه کند. گل سرخی برروی مزارم بکاریدتاهمه بدانندچشمانم ازسرخی گل بوده است گل سرخ دیگری برروی مزارم پرپرکنیدتاهمه بدانندمن هم هماننداوپرپرشده ام من می روم تاباپروازخودبسوی جبهه اسلام سنگرهم رزمم راپرکنم من می روم تااسلحه ای که ازدست همرزمم برزمین افتاده است برگیرم وبه جنگ باصدامیان کافربرخیزم من می روم تاراه کربلاراه دیگرعزیزان راجان هاغذای اباعبدالله الحسین(ع) خوب پدرومادرعزیزم سلام علیکم امیدوارم که مراحلال کنیدودرعزای من گریه وناله وزاری نکنیدچون فرزندتان باچشم بازاین راه راپیموده اگر هم گریه می کنیدبرمظلومیت اباعبدالله الحسین(ع) گریه کنیدمادرم عزیزم میدانم دربرابرزحمات شایان وبی دریغ شماکاری نکرده ام ونتوانستم زحمات شماراتلافی کنم بایدمراببخشیدو حلال کنید پدر ان شما هم همینطور امیدوارم خدا این قربانی ناقابل را از شما قبول فرماید پدر و مادر عزیزم من امانتی از جانب او و بالاخره پس برگرفت اما چه بهتر که در این راه مقدس خداوند امانت خود را پس بگیردشما همیشه ذکر زبانتان اینست که چرا مردم کوفه علی (ع) را یاری نکردند ولی من به ندای هل ناصر ینصرنی لبیک گفته و به سوی یار حقیقتی شتافتم و بالاخره این آرزوی دیرینه نصیب این بنده حقیرشده است خاهران و برادران عزیزم سلام امیدوارم هر بدی که از این حقیر دیده اید به بزر گیتان مرا عفو و بخشش کنید بعد از من برادرانم اسلحه مرا نگذارند بر روی زمین بیفتد خاهر عزیزم حجاب خویش را حفظ کن و تو میتوانی با حجاب خویش ادامه دهنده راه من باشی اقوام و خویشان عزیزم امیدوارم که شما هم به بزرگی خود این بنده حقیر را مورد عفو و بخشش واقع قرار دهید و مرا حلال کنید دوستان عزیزم اگر شما بخوبی یا بدی از این دوست حقیر خود دیده اید مرا حلال کنید .
((اللهم ارزقنا توفیق الشهاده))و برروی مزارم این شعر را بنویسید .
                   ای مادر غم دیده نداری خبری ازمن                       کز گردش ایام چه آمد به سر من
                   نشکفته گلی بودم اندر چمن حسن                         نا گاه فرو ریخت همه بال و پر من
((دعا به جان امام ،و السلام علیکم و رحمه ا... و برکاته))