برگرفته از کتاب «سیری در جنگ ایران و عراق – آغاز تا پایان» چاپ «مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران»
«منافع کشورهای شورای همکاری این است که در زندگی با آرامش و صلح در کنار ایران باشند... درگیر شدن با ایران آسان است ولی پایان دادن به چنین نبردهایی دشوار می باشد!»
ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا با صدور بیانیه ای تحریم اقتصادی ایران را اعلام کرد. در بیانیه صادره چنین تأکید شده است:
«ما فقط پس از تلاش های مکرر و ناموفق برای کاهش بحران با ایران، دست به این تحریم های اقتصادی زدیم!»
از جمله موارد در تحریم، خرید نفت از ایران ذکر شده است.
در وضعیتی که ابتکار عمل آمریکا برای پایان دادن به جنگ با شکست همراه شد، تحولات دیگری در حال انجام بود که بدون تردید نقش قابل توجهی در فراهم سازی زمینه های پایان دادن به جنگ داشت. پیش از این تلاش عراق برای بین المللی کردن جنگ با فراهم کردن زمینه های حضور آمریکا در منطقه و حمله به ایران و تصویب قطعنامه 598 و همچنین حمله به مردم بی دفاع و غیر نظامی در شهرها، گرچه ابعاد فشار به ایران را گسترش داد و تشدید کرد ولی هیچ کدام منجر به پایان یافتن جنگ نشد. بنابراین عراقی ها در جستجوی راه حل پایان دادن به جنگ، «تغییر استراتژی» عراق از «از تدافعی به تهاجمی» مورد توجه قرار دادند. ضمن این که تلاش برای دستیابی به موشک به منظور «حمله موشکی به تهران» و تداوم «حمله به مراکز صنعتی و اقتصادی» ایران را کماکان در دستور کار خود داشتند.
درک جدید عراق در مورد ضرورت تغییر استراتژی با کمک مستشاری کارشناسان ارشد نظامی شوروی (پیشین) و کمک های نظامی و اطلاعاتی آمریکا انجام گرفت، ضمن اینکه برخی از افسران ارشد عراق نیز با تجزیه و تحلیل شوروی ها در مورد ضعف ها و کاستی های اساسی در ساختار هجومی ارتش عراق موافق بودند. ناتوانی عراق در بازپس گیری فاو و سپس ناکامی در تأمین اهداف استراتژی موسوم به دفاع متحرک، نشان دهنده ضعف در ساختار دفاعی و تهاجمی عراق بود. «آنتونی کردزمن» یکی از کارشناسان نظامی آمریکا بر این باور است که عراقی ها مشکل استراتژیکی و تاکتیک داشتند و قادر نبودند در برابر پیشروی نیروهای ایران مقاومت کنند و همچنین نمی توانستند با تصرف بخش های محدودی از خاک ایران، این کشور را مجبور به پذیرش صلح کنند.
در واقع پیشروی قوای نظامی ایران در مستحکم ترین مواضع دفاعی عراق در منطقه شرق بصره، مجدداً ضعف های عراق را آشکار ساخت. بنابر برخی گزارش ها در 15 مارس 1987 (14 اسفند 1365) صدام حسین در جلسه ای 5 ساعته با فرماندهان ارتش عراق و برخی از مسؤولان سیاسی و حزب، خطر شکست تدریجی عراق را مورد بررسی قرار داد. شواهد موجود حاکی است که در این جلسه تصمیم های اساسی برای تغییر استراتژی عراق، با گسترش بیشتر سازمان گارد ریاست جمهوی و سایر نیروها جهت تدارک ضد حملات و تشدید جنگ نفتکش ها اتخاذ شد.
روس ها با برخورداری از نقش جدید در منطقه، با افزایش حمایت سیاسی و تسلیحاتی از رژیم بعثی، نقش تعیین کننده ای در بهبود موقعیت عراق داشتند. رهبری جدید شوروی برای خاتمه دادن به جنگ، در اندیشه تجهیز بیشتر عراق بود تا بدین وسیله ایران را مجبور به پذیرش صلح نماید. گورباچف رهبر موقت شوروی در همان زمان رسماً اعلام کرد:
«این جنگ باید از طریق مذاکرات سیاسی پایان یابد و راه دیگری وجود ندارد.»
رییس هیأت نمایندگی شوروی در سازمان ملل نیز اعلام کرد که مسکو امیدوار است سیاست فروش تسلیحات جنگی به عراق، ایران را وادار سازد در صدد حل و فصل جنگ از راه گفت وگو برآید. وی در اظهارات خود با تأکید بر عدم تغییر روش مسکو در حمایت از عراق گفت:
«مسکو هیچ گونه تردیدی برای تأمین اسلحه عراق به خود راه نمی دهد.»
گرچه روس ها در این مرحله از نقش برجسته و فعال تری در مقایسه با سایر کشورها برای حمایت از عراق برخوردار بودند، ولی تصمیم به تقویت نظامی عراق در برابر ایران، یک تصمیم جهانی بود. منطق حاکم بر این تصمیم مشترک به این علت بود که هیچ گونه چشم انداز واقعی و روشنی برای خاتمه جنگ مشاهده نمی شد. بر پایه این ملاحظه چنین تصور می شد که «یک تغییر اساسی در موازنه نظامی جنگ به نفع عراق، شرط اولیه پایان سریع جنگ است. از سال 1365 اعزام کارشناسان شوروی برای تأمین تسلیحات عراق به آن میزان و کیفیت بود که وضعیت استراتژیکی را تغییر دهد و ایران را مجبور به قبول یک راه حل سیاسی کند.
در نتیجه دو تحول اساسی در ساختار نظامی عراق با «گسترش سازمان رزم»، «خرید و انباشتن تجهیزات» انجام گرفت. در طول سال 1366 عراقی ها تمرین های آموزشی گسترده ای را با انتقال نیروها از خط مقدم به عقب در تمام سطوح انجام دادند. واحدهای گارد ریاست جمهوری از آزادی عمل بیشتری برخوردار شدند. به واحدهای توپخانه آموزش های ویژه ای در زمینه تمرکز و تغییر مسیر آتش داده شد. مجموع این آموزش ها، اصلاحات عمده ای در تعدادی از سپاه ها و لشکرهای کلیدی عراق به وجود آورد. ضمن این که نیروی زمینی عراق از 26 لشکر در سال 1986 (1365) به 45 لشکر در 1988 (1367) افزایش یافت. بنابراین رشد واقعی- هم در ساختار نیرو و هم در توانایی عملیاتی آنها- به وجود آمد. صدام طی مصاحبه ای با روزنامه کویتی السیاسة رسماً اعلام کرد که عراق در تمام زمینه های سیاسی – نظامی قوی تر از سال گذشته و امکانات نظامی آن حداقل از 6 ماه پیش، دو برابر شده است.
بنابراین در سال 1366 و در وضعیتی که ایران عمیقاً درگیر مشکلات فزاینده ناشی از فشارهای بین المللی و حملات عراق به مراکز صنعتی و اقتصادی این کشور بود، «فضای تنفس حیاتی» برای عراق فراهم شد تا با سازماندهی کامل نیروهایش و ایجاد قابلیت های جدید دفاعی و تهاجمی، برای حمله به مواضع و استحکامات ایران کمین نماید.
عناصر اصلی استراتژیکی ایران در موقعیت دشوار هشتمین سال جنگ، مقاومت در برابر فشارها با رویکرد جدید نظامی در جبهه های غرب بود. گرچه موقعیت برتر نظامی ایران با پیروزی در عملیات کربلای 5 تثبیت شد، ولی همین عملیات نقطه ثقل آغاز تحول جدید در جنگ و چرخش روند جنگ به زیان ایران بود. یکی از کارشناسان نظامی بر این عقیده است که «در این عملیات چکش ایران در مقابل سندان عراقی ها در هم شکست.» و ایران پس از آن دیگر مجال بازسازی پیدا نکرد. حال آنکه عراق تحت حمایت بین المللی به رشد کمی و کیفی شگفت انگیز و باور نکردنی دست یافت.
سردار رضایی فرمانده سابق سپاه درباره تأثیرات عملیات کربلای 5 بر روند جنگ و کاهش توانایی ایران می گوید:
«1- بخش قابل توجهی از توان سپاه با استقرار در مناطق فاو، جزایر مجنون و شلمچه زمین گیر شد.
2- استراتژی کشور برای بسیج امکانات شکست خورد.
3- در منطقه جنوب به بن بست رسیدیم و امکان غافلگیری دشمن از میان رفت.»
اجرای عملیات کربلای 8، اردیبهشت 1366، بر اثر اصرار مسئولین و سایر دشواری های موجود سبب گردید فرمانده کل سپاه طی نامه ای به امام خمینی با بیان کردن مشکلات جنگ بر این مسئله تأکید نماید که اگر کشور وارد جنگ نشود، عراق حملاتش را علیه ایران آغاز خواهد کرد. نگرانی های ذکر شده در این نامه منجر به ملاقات برادر رضایی با امام و سپس ملاقات با حاج سید احمد خمینی شد ومجدداً طی نامه ای در 20 صفحه مسایل به طور مشروح بیان شد.
افزایش توان نظامی عراق به صورت روزافزون و متقابلاً کاهش توان اقتصادی و نظامی ایران، شکاف عمیقی میان توانایی نظامی ایران و اهداف سیاسی کشور به وجود آورده بود. امکان تغییر موازنه جنگ با آغاز تهاجمات عراق وجود داشت. در واقع گرچه استقرار نیروهای ایران در طول مرز و تهاجمات پی در پی موازنه را همچنان به نفع ایران حفظ کرده بود ولی همین وضعیت منجر به کاهش تدریجی توان نظامی و افزایش آسیب پذیری ما بود. ضمن اینکه خلأ استراتژیک موجود بر اثر درنگ و تردید دو ابرقدرت جهت اقدام علیه ایران، در حال کم رنگ شدن بود. چنانکه از اواسط 1987 (1366) با حضور نظامی آمریکا در منطقه و اسکورت نفتکش ها و تصمیم شوروی برای بازسازی و تقویت ماشین جنگی عراق، به تدریج توانایی ایران برای بهره برداری از رقابت ابرقدرت ها کاهش یافت و بدین ترتیب خلأ استراتژیک که برای اقدامات و سیاست ایران در خلیج فارس بسیار اهمیت داشت، منتفی گردید.
لازمه فائق آمدن بر این وضعیت، تداوم تهاجمات ایران بود که از این پس حداقل برای یک مقطع زمانی تنها در منطقه غرب کشور، قابل پیگری و اجرا بود. در واقع هر گونه درنگ در انتقال از جنوب به غرب هیچ گونه گشایش را در جنگ حاصل نمی کرد، زیرا به دلیل بن بست نظامی، امکان اجرای عملیات گسترده و پیِروزی در جنوب وجود نداشت. ضمن اینکه امکان تهاجم دشمن همچنان پا برجا بود با این تفاوت که حصول پیروزی در منطقه غرب کشور با پیشروی به سمت سلیمانیه و کرکوک می توانست تجزیه قوای دشمن را به دنبال داشته باشد. در عین حال عوامل مؤثر در تغییر رویکرد نظامی ایران از جنوب به غرب به شرح زیر بود:
1- ضرورت تداوم جنگ و ممانعت از ایجاد رکود در جنگ.
2- حفظ ابتکار عمل در برابر دشمن.
3- گشودن جبهه جدید در مقابل دشمن و تجزیه قوای آن.
4- کسب زمان از دشمن برای دستیابی به راه کار جدید در جنوب.
در این چارچوب علاوه بر سلسله عملیاتی که سپاه پاسداران در نیمه اول سال 1366 (کربلای 10، فتح 5، نصر 3 و نصر 7) انجام داد، عملیات نصر 8 را نیز در تاریخ 29/8/66 در ماووت به اجرا در آورد. سپاه پس از آن نیز در عملیات بیت المقدس 2 و 3 را در 25/10/1366 و 23/11/1366 در محور ماؤوت اجرا کرد. با توجه به دشواری های موجود برای ادامه عملیات در این محور، سپاه پاسداران در منطقه حلبچه عملیات والفجر 10 را طرح ریزی کرد که در تاریخ 23/12/1366، اجرا شد.
در این مرحله رژیم عراق بکارگیری منافقین را برای مقابله با سیاست های ایران در همکاری با معارضین کُرد عراقی به نحو قابل توجهی افزایش داد. ملاقات صدام و رجوی در بغداد زمینه اجرای عملیات های نامنظم منافقین را فراهم ساخت. رجوی در پیام به نیروهای شناسایی خود، تأکید کرد که عملیات های شناسایی بدون برجای نهادن رد پا از سازمان انجام گیرد.
با فرارسیدن ماه پایانی سال 1366، از نیمه اسفند حملات موشکی عراق به تهران آغاز شد. به دلیل این تصور که عراق فاقد موشک مناسب برای حمله به تهران می باشد، این حملات موجب شگفتی ناظران شد. به نظر می رسید حمله موشکی ایران به بغداد در پاسخ به تهاجمات هوایی عراق به مردم بی دفاع و غیر نظامی در شهرها، در اسفند سال 1363 و بعدها در سال های 1364 و 1365، منجر به تصمیم عراقی ها و شتاب برای تهیه و ایجاد زیرساخت صنایع موشکی و همچنین دریافت موشک های اس. اس 12 شده است.
عراقی ها در فضای خصومت آمیز بین المللی علیه ایران، متقاعد شده بودند که غرب از آنها حمایت می کند و می توانند به هر عملی دست بزنند. به همین دلیل صدام طی سخنانی برای اعضای شورای فرماندهی عراق رسماً اعلام کرد:
«عراق از کلیه سلاح های ممکن برای وادار ساختن ایران به پذیرش آتش بس استفاده خواهد کرد.»
گرچه برخورداری عراق از توانایی شلیک موشک به تهران با کمک آلمان و آرژانتین انجام شد ولی کمک های فنی روس ها و نقش مشاور فنی و پشتیبانی عملی آنها در طرح ریزی مأموریت و سازمان یگان های هوایی تهاجمی عراق در این مرحله بسیار برجسته و قابل توجه بوده است. مهم تر از این، عراق تهاجم موشکی به تهران را در چارچوب سیاست های شوروی(پیشین) و با هدف تغییر موضع ایران در قبال افغانستان انجام داد. یک مقام رسمی وزارت خارجه آمریکا در همان زمان اعلام کرد:
«هر عکس العمل شوروی را باید در عملکرد فوری رژیم بعث عراق جستجو کرد.»
بعدها آقای ولایتی وزیر خارجه ایران در مصاحبه با روزنامه کیهان گفت:
«در اوج بمباران های عراق، به قائم مقام وزیر خارجه شوروی گفتم: چرا به عراقی ها موشک می دهید؟ گفت: شما دست از حمایت مجاهدان افغانی بردارید تا ما هم موشک ندهیم. معامله خوبی نیست؟»
در آغاز سال 1367 امام خمینی با درکی که از وضعیت حاکم بر جنگ داشتند، طی پیامی در تاریخ 11/1/1367 به مناسبت انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی، فرمودند:
«این روزها روز امتحان الهی است. امروز روز عاشورای حسینی است. امروز ایران کربلاست، حسینیان آماده باشید.»
در ادامه پیام امام آمده است:
«ای آزادگان و احرار به پا خیزید، قدرت های بزرگ شرق و غرب می خواهند شما را زیر چکمه ها و چنگال های کثیف و خونین خود خُرد کنند که حتی آخ هم نگویید. امروز روز مقاومت است.»
امام خمینی در ادامه پیام پس از اشاره به حملات موشکی دشمن به مردم بی دفاع در شهرها و حملات شیمیایی به مناطق مسکونی حلبچه، فرمودند:
«به سوی جبهه ها هجوم برید تا ضربات پی در پی شما توان و امان او را بگیرد.»
با فرارسیدن سال 1367، عدم اجرای عملیات گسترده در جبهه جنوبی (طی سال 1366) در حالی که حملات موشکی عراق به تهران همچنان ادامه داشت، بازتاب وسیعی در رسانه های خارجی داشت. واشنگتن پست به نقل از کارشناسان نظامی نوشت که احتمال نمی رود ایران بتواند در آینده ای نزدیک، حمله بزرگ و مورد انتظار خود را علیه عراق آغاز کند. علت این موضع علاوه بر تأثیر حمله هوایی عراق بر ساختار اقتصادی ایران و تضعیف آن، عمدتاً خسارات و تلفات ناشی از عملیات کربلای 5 و عدم بازسازی و جبران نشدن کمبودها، ذکر شده است. شائول بخاش، یکی از کارشناسان مسایل ایران ،مشکلات ایران در خرید اسلحه را بر اثر سیاست های دولت ریگان در تحریم بین المللی فروش اسلحه به ایران ، یکی از عوامل مؤثر در پیدایش وضعیت جدید می داند. ریچارد مورفی معاون وزارت خارجه آمریکا در همین زمینه گفت:
« ایران در خرید تکنولوژی پیشرفته و سیستم نظامی مدرن از غرب، دچار مشکل شده و به همین خاطر بهای گرانی را برای سلاح ها می پردازد و با تأخیر زمانی بیشتری سلاح دریافت می کند.»
مجموع این عوامل سبب گردید علائم و نشانه های قابل توجهی از تغییر موازنه قدرت به سود عراق آشکار شود.
آمریکایی ها در حالی که فشارهای شدید و گسترده ای را روی ایران متمرکز کردند و متقابلاً سیاست های حمایت آمیزی را در مورد عراق اعلام می کردند، تنها به این دلیل از تأمین نظر ایران مبنی بر متجاوز شناختن عراق خودداری می کردند که این اقدام ممکن است به سرنگون شدن رژیم عراق بینجامد و به ایران پیروزی ببخشد که در میدان نبرد توان دستیابی به آن را نداشته است.
در همین وضعیت آمریکایی ها در تاریخ 28/1/1367 به دو سکوی نفتی ایران در خلیج فارس حمله کردند و هم زمان با آن عراقی ها غافلگیرانه و پس از حمله گسترده شیمیایی به خطوط پدافندی خود در فاو، با سپاهی مجهز به فاو یورش آوردند و بدین ترتیب جمهوری اسلامی در برابر یک آزمون بسیار دشوار و سرنوشت ساز قرار گرفت. پیش از این برابر شواهد و قرائن موجود احتمال حمله دشمن به ویژه در منطقه فاو مورد بررسی قرار گرفته بود، با ادامه جنگ در فصل زمستان در منطقه غرب، چنین تصور می شد که دشمن به منطقه شمال خواهد آمد و خطر حمله به جنوب رفع می شود و یا اگر عراقی ها به جنوب حمله کنند با توجه به پیشروی های عمیق در منطقه غرب و دسترسی به سلیمانیه، نوعی تعادل برقرار خواهد شد ولی قبل از دستیابی به نتایج و دستاوردهای استراتژیک و حیاتی در منطقه غرب، دشمن تهاجم به فاو را آغاز کرد.
عراق توان لازم را برای این اقدام به تدریج طی سال های قبل به ویژه سال 1366 به دست آورد، ضمن اینکه سیستم فرماندهی و سازماندهی عراقی ها دچار تغییر و اصلاحاتی شد که بر کارآمدی آنها در مقایسه با گذشته افزود.
سقوط فاو در عرض 36 ساعت – پس از آن که 2 سال و 3 ماه در اختیار ایران بود – و در حالی که عراق از حضور عمده قوای ایران در منطقه غرب اطلاع داشت، با بکارگیری سلاح های شیمیایی و با استفاده از گاز خردل وسیانور، انجام گرفت. وقوع این رخداد نظامی، به دلیل آشکار شدن برتری نظامی عراق و مهمتر از آن، احتمال خاتمه یافتن جنگ، از بازتاب نسبتاً گسترده ای برخوردار شد. برخی از تحلیل گران بازپس گیری فاو را همانند زمان فتح آن در سال 1986 (1363) به منزله نقطه عطف ونشانه مرحله نهایی جنگ ارزیابی کردند. تایمز لندن بر تأثیر روانی سقوط فاو تأکید کرد. اظهارات برخی از شخصیت های رسمی نیز قابل توجه بود.
میتران رئیس جمهور وقت فرانسه با تأکید بر ضرورت خاتمه یافتن جنگ گفت: « این جنگ باید بدون غالب و مغلوب پایان پذیرد.»
واینبرگر وزیر دفاع آمریکا نیز اعلام کرد: «آمریکا نمی خواهد ایران در جنگ برنده شود.»
مورفی معاون وزارت خارجه آمریکا گفت: «ادامه جنگ ایران و عراق به هیچ وجه به نفع آمریکا نیست.» وی در جای دیگر با توجه به تأثیرات بازپس گیری فاو در سمینار خلیج فارس اعلام کرد: «ما می خواهیم توازن در جنگ بر هم نخورد.»
مورفی بر این باور بود که عراق با بازپس گیری فاو توازن را مجدداً برقرار کرده است و ادامه تهاجمات عراق منجر به بر هم خوردن موازنه خواهد شد.
خاکریز:
به خاک های انباشته شده ای که به صورت طولی روی سطح زمین قرار گرفته شده باشند خاکریز می گویند.
در حقیقت با انباشته شدن خاک ها، دیواره ای از خاک به ارتفاع 2 تا 3 متر تشکیل می شد و نیروهای رزمنده درون دل این دیواره ها سنگر ساخته و جانپناه می گرفتند و از آنجا دشمن را که در همین شرایط مشابه قرار داشت تحت نظر داشتند.
خاکریز دو جداره:
به دو ردیف خاکریز که به موازات یکدیگر و در یک امتداد قرار گرفته باشند خاکریز دو جداره می گویند.
این نوع خاکریز باعث می شد که نیروهای رزمنده داخل این خاکریز سنگر ساخته و علاوه بر آن از تیر مستقیم دشمن و ترکش توپ و خمپاره هایی که در پشت سرشان منفجر می شد در امان باشند.
خیز رفتن:
هر فرد رزمنده برای محفوظ ماندن از تیر مستقیم یا ترکش نارنجک ها در حین درگیری و یا با شنیدن سوت توپ و خمپاره و در امان ماندن از ترکش های آنها سریع روی زمین دراز می کشید. به این عمل خیز رفتن می گویند.
خط الرأس جغرافیایی:
به محل تلاقی دو دامنه کوه که در حقیقت نوک یا بالاترین لبه کوه می باشد خط الرأس جغرافیایی می گویند.
خط الرأس نظامی:
به اندازه قد یک رزمنده و اسلحه اش از خط الرأس جغرافیایی پایین تر است.
نقطه ی کور:
منطقه ای است که در فاصله ی برد سلاح ها قرار دارد ولی به سبب وجود عوارض و موانع و وضعیت خاص زمین دیده نمی شود.
برتری آتش:
موقعی که حجم آتش سلاح های ما روی دشمن بیشتر از حجم آتش سلاح های دشمن روی ما باشد و دشمن نتواند تیراندازی کند و یا فرصت تیراندازی را از دست بدهد، می گوییم نیروهای ما نسبت به دشمن برتری آتش دارند.
توضیح: برتری آتش را می توان با آتش های پشتیبانی مانند توپخانه خمپاره اندازها و سایر سلاح ها ... بدست آورد.
گرا:
می دانیم که از محل توقف ما در طبیعت بی نهایت امتداد(خطوط مسیر موازی) می گذرد و اگر بخواهیم امتداد مورد نظر خودمان(مسیر موازی مشخص) را برای دیگران بیان کنیم بایستی از راه حلی ساده و همگانی استفاده کنیم تا برای دیگران قابل فهم باشد، از آنجا که امتداد شمال در هر نقطه ای ثابت می باشد زاویه بین شمال و امتداد مورد نظر می تواند عاملی جهت مشخص نمودن امتداد مورد نظر ما باشد.
زاویه مذکور را در اصطلاح نقشه خوانی« گرا» نامیده و به این ترتیب گرا را نیز می توان تعریف کرد:
گرای یک امتداد عبارت است از زاویه ای که آن امتداد با شمال مغناطیسی یا شمال جغرافیایی آن نقطه می سازد. شروع زاویه از جهت شمال نقطه بوده و در جهت حرکت عقربه های ساعت به امتداد مورد نظر ختم می گردد.
گرای معکوس:
هر مسیر یا امتدادی را که در نظر بگیریم دارای دو گرا می باشد یکی گرای رفت و دیگری گرای برگشت. گرای اصلی همان زاویه ای است که به سمت آن حرکت می کنیم و گرای معکوس درست برعکس مسیر اصلی بوده و خلاف جهت آن و یا به عبارت دیگر 180 درجه با آن اختلاف دارد که به این گرا (گرای برگشت) گرای معکوس می گویند.
تخمین مسافت:
تعیین تقریبی مسافت دو محل را تخمین مسافت گویند.
هلی برن (هلی برد):
به منظور سرعت در انتقال نیروهای رزمنده به مناطق مورد نظر، نیروها را با هلی کوپتر وارد منطقه مورد نظر نموده و هلی کوپتر در فاصله یک متری از سطح زمین قرار می گیرد. در حقیقت بدون آنکه روی زمین بنشیند نفرات رزمنده باید از هلی کوپتر به زمین فرود آیند. علت این کار این است که هلی کوپتر راحت تر بتواند خود را از منطقه دور نماید.
رمل:
ماسه های بسیار ریز و روانی است که به وسیله وزش باد با حجم زیادی جابجا می شود و به آن ماسه بادی نیز می گویند.
مرتضی شادکام –مجله فکه
در قرارداد 1975 الجزایر، خط الراس ارتفاعات میمک به عنوان مرز ایران و عراق تعیین گردید. سپس کمیته های مشترک دو کشور برای تهیه اسناد لازم و میله گذاری مرز به گفتگو پرداختند. این گفتگوها که به کندی انجام می شد، تا آستانه وقوع انقلاب اسلامی به نتیجه تعیین کننده ای نرسید. در این میان، رژیم عراق که به تعیین قطعی مرزها تمایلی نشان نمی داد، با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه را بر ملغی کردن قرارداد مذکور فراهم دید و در تاریخ 19/6/1359 به میمک حمله کرد و در تاریخ 21/6/1359 آن را اشغال کرد.
چهار ماه بعد (19/10/1359)، طی عملیات ضربت ذوالفقار، اگر چه دشمن از قلل میمک عقب رانده شد، لیکن شمال و غرب این منطقه همچنان تحت اشغال او بود. این وضعیت ادامه داشت تا این که عملیات عاشورا به منظور آزادسازی ارتفاعات شمال میمک و نیز دامنه غربی آن طراحی و به اجرا درآمد.
- انهدام بخشی از قوای دشمن.
- تحمیل پدافند در دشت به دشمن.
- ایجاد تسهیلات در رفت و آمد از جنوب به غرب و بالعکس و نیز ارتباط و اتصال جبهه های جناحین میمک.
- آزاد سازی قسمتی از اراضی اشغالی.
- تامین منطقه میمک با تسخیر و تصرف ارتفاعات مهم منطقه، همچون: گرگنی، فصیل و فرورفتگی میمک.
سراسر منطقه عملیاتی پوشیده از شیارها و پستی و بلندی های بسیاری است که پراکندگی آنها شکل پیچیده ای به منطقه می دهد. نوع زمین منطقه از خاک رس و در بعضی نقاط همراه با شن می باشد که حرکت خودروها را دچار مشکل می کند.
حد فاصل تنگه های بینا و بیجار که عملیات در آن متمرکز گردیده بود، ارتفاعات نسبتا بلندی قرار دارد که مرتفع ترین آنها کوه میمک است. به هر میزان که از ارتفاعات به طرف خاک عراق پیشروی شود، به تدریج زمین پست تر گردیده و تقریبا مسطح می شود.
ارتفاعات مهم این منطقه عبارتند از: کانی سخت، زالوآب، شورشیرن، شینو، میمک، فصیل، گرگنی، تلخاب، گلم زرد، قلالم و کانی شیخ.
- تیپ های 403، 503 و 604 پیاده.
- تیپ 4 پیاده کوهستانی.
- تیپ 46 مکانیزه.
- تیپ 12 زرهی.
- یک گردان از گارد ریاست جمهوری.
- یک گردان کماندویی.
- یک گردان جیش الشعبی.
فرماندهی و هدایت عملیات بر عهده قرارگاه سلمان بود و نیروهای عمل کننده متناسب با وظایف و اهداف مورد نظر به چهار قسمت به شرح زیر تقسیم شدند:
قرارگاه سلمان
فجر 1
سپاه = تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) با 4 گروهان تانک از تیپ زرهی 28 صفر.
ارتش = تیپ 1 لشکر 81 زرهی با 2 گردان.
فجر 2
سپاه = تیپ مستقل انصار الحسین (ع).
در احتیاط کل عملیات بودند و تا پایان عملیات وارد عمل نشدند.
فجر 3
سپاه = لشکر 5 نصر با 4 گردان + 1 گروهان تانک از تیپ زرهی 28 صفر.
ارتش = گردانِ 211 تانک از لشکر 84 پیاده.
فجر 4
سپاه = تیپ مستقل 29 نبی اکرم (ص).
ارتش = یک گروهان از گردان 211 تانک.
توپخانه = 3 گردان از ارتش و 2 گردان از سپاه.
پس از انجام شناسایی های لازم، عملیات از سه محور زیر طراحی گردید:
محور اول= ارتفاعات فصیل، 350 و بانی- تلخاب، که در مأموریت فجر 1 بود.
محور دوم = ارتفاعات فصیل و یال میمک، که در مأموریت فجر 3 بود.
محور سوم = فرورفتگی میمک، که در مأموریت فجر 4 بود.
از غروب روز 25/7/1363، نیروها به طرف اهداف خود حرکت کردند. درگیری با دشمن با رمز یا اباعبدالله الحسین (ع) حدود ساعت 01:30 بامداد در محور میانی (فصیل) آغاز شد و رزمندگان پس از چندین ساعت نبرد موفق شدند در ساعت حدود 9 صبح ارتفاعات فصیل را تصرف و سپس پاکسازی کنند. در این میان، تلاش برای تصرف یال میمک (348) به نتیجه نرسید.
در محور جنوبی (فرورفتگی میمک) که درگیری در ساعت 02:45 آغاز شد، اگر چه نیروها توانستند به برخی از اهداف خود دست یابند، لیکن در حالی که فاقد سنگرهای دفاعی بوده و از امکانات پشتیبانی نیز بی بهره بودند، با پاتک زرهی دشمن مجبور شدند عقب نشینی کنند.
در محور شمالی (گرگنی)، نیروها که اغلب اوقات خود را به خنثی سازی میادین مین و بازکردن معبر اختصاص داده بودند، سرانجام پس از مدتی درگیری با دشمن توانستند ارتفاع گرگنی را تصرف کنند.
در این میان دشمن با جمع آوری و سازماندهی نیروهایش از صبح روز دوم پاتک های سنگین خود را که به آتش شدید توپخانه و حملات هوایی همراه بود، آغاز کرد و هر بار با مقاومت نیروهای خودی مواجه شد و ضمن تحمل تلفات و ضایعات مجبور می شد عقب نشینی کند.
نهایتا، پس از چند روز درگیری بین طرفین، مواضع متصرفه تأمین گردید.
- بازپس گیری بیش از 50 کیلومتر مربع از مناطق اشغالی.
- تصرف بخش مهمی از ارتفاعات منطقه (فصیل – گرگنی).
- در معرض تهدید قرار گرفتن جاده بدره – مندلی.
- آزاد شدن جاده مرزی خودی.
- کشته و زخمی شدن حدود 1500 نفر از نیروهای دشمن.
- به اسارت درآمدن 190 نفر.
- انهدام چندین دستگاه تانک و خودرو نظامی.
- به غنیمت درآمدن 4 تانک، 7 خودرو، 6 قبضه تفنگ 106 میلیمتری، 29 قبضه خمپاره انداز و تعداد زیادی سلاح سبک و مهمات.
از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357، رژیم بعثی صهیونیستی عراق که حدود 1200 کیلومتر مرز زمینی با ایران دارد، دندان های خون ریز خود را برای غارت ایران و به خصوص مناطق نفت خیز خوزستان تیز کرد. جنگی که به خیال صدام به دلیل متلاشی شدن کادر فرماندهی ارتش در روزهای انقلاب، می بایست به راحتی در عرض یکی دو ماه حکومت جمهوری اسلامی را ساقط کند، ولی برخلاف تصورات او، هشت سال تمام برعزت و غیرتمندی مردم ایران و تلفات و ضایعات رژیم عراق افزود.
از روز 31 شهریور 59 که عراق رسماً حمله به ایران راآغاز کرد و صدام در مقابل دوربین های تلویزیونی جهان مغرورانه قرارداد صلح بین دو کشور را که سال 1975 م (1345 هـ.ش) در الجزایر امضاء شده بود، پاره کرد، تمامی حکومت های کشورهای غربی، ابرقدرت شرق و غرب و اکثر دولت های عربی حق را به عراق دادند و هشت سال تمام از حیث تسلیحاتی ، مالی و نیروی انسانی به عراق کمک کردند.
هنگامی که در تابستان سال 69 – درست همان گونه که امام راحل پیش بینی می کرد، به کشورهای عربی و به خصوص کویت هشدار می داد – عراق به کویت حمله کرد، آنان که با درنده خویی افسار گسیخته روبه رو شده بودند بالاجبار زبان به اعتراف گشودند.
آنچه در پی می آید تنها گوشه ای است از اعترافات دشمنان انقلاب اسلامی ایران پس از هشت سال تحمیل جنگ به این کشور مقاوم و استوار.
* رادیو اسراییل 1/5/69
صدام حسین در آن ایام پس از انقلاب که تصور کرد ایران به علت هرج و مرج و بر کناری یا اعدام فرماندهان ارتش تاب مقاومت ندارد، به این کشور حمله برد؛ به این تصور باطل که می تواند قرارداد الجزایر را لغو کند و استان زرخیز خوزستان را از پیکر ایران جدا نماید.
* روزنامه «کریستین ساینس مانیتور» چاپ امریکا 5/5/69
پرزیدنت صدام حسین جنگ با ایران را با این نیت آغاز کرد که به سرعت به پیروزی دست یابد. اما زمانی که درگیر گرفتاری رکود شد، وی ناگزیر از آن گردید که به طور روزافزون به کمک های مالی اعراب، کویت و سایر کشورهای غنی از نفت متکی گردد. وی تقاضاهای کمک اقتصادی را این طور توجیه می کند که او از جانب تمام کشورهای عرب با ایران درگیر جنگ بوده است.
* رادیو بی.بی.سی 14/5/69
شاید صدام حسین دریابد که توسل به زور همیشه راه پیروزی نیست. به ویژه آنکه وقتی صدام حسین به ایران حمله کرد، می پنداشت این جنگ فقط چند ماه طول خواهد کشید، در حالی که هشت سال به طول انجامید.
* خبرگزاری رویتر 17/5/69
عراق روز 31 شهریور 59 ایران را مورد تجاوز قرار داد و در جریان هشت سال جنگ، حمایت غیر مستقیم امریکا را از صدام به دنبال داشت.
* سناتور «سام نان» نماینده دمکرات ایالت جورجیای امریکا 17/5/69
هر چند ما برای دوست نداشتن دولت ایران دلایل زیادی داشتیم، اما سکوت ما در برابر تجاوز صدام به ایران، از جمله اشتباهات دیگر ما [امریکا] محسوب می شود.
* رادیو امریکا – جرج بوش رییس جمهوری امریکا 24/5/69
صدام، مردان و زنان و کودکان کشور خود را اماج گازهای سمی قرار داد و در جنگی که به بهای جان بیش از نیم میلیون به قول وی مسلمان تمام شد به ایران حمله کرد.
* «گری سیک» مشاور امنیت ملی امریکا در زمان کارتر، در مصاحبه با «ان.بی.سی» 25/5/69
تجاوز عراق به جمهوری اسلامی ایران و عمکرد وحشیانه غیر انسانی صدام در طول هشت سال جنگ، این نکته را به اثبات رسانده است که صدام حسین خشن و بی رحم است.
* تلویزیون عربستان 25/5/69
همان گونه که آشکار است صدام ایران را مورد حمله و تجاوز قرار داد که طی آن صدها هزار نفر جان خود را از دست دادند و صدام به هیچ یک از اهداف خود در این جنگ دست نیافت و روابط برادرانه و خوب کشورهای منطقه با ایران را از بین برد.
* رادیو کلن آلمان مرداد 69
صدام حسین در سال 1359 با نادیده گرفتن قرارداد 1975 الجزایر جنگ علیه ایران را آغاز کرد.
* رادیو اسراییل 27/5/69
صدام اکنون خواسته های ایران را می پذیرد، ولی ایرانیان نسل اندر نسل فجایع جنگ را از یاد نخواهند برد و تردیدی ندارم که آنها سرانجام روزی خسارت کامل را از عراق مطالبه خواهند کرد.
*مجله ی «نیوزویک» امریکا مرداد 69
اگرچه این صدام بوده که جنگ علیه ایران را شروع کرد و برای اولین بار از سلاح شیمیایی استفاده کرد، ولی امریکا و تقریبا تمامی کشورهای غرب به این خصومت خود با بنیادگرایی اسلامی حاکم بر ایران، این جنایات را کاملا نادیده گرفتند.
* خبرگزاری کویت 30/5/69
صدام حسین که خود در مقابل ایران تسلیم شد و شرایط ایران را برای برقراری صلح پذیرفت، رسما به آغاز جنگ علیه ایران اعتراف کرده است.
* «دنیس هیلی» وزیر خارجه و دفاع سابق انگلیس 17/6/69
صدام جنگ را شروع کرد و کاری هم از پیش نبرد و 5/1 میلیون عراقی را به کشتن داد. حالا هم هیچ بدست نیاورده که هیچ، بلکه آخرین دستاوردهای خود را در توافق با ایران به تهران پس داده است.
* جرج بوش «رییس جمهوی وقت امریکا 31/6/69
صدام حسین با تحمیل جنگی که به کشته شدن صدها هزار نفر از دو طرف منجر گردید، سرانجام پیروزی را به طرف مقابل ارایه کرد.
* شبکه اول تلویزیون آلمان 20/8/69
صدام با تن دادن به خواسته های ایران، به مردم کشورش نشان داد که هشت سال جنگ با ایران بیهوده بوده است.
منبع : نشریه فکه
5 مهر 1360
محاصره شهر آبادانمنطقه عملیاتوضعیت دشمنطرح عملیاتشرح عملیاتنتایج عملیاتپیامدهادر دورترین منطقه جنوب غربی ایران، جزیره ای به نام آبادان قرار دارد که از جنوب، آب های گرم خلیج فارس و از شمال و مشرق رودخانه های کارون و بهمنشیر و از غرب، اروندرود آن را در برگرفته اند. اروند رود – که تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران است و تا پیش از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بنادر بزرگ و فعالخرمشهر و آبادان در مسیر این آبراه واقع بوده اند. آبادان را از عراق جدا می کند. تاریخ شهرآبادان با تاریخ صنعت کشورمان و به ویژه پالایشگاه آن گره خورده است.
محاصره شهر آبادانپس از تجاوز عراق در 31 شهریور 1359 و اشغال سریع بخش هایی از خاک ایران، خرمشهر مهم ترین شهر بندری ایران، پس از 40 روز مقاومت دلیرانه، با خیانت آشکار لیبرال ها و منافقین، به دست دشمن افتاد. پس از سقوط خرمشهر، رژیم عراق در صدد برآمد تا جزیره آبادان را هم اشغال کند و تلاش کرد تا از طریق شرق کارون و شمال بهمنشیر وارد آبادان شود، زیرا عبور از این قسمت آسان تر از عبور از رودخانه کارون در جنوب خرمشهر بود. با چنین وضعیتی آبادان در یک محاصره 330 درجه ای قرار می گرفت و عبور از رودخانه بهمنشیر می توانست آن را با خطر جدی روبه رو کند. دشمن می پنداشت اگر بتواند از این رودخانه بگذرد، آبادان را برای همیشه از آن خود کرده است.
عراقی ها برای تصرف آبادان در 8 آبان 1359، در منطقه ذوالفقاری روی رودخانه بهمنشیر پل شناور نصب و با عبور دادن قسمتی از نیروهای خود، وارد جزیره آبادان شدند و از آن جهت منطقه ذوالفقاری را انتخاب کرده بودند که با استفاده از پوشش نخلستان ها بتوانند از دید رزمندگان اسلام دور مانده و به راحتی وارد شهر گردند.
عملیات ثامن الائمه (ع) گر چه به عنوان یکی از چهار عملیات بزرگ و برجسته در چارچوب سلسله تلاش هایی که برای آزاد سازی مناطق اشغالی انجام گرفت، به شمار می رود ولی این عملیات به منزله « نقطه عطف» و «حلقه واسط» برای انتقال استراتژی جنگ از وضعیت گذشته به وضعیت جدید بود. سردار محسن رضایی در این باره می گوید:
«عملیات ثامن الائمه(ع) نقطه عطف است و به عنوان مبداء آغاز استراتژی مرحله دوم جنگ است و یکی از نقاط اعتماد به نفس در استراتژی مرحله دوم، عملیات ثامن الائمه (ع) بود که حلقه واسط و مبداء تحول بود.»
رزمندگان اسلام شبانه سلاح بر دوش، پیاده و سواره به منطقه شتافتند و با جانبازی و فداکاری بسیار، چنان مقاومتی از خود نشان دادند که دلاوری ها و شجاعت های آنان در این منطقه به نام «حماسه ذوالفقاری» به عنوان برگ زرینی در تاریخ دوران دفاع مقدس به ثبت رسید. در این نبرد 280 نفر از نیروهای بعثی به هلاکت رسیده و 130 نفر به اسارت در آمدند و رزمندگان ایران توانستند از نفوذ نیروهای دشمن به شهر آبادان جلوگیری به عمل آوردند.
نیروهای عراقی بعداز این شکست، سعی کردند از طرف فیاضیه (بین ایستگاه 12 و خرمشهر) به سمت آبادان پیشروی کنند که در این منطقه نیز با مقاومت دلاورمردان اسلام مواجه و مجبور به عقب نشینی شدند. این عملیات تا 18 آبان 1359، ادامه داشت و سرانجام نیروهای بعثی از روستای نخلستان عبادی نیز پاکسازی و تا 4 کیلومتری شمال رودخانه بهمنشیر مجبور به عقب نشینی شدند.
بعداز این حماسه، جهاد سازندگی موفق شد، جاده ای در میان باتلاق های اطراف آبادان احداث کند. این جاده نیروهای دشمن را دور می زد و به جاده آبادان – ماهشهر وصل می شد. از طریق این جاده که به جاده وحدت معروف بود، تدارکات نظامی نیروهای ایرانی آسان تر و سریع تر انجام می گرفت.
به دنبال صدور فرمان امام خمینی (ره) در چهاردهم آبان 1359، مبنی بر این که :
«حصر آبادان باید شکسته شود»نیروهای مسلح تمام تلاش و امکانات خود را برای شکستن محاصره آبادان به خاطر اجرای فرمان امام خمینی(ره) به کار بستند.
صدام که خود را ناتوان از تصرف آبادان می دید، بعداز یازدهمین نشست سران عرب در «امان» که در 6 آذر 1359، تشکیل شد، چنین گفت:
«ما نمی خواهیم کشورگشایی کنیم. ما فقط می خواستیم، تهدید ایران را از شهرهای خود دور سازیم!»
این گفته بیانگر ناتوانی عراقی ها در پیشروی، در خاک ایران بود.
مقام معظم رهبری در مورد تاثیر سخنان امام (ره) در نجات آبادان چنین فرودند:
«آبادان در معرض حمله و خطر بود، مثل خونین شهر، منتهی همین تاکید امام که تکلیف شرعی کردند که مبادا آبادان سقوط بکند، نیروهای رزمنده را که در آن جا بود، تقویت کردند. البته در آبادان سپاه آن روز برتر از ارتش بود. بعداً ارتش هم در آبادان مستقر شد و در یک مورد که نیروهای دشمن ازبهمنشیر عبور کردند و وارد جزیره آبادان شدند، بسیج توده ای مردم و شرافت نظامی عده ای از نظامیان ما حماسه آفرید و عراقی ها را در جایی که واقعاً بیرون کردن دشمن از آن جا بسیار دشوار بود، کوبیدند. عده ای را کشته و تار و مار کردند و عده ای را به داخل رودخانه انداختند و عده ای هم که توانستند، فرار کردند. عامل اصلی در حفاظت از آبادان همان فرمان امام بود و داغی که از سقوط نیمی از خونین شهر در دل برادران وجود داشت.»
منطقه عملیات ثامن الائمه (ع) در شرق رودخانه کارون و در حد فاصل شمال شهر آبادان وجنوب منطقه دارخوین قرار داشت و شامل سرپل دشمن به وسعت 150 تا 180 کیلومتر مربع می شد که در اشغال نیروهای عراقی بود. عوارض حساس منطقه، رودخانه کارون و دو جاده اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان بودند و عوارض مصنوعی منطقه نیز بیشتر شامل مواضع و استحکامات دشمن نظیر خاکریزهای متعدد، مواضع تانک، سنگرهای اجتماعی و انفرادی می شدند. با توجه به اهمیت دو پلقصبهو حفار برای دشمن که به منزله معبر و محل اتصال عقبه های او در شرق کارون بودند، مواضع واستحکامات فراوان و تعداد زیادی نیروی رزمی در این دو محور وجود داشتند.
وضعیت دشمندشمن برای استقرار در منطقه سرپل، واقع در شرق رودخانه کارون، دچار تناقض بود؛ از یک سو به لحاظ اهمیت منطقه و ضرورت حفظ آن می بایست از نیروی بسیاری استفاده می کرد و از سوی دیگر، با توجه به محدودیت عقبه خود، تجمع این میزان نیرو برایش ناممکن بود. در عین حال، شناخت عراقی ها از توان نیروهای خودی در عقب راندن دشمن – به ویژه پس از ناکامی ارتش در عملیات های سوم آبان 1359 و بیستم دی 1359 – آن ها را مطمئن کرده بودکه مورد تعرض جدید قرار نخواهند گرفت. استعداد و آرایش یگان های دشمن در این منطقه برابر اسناد به دست آمده از تیپ 8 مکانیزه ارتش عراق در 26 مرداد 1360 عبارت بودند از:
1- تیپ 8 مکانیزه از لشکر 3 زرهی که به سه گردان مکانیزه و یک گردان تانک در شمال سرپل و جنوب سلمانیه مواضع پدافندی را اشغال و تحکیم کرده بود.
2- تیپ 6 زرهی از لشکر 3 زرهی که با سه گردان تانک و یک گردان مکانیزه در قسمت مرکزی و شرقی در شمال جاده ماهشهر – آبادان مستقر بود.
3- تیپ 44 پیاده از لشکر 11 پیاده، که با یک گردان تحت امر لشکر 3 زرهی در قسمت جنوبی منطقه سرپل و جنوب جاده ماهشهر – آبادان پدافند می کرد.
4- تیپ 12 زرهی لشکر 3 در غرب کارون در احتیاط قرار داشت و گردان های تانک الطارق و سیف سعد و چند گردان جیش الشعبی، گردان پیاده از تیپ 44 و گردان 1 از تیپ 33 نیروی مخصوص نیز در منطقه شرق کارون استقرار داشتند.
برابر شواهد، قراین و اسناد موجود، در پی گسترش حملات رزمندگان اسلام به منطقه اشغالی سرپل در نیمه اول سال 1360، دشمن دچار اضطراب شده و احتمال حمله نیروهای خودی را پیش بینی می کرد. بااین حال، عراقی ها همچنان به استقرار در مناطق اشغالی اصرار داشتند و این امر بدین دلیل بود که عراقی ها تصور می کردند که نیروهای اسلام از انجام دادن عملیات دقیق و برنامه ریزی شده در سطحی گسترده ناتوان هستند. در واقع فرماندهی عراق احتمال تدارک حمله از محور شرق رودخانه را پیش بینی می کرد اما به هیچ وجه تصور نمی کرد این حمله، گسترده و همه جانبه باشد.
5- استعداد دشمن در این منطقه برابر یک لشکر تقویت شده بود، ضمن این که فرمانده سپاه سوم می توانست از احتیاط لشکرهای 5 مکانیزه و 9 رزهی که در جنوب غربی اهواز و سوسنگرد مستقر بودند، برای تقویت لشکر 3 زرهی استفاده کند.
طرح عملیاتالف ) اهداف و ماموریتهدف اصلی عملیات، انهدام نیروهای دشمن در شرق رودخانه کارون وتصرف و تامین منطقه بود. در طرح اولیه سپاه آمده بود:
«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مستقر در آبادان و دارخوین و ماهشهر ماموریت دارند تا به همآهنگی و همکاری کامل لشکر 77 پیاده خراسان از محور فیاضیه و دارخوین به طور گسترده و از سه محور ایستگاه 12 و ایستگاه 7 و جاده ماهشهر– آبادان تک نمایند و نیروهای دشمن را که از کنار کارون تا جاده ماهشهر – آبادان گسترش داشتند، به طور کامل محاصره و بعداز انهدام دشمن، در منطقه متصرفه پدافند نمایند.»
سران نظامی امیدوار بودند با انجام عملیات ثامن الائمه (ع) تهدید احتمالی دشمن برای تصرف آبادان که عراق آن را به صورت اهرم فشاری علیه ایران در تبلیغات خود مورد استفاده قرار می داد، خنثی شود. از سوی دیگر، در این عملیات پس از پاکسازی شرق رودخانه کارون، نیروهای خودی از خطوط پدافندی آزاد شده و امکان به کارگیری آن ها در مراحل بعدی آزاد سازی مناطق اشغالی فراهم می شد.
ترکیب نیروهای عمل کننده در این عملیات، شامل ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای ژاندارمری به این شرح بود:
- لشکر 77 با سه تیپ شامل 9 گردان نیروی پیاده؛
- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با 16 گردان نیروی پیاده که در سازمان سه قرارگاه تیپی عمل می کرد؛
- تیپ 37 زرهی شیراز؛
- گردان 251 تانک از لشکر 16 زرهی؛
- گردان 107 ژاندارمری؛
- گروه رزمی 291 تانک؛
- جهاد سازندگی، علاوه بر احداث جاده وحدت در فروردین 1360، امور مقدماتی مهندسی عملیات را انجام داد.
پس از حذف بنی صدر برای نخستین بار بود که نیروهای عمل کننده در چنین مقیاسی با هم ترکیب شده به نحو شایسته ای با یکدیگر همکاری و هم آهنگی می کردند، چنان که این اقدام، الگوی مناسبی برای ادامه همکاری ارتش و سپاه در سایر عملیات ها شد.
در طرح مانور، سه محور عمده و یک محور فرعی برای انجام عملیات در نظر گرفته شده بود: محور شمالی شامل منطقه دارخوین و محمدیه و محور جنوبی شامل محور فیاضیه و ایستگاه 7 بود. بر اساس این طرح، تلاش فرعی نیروها برای پشتیبانی نیز در محور جاده ماهشهر – آبادان انجام می شد. در این میان، محور دارخوین و فیاضیه با هدف تصرف و تامین پل های
حفار و قصبه دارای اهمیت بیشتری بودند و در صورت برخورداری نیروهای خودی از سرعت عمل، امکان انهدام و اسارت بسیاری از افراد دشمن در این محور وجود داشت. و همین ضرورت، در آرایش نیروها مؤثر بود، که به این ترتیب مشخص شد:محور دارخوین – محمدیه: پنج گردان از سپاه (چهار گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و سه گردان از ارتش (دو گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و یک گردان تانک در احتیاط و پشتیبانی.
محور فیاضیه: پنج گردان از سپاه (چهار گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و سه گردان از ارتش (یک گردان آفندی و دو گردان احتیاط).
محور جاده ماهشهر – آبادان: دو گردان از سپاه (یک گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و دو گردان از ارتش ( یک گردان آفندی و یک گردان پدافند).
برای پشتیبانی عملیات، سه گردان توپخانه و 50 قبضه سلاح پدافند هوایی در نظر گرفته شده بود.
در مجموعه، به نظر می رسید، دشمن به دلیل برخورداری از نیروهای احتیاط و به ویژه امکان به کارگیری لشکرهای 5 مکانیزه و 9 زرهی تحت امر سپاه سوم، در موضع برتری قرار داشت، لیکن نیروهای خودی با توجه به شناخت دقیق از دشمن، ویژگی برتر عملیاتی، ترکیب جدید سپاه و ارتش – که پیش از این هرگز در این سطح وجود نداشت – و بهره برداری مناسب از زمین، از موقعیت بهتری برخوردار بودند. افزون بر این، دشمن به لحاظ درک و باوری که از توان نیروهای خودی داشت، به طور نسبی در غافل گیری به سر می برد و این عوامل در مجموع می توانست دست یابی به پیروزی را آسان کند.
در این میان، افزایش قابل توجه نیروهای سپاه در مقایسه با عملیات های پیشین و نقش طراحان نظامی سپاه در طرح ریزی و هدایت عملیات، از جمله ویژگی های عملیات ثامن الائمه (ع) و عامل برتری نیروهای خودی در برابر دشمن بود.
بدین ترتیب، عملیات ثامن الائمه (ع) به منظور شکستن محاصره آبادان و انهدام نیروهای دشمن در شرق رودخانه کارون پس از آماده سازی مقدمات آن، آغاز شد.
عملیات در ساعت 1 بامداد روز پنجم مهر 1360 آغاز شد. قوای ایران در ساعات نخست عملیات، باتهاجم به مواضع دشمن و در هم شکستن مقاومت نیروهای آنان، خاکریزهای اول دشمن را تصرف وتأمین کردند. مقاومت اولیه نیروهای عراقی در برخی از محورها و به ویژه تداوم آن در منطقه پل حفار، نشان دهنده هوشیاری نسبی دشمن بود. بنابر گزارش اسیران عراقی، اسارت یکی از نیروهای خودی در منطقه عملیاتی تیپ 8 مکانیزه در محور دارخوین سبب هوشیاری دشمن شده بود، ولی شناخت نادرست فرماندهان نظامی عراق نسبت به توان نیروهای خودی که بر مبنای برآوردهای عملیات های ناکام پیشین ایجاد شده بود، سبب شد در برابر حمله نیروهای خودی واکنش مناسبی نشان ندهند.
با روشن شدن هوا و ادامه پیشروی نیروهای خودی از محور شمالی به سمت پلماردو تهدید عقبه نیروهای دشمن، نخستین ضربه شکننده بر نیروهای عراقی وارد آمد. بااین حال، نیروهای دشمن در منطقه پل حفار همچنان مقاومت می کردند. گستردگی محورهای تهاجم و عقب ماندگی دشمن سبب شد تا نیروهای خودی با به دست گرفتن ابتکار عمل و ادامه پیشروی در محورهای مختلف، دشمن را تحت فشار قرار دهند.
از سوی دیگر، در پی تغییر وضعیت میدان نبرد، فرماندهی نیروهای دشمن تلاش می کرد تا تاریک شدن هوا به مقاومت در پل حفار ادامه دهد. دشمن قصد داشت، باتقویت منطقه، ابتدا منطقه سرپل را حفظ کند و پس از آن، با نصب پل روی رودخانه کارون، نیروهای محاصره شده را نجات دهد وسپس، با استقرار در منطقه غرب رودخانه کارون، از ادامه پیشروی نیروهای خودی جلوگیری کند.
بر همین اساس، دشمن در اولین اقدام با وارد کردن تیپ 10 زرهی گارد جمهوری، سعی کرد، پل حفار را حفظ کرده و با استقرار تیپ 16 زرهی از لشکر 6 زرهی درغرب رودخانه کارون، از پیشروی نیروهای خودی جلوگیری کند. تهاجم رزمندگان به نیروهای تیپ 10 سبب شد تا این نیروها در همان لحظات اولیه حضور در منطقه سرپل، محاصره شده و عقب نشینی کنند، در صورتی که اگر در حمله به تیپ 10 تأخیر صورت می گرفت، بی گمان نیروهای تیپ 10 دشمن پس از حضور در منطقه، دست به ضد حمله می زدند.
با آزاد شدن جاده ماهشهر – آبادان در ساعت 8:32 بامداد روز پنجم مهر و پیشروی نیروهای خودی از شمال به جنوب وتصرف پل قصبه، امکان مقاومت از عراقی ها گرفته شده بود.
در بعد از ظهر همان روز بخشی از پل حفار تصرف شده بود ولی عراقی ها برای باز نگه داشتن عقبه نیروهای محاصره شده خود در شرق کارون، همچنان مقاومت می کردند، چنان که با تاریک شدن هوا حرکت ستون نیروهای دشمن از اهواز به سمت خرمشهر دیده می شد.
بدین ترتیب، روز اول عملیات در حالی به پایان رسید که دشمن به دلیل عقب ماندگی، توان مقابله با نیروهای خودی را نداشت و تنها، به تاریک شدن هوا، باز نگاه داشتن پل حفار برای تقویت منطقه و یا امکان عقب نشینی نیروهای محاصره شده امید بسته بود. در روز دوم عملیات (ششم مهر)، در حالی که پیشروی نیروهای خودی همچنان ادامه داشت، دشمن واکنش جدی از خود نشان نداد و از بعدازظهر همان روز نیروهای عراقی به تدریج تسلیم شده و یا عقب نشینی کردند و سرانجام در پایان این روز عملاً منطقه سرپل دشمن آزاد شد.
در روز سوم عملیات نیز در پی پاکسازی منطقه، محاصره آبادان به پایان رسید و فرمان امام خمینی مبنی بر شکستن حصر آبادان، در مدت 48 ساعت آفند تحقق یافت و نیروهای خودی پس از پاکسازی کامل منطقه، در ساحل شرقی رودخانه کارون استقرار یافتند. در این عملیات علاوه بر آزاد سازی منطقه اشغالی در شرق رودخانه، بخش وسیعی از نیروهای خودی – که درگیر پدافند در منطقه بودند – آزاد و برای عملیات های بعدی آماده شدند.
نتایج عملیات ثامن الائمه (ع)در این عملیات سلحشوران اسلام به نتایج مهمی دست یافتند، از جمله:
1- ساحل شرقی رودخانه کارون تصرف و تامین گردید.
2- آبادان از محاصره یک ساله خارج شد.
3- بیش از 150 کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده، آزاد گردید.
4- بیش از 3 هزار نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و 1656 نفر نیز به اسارت در آمدند.
5- تعداد 90 دستگاه تانک و نفربر، 100 دستگاه انواع خودرو دشمن منهدم گردید و تعداد 3 فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر عراق نیز سرنگون شدند.
همچنین 100 دستگاه تانک، 60 دستگاه نفربر، 3 دستگاه لودر و 150 دستگاه خودرو به غنیمت گرفته شد.
صدام پس از این شکست 7 تن از فرماندهان خود را تیرباران کرد.
با توجه به نقش شجاعانه لشکر 77 پیاده با تصویب شورای عالی دفاع درتاریخ یازدهم مهر 1360، به لشکر پیروز خراسان تغییر نام داد.
پیامدهای شکسته شدن محاصره آبادانموفقیت عملیات ثامن الائمه (ع) درابعاد مختلف پیامدهایی به همراه داشت که آن را در دو محور عمده، داخلی و خارجی ارزیابی می کنیم.
الف - پیامدهای داخلی1- با انجام موفقیت آمیز اولین عملیات وسیع ایران در جبهه ها ، روحیه نیروهای رزمنده تقویت وتوانمندانه تر از پیش به نبرد با دشمن پرداختند.
2- از نظر سیاسی وضعیت سیاسی کشور منسجم تر شد و کمتر از یک هفته بعد از این عملیات، مردم با شرکت در سومین انتخابات ریاست جمهوری، حضرت آیت الله خامنه ای را به ریاست جمهوری برگزیدند، که این امر منجر به موفقیت بیشتر در سیاست های خارجی نظام نیز گردید.
3- با تثبیت دولت اسلامی و وحدت نظر مسئولین نظام، موضع گیری های قاطعانه و به موقعی در قبال مسائل خارجی انجام گرفت.
مهم ترین پیامد خارجی این عملیات تشکیل شورای همکاری خلیج فارس توسط کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، به منظور جلوگیری از گسترش و نفوذ انقلاب اسلامی و یاری رساندن به رژیم متجاوز عراق بود، همچنین تحرکات نظامی امریکا در خلیج فارس به منظور اعمال فشار بر ایران و حمایت از کشورهای منطقه بیشتر شد.
امریکا با اعزام ناوگان نظامی خود در خاورمیانه و آب های دریای عمان، مانورهایی انجام داد و تهاجم تبلیغی گسترده ای را علیه ایران آغاز کرد و با نشر اکاذیب و شایعات، وحشت بی مورد رژیم های منطقه را از ایران بیشتر کرد