بله؛ایران با محاسبه و بررسی ملاکهای نظامی نیز، موظف و بلکه مجبور بود به جنگ ادامه دهد. در توضیح این اجبار، عوامل و دلایل زیر قابل توجه است:
پس از فتح خرمشهر هیچگونه پیشنهادی برای صلح از هیچ مجمع رسمی و بینالمللی ارائه نشد و پیشنهادها تنها در حد آتشبس بود؛ ولی برای عدم پذیرش آتشبس نیز وضعیت زیر حاکم بود:
الفـ ارتفاعات آقداغ، قلاویزان، میمک و مهریز در اختیار عراق بود و دشمن بر شهرهای قصر شیرین و مهران و دشت میمک تسلط دید و تیر داشت و علاوه بر آن، نفتشهر نیز همچنان در اختیار عراق بود، لذا توازن نظامی به نفع این کشور سنگینی میکرد.
بـ به علت آن که عقبه اصلی ارتش عراق آسیب اندکی دیده بود و اشتهای تجاوز همچنان در سران حکومت عراق وجود داشت، لذا امکان تجاوز عراق همچنان پابرجا بود.
جـ پس از عملیات بیتالمقدس، فاصله عراق با شهرهای اصلی ایران در جنوب (آبادان ـ خرمشهر) 500 تا 700 متر بود؛ ولی ایران از شهر اصلی عراق در این منطقه 17 کیلومتر فاصله داشت، لذا با توجه به برتری عراق و با توجه به این نکته که امکان تجاوز عراق منتفی نشده بود، لذا برتری عراق، همچنان تهدیدی علیه تمامیت ارضی ایران به شمار میرفت.
دـ با توجه به باقی ماندن شاکله کلی ارتش عراق، خطر حمله مجدد به خاک ایران وجود داشت و نبودن تضمین بینالمللی و منطقهای برای جلوگیری از تجاوز مجدد عراق به ایران، بر اهمیت و جدی بودن این تهدید و خطر میافزود. بنابراین تدبیر و اندیشه نظامی حکم میکرد تا زمانی که دشمن خطرناک است و امکان تجاوز مجدد وجود دارد، او را تا حدی که امکان تجاوز را مرتفع میسازد، به عقب راند. همچنین از برتری نظامی خود برای ایجاد فضای مناسب جهت برقراری صلح با ثبات استفاده کرد؛ کاری که ایران به آن پرداخت.
منبع: ساجد
رضا بسطامی
مقدمه
در جریان منازعات کم شدت، همواره بین اختلافات داخلی و وقوع جنگ میان کشورها رابطه مستقیمی وجود دارد. تقریباً در هر دوره تاریخی، وجود اوضاع ناآرام داخلی قدرت های خارجی را برای مداخله وسوسه کرده است. در جریان وقوع انقلاب در یک کشور، گروه های انقلابی ضعیف یا گروه هایی که به ائتلاف با گروه انقلابی حاکم و سهیم شدن در قدرت سیاسی موفق نشده اند، به موضعگیری در برابر گروه حاکم می پردازند و در این راستا، برای تقویت شانس موفقیت خود در این مبارزه، می کوشند حمایت کشورهای خارجی و گروه های مخالف برانداز در یک کشور، برای کشورهای ثالثی، که در برابر آن کشور نیات توسعه طلبانه دارند، همواره به منزله محرکی برای آغاز جنگ به شمار می آید. در منازعه بین دو حکومت، گروه های مخالف در هر یک از دو کشور، وسیله دستیابی اهداف و استراتژی طرف مقابل قرار می گیرد، در چنین حالتی، گروه های مزبور سرنوشت خود را با استراتژی کشور مهاجم گره می زنند و تمام امکانات محلی قدرت خود را در راستای تحقق هدف مشترک به کار می گیرند.
طی جنگ ایران و عراق نیز، چنین فرآیندی وجود داشت. رژیم عراق با حمایت از گروه های مخالف نظام انقلابی ایران، همچون جبهه خلق عرب در اوایل جنگ و سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) و حزب دموکرات کردستان و حزب کوموله درصدد بهره برداری از آنها علیه جمهوری اسلامی برآمد. در این میان، به دلیل آن که از میان گروه های مزبور همکاری منافقین با رژیم عراق از برجستگی خاصی برخوردار است در زیر به بررسی آن می پردازیم.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین خلق ایران که پس از انقلاب به سازمان منافقین شهرت یافت، یکی از کانون های مبارزه علیه رژیم پهلوی بود. این سازمان با ساختار تشکیلاتی منظم و نیز برخورداری از امکانات گسترده در راستای مبارزه مسلحانه و تظاهر به گرایش های اسلامی توانسته بود، افراد زیادی را جذب کند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قدرت طلبی رهبران گرایش های غیردینی آنها آشکارتر شد. با جبهه گیری نیروهای انقلابی در برابر آن، این سازمان به تدریج به مخالفی برانداز در برابر نظام اسلامی ایران تبدیل شد و در آشفتگی هایی که پس از انقلاب پدید آمد، نقش محوری را ایفا کرد. این سازمان با موج تروری که در اوایل انقلاب به راه انداخت، بسیاری از افراد و شخصیت های وفادار به امام(ره) وانقلاب را به شهادت رساند. بحث برانگیزترین اقدام این سازمان، همکاری با رژیم عراق در تهاجم این کشور علیه ایران بود؛ خیانتی که به آسانی از حافظه ملت ایران محو نخواهد شد.
در این مقاله، سعی می شود فعالیت ها و اقدامات سازمان منافقین، طی جنگ ایران و عراق بررسی و نقش این سازمان در روند تحولات جنگ ارزیابی شود. در این راستا، نخست، در مبحث جداگانه ای فعالیت های این سازمان از زمان شکل گیری تا آغاز جنگ تشریح خواهد شد و در مباحث بعد، مواضع و عملکرد آن از آغاز تا پایان جنگ تحمیلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
الف) مواضع و عملکرد سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) از آغاز شکل گیری تا آغاز جنگ تحمیلی
در حالی که کودتای 28 مرداد، فضای سرد اختناق را بر کشور حاکم کرده بود و هرگونه فعالیت مسالمت آمیز مخالفان سیاسی رژیم با واکنش خشن روبه رو می شد، سرکوب قیام پانزده خرداد 42 مهر پایانی بر مبارزه علنی و مسالمت آمیز بود. در این زمان، مشی مسلحانه در میان گروه های مختلف سیاسی با ایدئولوژی های گوناگون اعم از ملی، مذهبی و غیرمذهبی جا افتاده بود، به طوری که هیئت های مؤتلفه و حزب ملل اسلامی از میان نیروهای مذهبی، چریک های فدایی خلق، حزب توده و چند گروه دیگر چپ از میان نیروهای غیرمذهبی به مشی مسلحانه روی آورده بودند. در شهریور ماه 1344، سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) از سوی محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان تأسیس شد. این سه تن از اعضای سابق نهضت آزادی ایران و از فارغ التحصیلان دانشگاه تهران بودند. آنها در دوره سربازی به مطالعه و بررسی درباره ایجاد یک سازمان مخفی برای عملیات مسلحانه پرداختند پس از پایان این دوره، به برگزاری جلسات منظم برای بحث درباره استراتژی و برنامه های سازمان همت گماشتند. سازمان با توجه به پیروزی های انقلابیون مارکسیست در چین و کوبا به مطالعه آثار رهبران انقلابی، مانند مائو، چه گوارا و رژیس دبری پرداخت. هر چند این سازمان ایدئولوژی اسلام را به عنوان تئوری راهنمای عمل خود برگزیده بود، اما مطالعه برخی از متون مارکسیستی برای استفاده از تجارب علمی و اجتماعی بر ایدئولوژی آن تأثیر گذاشت. حسین روحانی و تراب حق شناس، دو تن از فعالان سازمان، درباره ایدئولوژی آن می گویند: «منظور اصلی ما ترکیب ارزش های والای مذهب با اندیشه علمی مارکسیسم است. ما معتقدیم که اسلام با اندیشه علمی مارکسیسم است. ما معتقدیم که اسلام راستین با تئوری های تحول اجتماعی، جبر تاریخ و نبرد طبقاتی سازگاری دارد». در واقع، آنان اسلام را از دیدگاه مارکسیسم تجزیه و تحلیل می کردند. بر همین اساس، امام خمینی(ره) در همان سال های مبارزه از تأیید سازمان خودداری کردند و به روایت حجت الاسلام سید محمود دعایی، امام پس از گفت و گو با حسین روحانی، نماینده سازمان و مطالعه کتاب راه انبیا راه بشر فرمودند: «اینها ضمن این کتاب می خواهند بگویند که معادی وجود ندارد و معاد سیر تکاملی همین جهان است و این چیزی است خلاف معتقدات اصولی اسلام». با آغاز سال 1347، اعضای سازمان برای تدارک عملیات مسلحانه آماده شدند. آنها بدین نتیجه رسیده بودند که نبرد مسلحانه در شهرها از روستاها مناسب تر است. اعضای گروه در خانه های تیم زندگی می کردند از طریق برخی از بازاریان تغذیه مالی می شدند. هم چنین عده ای از آنها برای فراگیری فنون نظامی به کشورهای عربی رفتند و با سازمان آزادی بخش فلسطین ارتباط برقرار کردند. در حالی که سازمان برای آغاز عملیات مسلحانه در انتظار بازگشت اکثریت نیروهای اعزامی به پایگاه های فلسطینیان بود، واقعه سیاهکل در بهمن ماه سال 1349 از سوی چریک های فدایی خلق رخ داد، از همین رو، مجاهدین خلق(منافقین) در اجرای عملیات نظامی تعجیل کردند. به نظر می رسد سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک گروه نظامی که می کوشد اسلام را با نظرات مارکسیستی سازگار کند. از این که در عرصه عمل، از یک گروه نظامی مارکسیست عقب بماند، احساس حقارت می کرد. نخستین عملیات نظامی سازمان برای تابستان سال 1350 برگزار شد و احکام صادره نشان دهنده برخورد قاطع رژیم با این حرکت بود؛ به طوری که دوازده تن به اعدام، شانزده تن به زندان ابد، یازده تن به زندان های ده تا پانزده سال و 25 تن به زندان های یک تا ده ساله محکوم شدن . "از میان محکومان به اعدام، دو تن به نام های بهمن بازرگانی و مسعود رجوی از مرگ رهایی یافتند. هر چند درباره نجات رجوی گفته شد که بر اثر مساعی برادرش کاظم رجوی، عده ای از حقوقدانان و استادان دانشگاه ژنو در نامه ای به شاه خواستار عفو وی شدند، اما حقیقت ماجرا از این قرار بود که ارتشبد نعمت الله نصیری، ریاست ساواک، در نامه ای به ریاست اداره دادرسی نیروهای مسلح، رجوی را از عوامل سازمان متبوع خود معرفی کرد و خواستار تجدید نظر در حکم صادره برای وی شد. بدین ترتیب، مسعود رجوی عامل ساواک در زندان رژیم به عنوان یک مبارزه باقی ماند تا سال های بعد در مقابل انقلاب اسلامی مردم ایران به ایفای نقش بپردازد.
سازمان در فاصله زمانی سال های 1352 تا 1354 به عملیات های مختلفی دست زد که نبرد خیابانی، بمب گذاری در اماکن مهم دولتی، ترور شخصیت های نظامی و ... را شامل می شد. در حالی که سازمان علی رغم ضربات پی درپی رژیم در مقابل حمایت گروه های گوناگون اجتماعی به حیات خود ادامه می داد، از درون خود آن، ضربه مرگ آوری بر پیکره اش وارد آمد. در مهرماه سال 1354 گروهی از مجاهدین در بیانیه ای، مارکسیسم را تنها فلسفه واقعی انقلابی دانستند. آنان در این بیانیه از ناامیدی خود در ترکیب مارکسیسم و اسلام سخن گفتند و اعلام کردند که: «اینک، دریافتیم که چنین پنداری ناممکن است». بدین ترتیب، مارکسیسم را انتخاب که به اعتقاد آنها، «راه درست و واقعی برای رها ساختن طبقه کارگر زیر سلطه است». این تغییر مواضع، شکاف عمیقی را میان نیروهای سازمان ایجاد کرد. در حالی که مجاهدین وفادار به ایدئولوژی اسلامی، مجاهدین وفادار به مارکسیسم را فرصت طلب و اپورتونیست می دانستند، مسعود رجوی فرصت طلبانه خود را از این درگیری ها دور نگه داشت و برای حفظ خود وجود
وجود اختلافات داخلی و گروه های مخالف برانداز در یک کشور، برای کشورهای ثالثی که در برابر آن کشور نیات توسعه طلبانه دارند، همواره به منزله محرکی برای آغاز جنگ به شمار می آید
کوشید. وی و طرفدارانش در ضدیت با گروه های مذهبی و نزدیکی با ایدئولوژی مارکسیسم چیزی از انشعابیون مارکسیست کم نداشتند و برخوردهای درون زندان با نیروهای مذهبی بیشتر از طرف آنها صورت می گرفت. بدین ترتیب، سازمانی که برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی تأسیس شده بود، در گرداب انحراف افتاد و بجز چند عملیات مسلحانه، نتوانست اقدام مهمی دیگری را انجام دهد، به طوری که حتی از حرکت های توده ای سال های 1356 و 1357 نیز عقب ماند و تنها در روزهای پایانی رژیم با حمله به اسلحه خانه ها و پادگان ها توانست مقدار درخور توجهی سلاح برای رویارویی با انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن به دست آورد.
مواضع و عملکرد سازمان منافقین پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسعود رجوی که به همراه دیگر اعضای سازمان از زندان آزاد شده بود، به سازماندهی سازمان مجاهدین خلق پرداخت. افرادی که مجددا به بازسازی سازمان پرداختند، بدون اطلاع از گذشته رجوی وی را به عنوان نخستین عضو کادر مرکزی سازمان، مناسب ترین فرد برای رهبری تشخیص دادند. نخستین مخالفت جدی سازمان با نظام جمهوری اسلامی عدم شرکت در انتخابات خبرگان قانون اساسی بود. آنان در حالی که با تحریم انتخابات، خود را از یک مبارزه دموکراتیک کنار کشیده بودند، با اعلام کاندیداتوری ریاست جمهوری رجوی با نیروهای مخالف جمهوری اسلامی وارد عرصه شدند. با چنین سابقه ای، این نیروها با کاندیداتوری مسعود رجوی کوشیدند تا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند، در حالی که قانون اساسی نظام را قبول نداشتند. از همین رو، امام خمینی(ره) اعلام کرد کسانی که در انتخابات خبرگان قانون اساسی شرکت نکرده اند، حق شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را ندارند. ایشان با این اعلام منطقی، در واقع، به نیروهای معاند هشدار داد که سعی نکنند شیوه بازی دموکراتیک را نادیده بگیرند. اما علی رغم ادامه کارشکنی های مجاهدین در مقابل نظام نوپا به آنان اجازه حضور در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی داده شد. در این میان، سازمان وزنه واقعی خود را در جامعه دریافت، چرا که هیچ یک از 25 کاندیدای نمایندگی آنها به مجلس راه نیافتند.
ادامه دارد...
سال 67 -1366پس از توقف عملیات کربلای پنج بدلیل شدت حضور دشمن و حساسیت فوق العاده نسبت به محورهای جبهه جنوب، به نظر می رسید برای ادامه جنگ باید تدابیر تازه ای اتخاذ شود. زیرا دشمن از لحاظ تسلیحات و تجهیزات نظامی از برتری چشمگیری برخوردار بود و با توجه به تقویت خطوط دفاعی و ایجاد موانع بسیار انجام عملیات در جبهه جنوب دشوار می نمود. بدین جهت در عین حال که عملیات کربلای هشت آماده انجام بود، جبهه شمال غرب (شمال سلیمانیه) نیز برای عملیات تابستانی و محدود انتخاب گردید. این تدبیر در راستای فعال شدن قرارگاه رمضان از سال 65 در شمال عراق و امکان بکارگیری کردهای معارض عراقی اتخاذ شد. عملیات کربلای 8 و کربلای 10 در جنوب و شمال سلیمانیه صورت گرفت. همانگونه که پیش بینی می شد دشمن در جنوب (شلمچه) مقاومت بسیار سختی نمود و با آتش توپخانه و تانک و بمباران وسیع مانع پیشروی یگانهای خودی شد، در حالیکه عملیات کربلای 10 نسبتاً موفق بود و زمینه اقدامات بعدی را در این جبهه مهیا ساخت. اوضاع جنوب، فرماندهان سپاه را بر آن داشت که به جبهه شمال توجه جدی تری مبذول دارند. و در همین راستا طی عملیات نصر 4 شهر ماووت تصرف شد و در کلّ عملیات نظامی جمهوری اسلامی تقریباً روی نوار پیروزی قرار داشت. در واقع رکودی که از نیمه دوم سال 61 به مدت تقریباً 4 سال بر جبهه حاکم بود، در اواخر سال 64 جای خود را به پیروزیهای پیاپی داد و عراق در یک موضع کاملاً انفعالی مترصد فرصت برای تغییر شرایط بود. از سوی دیگر عراق جنگ نفتکشها را در خلیج فارس دامن زد و سپاه دور جدیدی از عملیات مقابله به مثل را به عنوان یک اولویت نظامی عهده دار شد و طی مدت کوتاهی تعداد زیادی از نفتکشهای کشورهای عربی (خصوصاً عربستان و کویت) و یا کشتیهایی را عازم این کشورها بودند هدف قرار داد و به این ترتیب جنگ نفتکشها اوج گرفت. در این شرایط آمریکا و شوروی نیز به بهانة اسکورت نفتکشهای کویتی وارد خلیج فارس شدند و جنگ جنبة بین المللی و منطقه ای به خود گرفت. در این مقطع جبهه های زمینی کلاً راکد بودند و صحنه جنگ به دریا منتقل گردید. اوج جنگ دریا برخورد کشتی کویتی بریجتون بود که تحت اسکورت ناوهای آمریکایی قرار داشت. از این پس درگیری ایران و آمریکا در خلیج فارس ابعاد دیگر جنگ را تحت الشعاع قرار داد. شلیک موشکهای کرم ابریشم به کشتی آمریکایی، بندرالحمدی و حمله امریکا به قایق تندرو و سکوهای نفتی ایران، از جمله حوادث این مقطع به شمار می روند. از آبانماه 66 بدنبال کاهش درگیری خلیج فارس مجدداً جبهه زمینی فعال شد. این بار بر خلاف سالهای گذشته عملیات بزرگ سالانه که همه ساله در اواخر سال در جبهه جنوب صورت گرفت، در شمال غرب اجرا شد و طی عملیات بیت المقدس 2 و والفجر 10 مواضع و شهرهای بسیاری از جمله حلبچه عراق تصرف گردید. لیکن برای مقابله با پیشرویهای رزمندگان اسلام در شمال غرب، تحرک چندانی از عراق مشاهده نشد بلکه با استفاده از عدم حضور نیروهای خودی در جنوب، همزمان با حملات آمریکا به سکوهای نفتی، به سمت فاو به راه افتاد و با تصرف آن موازنة جنگ را بر هم زد و طی تحرکات بعدی توانست مواضع از دست داده را پس بگیرد. و سرانجام پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 26/4/67 نقطه پایانی بر جنگ 8 ساله بود. اما عراق با مشاهده ضعف و رکود در جبهه خودی، همانند آغازین جنگ تحمیلی مجدداً در جنوب دست به حمله زد. لیکن مردم با حضور گسترده در جبهه ها ضمن دفع تجاوز دشمن تلاش منافقین (عملیات مرصاد) در محور غرب را نیز که به قصد رسیدن به تهران صورت گرفت، در هم شکستند و پس از آن آتش به رسمی برقرار گردید.
66/1/18_ عملیات کربلای 8 در منطقه شلمچه توسط سپاه.
66/1/20 _ عملیات کربلای 9 توسط ارتش در منطقه قصر شیرین.
66/1/25_ عملیات کربلای 10 در جبهه شمالی- منطقه عمومی ماووت توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام شد، که در آن 9 لشکر و 6 تیپ پیاده و 7 گردان توپخانه خودی در مقابل 11 تیپ و 8 گردان پیاده دشمن وارد عمل شدند و در نتیجه این عملیات 2500 تا 3000 نفر از نیروهای دشمن کشته و یا زخمی و 210 نفر از آنان به اسارت درآمدند. در این عملیات نیروهای اسلام ضمن انهدان 10 دستگاه تانک و نفربر و 1 فروند هلیکوپتر، 250 کیلومتر مربع از خاک دشمن را آزاد کردند و ارتفاهات گلو- سرگلو، باسومه، گلان- قشن و کوه نم نم را به تصرف درآوردند.
66/1/25_ عملیات فتح 5 در شمال سلیمانیه توسط سپاه.
66/1/25_ عملیات نصر 1 توسط سپاه در هزار قلّه.
66/1/13_ عملیات نصر 2 در میمک توسط ارتش.
66/3/27 _ عملیات نصر 3 توسط ارتش.
66/3/27 _ عملیات فتح 6 در شمال اربیل توسط سپاه.
66/3/31 _ عملیات نصر 4 توسط سپاه.
66/4/3 _ عملیات نصر 5 در منطقه سردشت توسط سپاه.
66/4/5 _ عملیات فتح 7 در منطقه حلبچه توسط سپاه.
66/4/28 _ عملیات فتح 8 توسط سپاه در شمال موصل.
66/5/1 _ عملیات ایذایی سپاه در ایروان.
66/5/1 _ عملیات ایذایی سپاه در چوارتا.
66/5/5 _ عملیات ایذایی سپاه در سلیمانیه.
66/5/6 _ عملیات ایذایی سپاه در گلی کدور.
66/5/10 _ عملیات ایذایی سپاه در مرگه سور.
66/5/10 _ عملیات ایذایی سپاه در پایگاه ترابه.
66/5/12_ عملیات نصر 6 توسط ارتش.
66/5/12_ عملیات فتح 9 در منطقه خرمال توسط سپاه.
66/5/13 _ عملیات ایذایی سپاه در خرمال.
66/5/13_ عملیات ایذایی نصر 7 توسط سپاه در محور دوپازا- بلفت.
66/5/30 _ عملیات ایذایی سپاه در منطقه خرمال.
66/5/31_ عملیات ایذایی سپاه در منطقه اربیل.
66/5/31 _ عملیات ایذایی سپاه در محور اربیل- کرکوک.
66/5/31_ عملیات ایذایی سپاه در محور سلیمانیه.
66/5/31_ عملیات ایذایی سپاه در محور سلیمانیه.
66/6/5 _ عملیات ایذایی سپاه در محور سلیمانیه.
66/6/9_ عملیات ایذایی سپاه در محور اربیل.
66/6/12 _ عملیات ایذایی سپاه در اربیل.
66/6/13 _ عملیات فتح 10 در شمال اربیل توسط سپاه.
66/6/15_ عملیات ایذایی سپاه در سلیمانیه.
66/6/23 _ عملیات ایذایی سپاه در شهر سید صادق عراق.
66/6/24 _ عملیات ظفر توسط سپاه.
66/6/27_ عملیات ظفر 1 در استان دهوک عراق توسط سپاه.
66/7/8_ عملیات ایذایی سپاه در منطقه سلیمانیه.
66/7/11_ عملیات ایذایی سپاه در کرکوک.
66/7/22_ عملیات ظفر 2 توسط سپاه در کفری.
66/8/4 _ عملیات ایذایی سپاه در دوکان.
66/8/8_ عملیات ایذایی سپاه در دوکان.
66/8/11 _ عملیات ایذایی سپاه در دربندیخان.
66/8/25 _ عملیات ظفر 3 در منطقه دربندیخان توسط سپاه.
66/8/28 _ عملیات ظفر 4 توسط سپاه در دهوک.
66/8/29_ عملیات نصر 8در ماووت توسط سپاه (روی ارتفاع گرده رش).
66/9/1 _ عملیات نصر 9توسط سپاه.
6610/18 _ عملیات ایذایی سپاه بر روی البکر و الامیه واقع در شمال خلیج فارس.
66/10/22 _ عملیات ظفر 5در عماریه توسط سپاه.
6610/25 _ عملیات بیت المقدس 2 در ماووت توسط سپاه.
66/12/4_ عملیات ظفر 6 توسط سپاه در سنگاو.
66/12/22_ عملیات ظفر 7 توسط سپاه در حلبچه.
66/12/23_ عملیات والفجر 10در جبهة شمال و محور حلبچه توسط 11 لشکر و 12 تیپ پیاده و 17 گردان توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقابل 1 لشکر و 28 تیپ پیاده و 15 گردان توپخانه دشمن انجام شد که در نتیجه آن نیروهای خودی با کشته و زخمی کردن 3000 نفر و اسارت 5440 نفر از نیروهای عراقی و انهدام 270 دستگاه تانک و نفربر، 60 قبضه توپ صحرایی، 13 دستگاه تجهیزات مهندسی، 230 دستگاه خودرو، 10 فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر دشمن به غنیمت گرفتن 90 دستگاه تانک و نفربر، 100 قبضه توپ صحرایی، 15 دستگاه تجهیزات مهندسی و 800 دستگاه خودرو، بخش وسیعی از استان سلیمانیه عراق شامل شهرهای حلبچه، دوجیله و خورمال را به تصرف درآوردند که وسعت آن حدود 1200 کیلومتر مربع می شد.
66/12/23_ بیت المقدس 3در منطقه ماووت توسط سپاه.
67/1/5 _ بیت المقدس 4در منطقه دربندیخان توسط سپاه.
67/1/22_ بیت المقدس 5.
67/1/28 _ تهاجم عراق با بکارگیری وسیع سلاحهای شیمیایی و با استعداد 48 تیپ پیاده و 11 تیپ زرهی و مکانیزه در مقابل 4 تا 5 لشکر و باز پس گیری فاو.
67/2/26 _ بیت المقدس 6 در منطقه ماووت.
67/3/14 _ تک گسترده و سنگین عراق به منطقه شلمچه و تصرف منطقه عملیاتی کربلای 5.
67/3/22 _ بیت المقدس 7 در منطقه عمومی شلمچه توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
67/3/24_ تک عراق به محور ماووت و تصرف بخشی از منطقه ماووت طی 8 روز.
67/3/29 _ تهاجم ارتش عراق با استعداد 1 لشکر به مهران و تصرف آن و استقرار در ارتفاعات مهم قلعه آویزان- و واگذاری شهر مهران به منافقین.
67/4/4_ حرکت گسترده عراق در جبهه جنوب و بازپس گیری جزایر مجنون، منطقه وسیع شمال کوشک و طلایه و جفیر. در این عملیات از 8 تیپ مستقل پیاده، 3 تیپ نیروی مخصوص، 5 تیپ زرهی و 2 تیپ مکانیزه و چند یگان در قالب 3 لشکر استفاده کرد.
67/4/7_ تهاجم عراق در محور شاخ شمیران.
67/4/21_ حمله عراق با استعداد 11 لشکر در جبهه های جنوب و تصرف غرب شوش و دزفول تا دهلران.
67/4/27 _ پذیرش قطعنامة 598شورای امنیت سازمان ملل از سوی جمهوری اسلامی ایران.
67/4/31 _ حرکت و تهاجم گسترده عراق با 13 لشکر در منطقه شمال خرمشهر و جنوب اهواز در این حمله نیروهای عراقی خود را به جادة اهواز- خرمشهر رساندند و تلاش گسترده ای زا طی سه روز جهت تصرف خرمشهر انجام دادند که بدلیل مقاومت رزمندگان اسلام ناموفق ماندند.
67/5/3 _ حمله منافقین با حمایت ارتش عراق به غرب اسلام آباد و انجام عملیات مرصاد توسط رزمندگان اسلام و شکست سنگین منافقین در این عملیات.
67/5/10_ عقب نشینی عراق به پشت مرزهای بین المللی در جنوب.
67/5/29 _ اعلام رسمی آتش بس توسط دبیر کل سازمان ملل.
منبع:ساجدمجموعه زیر روز شمار اجمالی جنگ هشت ساله ایران و عراق از بعد نظامی- عملیاتی است. در این مجموعه ضمن رعایت ترتیب تاریخی عملیات نیروی خودی و دشمن تلاش شده است تا عملیات برجسته طرفین به اختصار تشریح گردد تابیشتر با فراز و نشیبهای جنگ تحمیلی و نحوه عمل ارتش عراق و رزمندگان اسلام آشنا شویم.
آغاز جنگ- 1359
در سی و یکم شهریور 1359 در شرایطی که اقدامات متعدد امپراطوری آمریکا جهت براندازی نظام نوپای انقلاب اسلامی یکی پس از دیگری با شکست مواجه می شد، رژیم جنگ طلب و توسعه طلب عراق با حمایت آمریکا، اروپا و اکثر کشورهای عربی مرزهای جمهوری اسلامی ایران را مورد حمله نظامی قرارداد و بطور همزمان نیروی هوایی این کشور در یک تهاجم گسترده مناطق استراتژیک از جمله فرودگاه تهران را بمباران کرد و به دنبال آن جنگ تحمیلی رسماً آغاز گردید. با شروع جنگ جمهوری اسلامی ایران کاملاً غافلگیر شد. زیرا از یک طرف ارتش بخاطر اعدام، تصفیه و فرار سران فاسد خود فاقد کمترین کارایی بود. از طرف دیگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز هنوز در بدو شکل گیری بوده و توان محدودش نیز در درگیریهای داخلی در کردستان، گنبد، جریان خلق عرب و …شدیداً تحلیل رفته بود. بنابراین ایران فاقد یک سازمان نظامی توانمند برای مقابله با ماشین جنگی عراق بود. از این میان دو عامل اساسی مانع فروپاشی نظام سیاسی کشور گردید.
کنترل اوضاع توسط حضرت امام(ره) و سیل روز افزون مردم در صحنه سیاسی کشور و گسیل آنها به جبهه ها، سازمان یافتن نسبی مردم و بسیج عمومی سبب آغاز حملات ایذایی و چریکی گردید و توانست مانع پیشروی ماشین جنگی عراق گردد و پس از آن بتدریج انسجام عملیاتهای محدود مورد نظر واقع شد. عراق نیز در این مقطع پس از ناکامی در تصرف خوزستان با اتخاذ استراتژی دفاعی در جنگ زمینی و افزایش فشار بر روی شهروندان از طریق جنگ شهرها سعی نمود در کوتاهترین زمان ممکن دولت ر اتسلیم نموده و وادار به مذاکره نماید، لیکن موضع سازش ناپذیر امام خمینی(ره) و وفاداری و پشتیبانی مردم از معظم له پاسخ کوبنده ای به تحرکات ایذائی بود حدودآً 18 عملیات بصورت کلاسیک و در دوره بنی صدر انجام شد که هیچگونه موفقیتی دربر نداشت. در مطالبی که متعاقباً می آید اقدامات انجام شده طرفین بررسی خواهد شد.
1359/6/31
آغاز تهاجم همه جانبه عراق به جمهوری اسلامی ایران که از سه جبهه جنوب، میانی و شمال انجام شد. ارتش عراق در جبهه تهاجم خود را از پنج محور آغاز کرد:
1- محور شلمچه برای تصرف خرمشهر و آبادان.
2- محور کوشک به طرف اهواز.
3- محور طلائیه به سمت هویزه.
4- محور چزابه به طرف بستان، سوسنگرد و اهواز.
5- محور فلکه به سمت شوش، دزفول و دهلران.
6- در جبهه میانی نیروهای دشمن از چهار محور وارد عمل شدند.
7- محور مهران.
8- محور مندلی به سمت ارتفاعات سومار و نفت شهر.
9- محور خسروی- قصر شیرین.
10- محور سلیمانیه- پنجوین جهت تصرف ارتفاعات مریوان و بانه.
در جبهه شمالی از محور ازگله به بالا ابتکار عمل در دست نیروهای محلی و ضد انقلاب داخلی قرار داشت و عراق در نقش پشتیبانی عمل می کرد.
در فاصله آغاز جنگ (31/6/59) تا (26/12/59) عملیاتهای محدودی از سوی نیروهای خودی انجام شد که به ترتیب ذکر می شود.
59/13/7_ عملیات مشترک سپاه و ارتش در منطقه موسیان.
59/7/23 _ حرکت محدود ارتش در منطقه دزفول.
59/8/15 _ شبیخون غیور اصلی توسط سپاه در منطقه حمیدیه.
59/10/14 _ حرکت محدود سپاه در تنگ حاجیان.
59/10/15 _ عملیات ارتش هویزه.
59/10/19_ عملیات محدود سپاه و ارتش در میمک.
59/10/19_ عملیات مشترک سپاه و ارتش در محور آبادان.
59/10/20 _ عملیات محدود نصر در محور ماهشهر توسط سپاه و ارتش.
59/11/12 _ عملیات ارتش در ارتفاعات زیل.
59/11/18 _ عملیات سپاه در منطقه سوسنگرد.
59/11/21 _ عملیات محدود در منطقه دهلاویه توسط سپاه.
59/11/26 _ حرکت محدود سپاه در ارتفاعات زیل.
59/11/26 _ عملیات در محور میمک.
59/12/24 _ عملیات محدود سپاه در سرپل ذهاب.
59/12/24 _ عملیات سپاه در گیلان غرب.
59/12/26 _ عملیات حضرت مهدی در محور سوسنگرد توسط سپاه.
منبع: ساجد
پس از جنگ جهانی اول، وسیع ترین حملات شیمیایی، در طول جنگ 8 ساله عراق علیه ایران رخ داده است. اولین گزارش استفاده از سلاح شیمیایی در جنگ ایران و عراق به تاریخ 23 آبان 1359 در منطقه هلاله و نی خزر ( حوالی میمک) مربوط می شود که در جریان این حمله رژیم عراق از گاز تهوع آور استفاده کرد. پس از آن در مرداد 1362 در منطقه عملیاتی والفجر 2 (پیرانشهر و حاج عمران) و در آبان همین سال در منطقه عملیاتی والفجر 4 (پنجوین) رژیم عراق از سلاح های شیمیایی استفاده کرد.
اولین حملات گسترده شیمیایی رژیم عراق در اسفندماه 1362 در منطقه عملیاتی خیبر و جزیره مجنون با استفاده از گاز خردل و عوامل اعصاب انجام شد. پس از آن در اسفند 1363 در منطقه عملیاتی بدر حملات وسیع شیمیایی دشمن منجر به تلفات وسیع رزمندگان ایرانی گردید. در عملیات های والفجر 8 در سال 1364 (فاو)، کربلای 4 و 5 در زمستان 1365 (شلمچه – آبادان)، کردستان عراقی (بهار 1366)، در جریان بازپسگیری فاو (در فروردین 1367) در جریان حملات عراق در پایان جنگ در خرداد و تیرماه 1367 (جبهه ای میانی و جنوبی) رژیم بعث عراق حملات وسیع شیمیایی انجام داد.
در طول جنگ تحمیلی، رژیم عراق نه تنها علیه اهداف نظامی و رزمندگان اسلام از سلاح شیمیایی استفاده کرد، بلکه بارها اقدام به استفاده از سلاح شیمیای علیه مناطق مسکونی و اهداف غیرنظامی در شهرها و روستاهای مرزی ایران نمود. در مجموع بیش از مورد بیش از 30 مورد حمله شیمیایی به مناطق مسکونی ایران و برخی مناطق کردنشین شمال عراق در طول جنگ تحمیلی رخ داد که عمده ترین آنها عبارتند از: فاجعه بمباران شیمیایی سردشت با استفاده از گاز خردل، فاجعه بمباران شیمیایی روستاهای اطراف سرپل ذهاب و گیلانغرب و شهر اشنویه.
براساس اطلاعات استخراج شده از لیست های تخلیه مجروحین و مراکز درمانی، در طول جنگ تحمیلی، حدود 100 هزار نفر از افراد نظامی و غیرنظامی ایرانی در معرض عوامل شیمیایی قرار گرفته اند که تعداد قابل توجهی از این افراد به دلیل نوع عامل (عمدتاً عوامل اعصاب) و قابل توجه نبودن شدت آلودگی در حال حاضر فاقد علائم و عوارض ناشی از مصدومیت شیمیایی هستند و تعدادی نیز با وجود احتمال ابتلا به برخی عوارض دیررس ناشی از عوامل شیمیایی به دلایل مختلف تاکنون تحت پوشش بنیاد جانبازان در نیامده اند.
در حال حاضر نزدیک به 5 هزار نفر تحت عنوان جانباز شیمیایی تحت پوشش درمانی و خدماتی بنیاد جانبازان هستند.
در طول جنگ 8 ساله عراق علیه ایران عوامل شیمیایی مختلفی مورد استفاده قرار گرفت. براساس گزارش هایی مستند، بیشترین عوامل شیمیایی استفاده شده در طول جنگ تحمیلی، عوامل اعصاب (سارین، سومان و تابون) بود و پس از آن گاز خردل (تاول زا).
سارین، گاز اعصاب بی رنگ و بو است که در آمریکا، روسیه و عراق تولید شده و به راحتی حل نمی شود. بسیار بی ثبات است و از سمی ترین نوع تسلیحات شیمیایی است. گاز سومان نیز از ترکیب سارین و ماده شیمیایی دیگری به نام LEWISITE، تهیه می شود که ماده ای تاول زا است و در روسیه ساخته شده است.
تابون که سازنده آن یک شیمیدان آلمانی به نام «گرهاردشردر» است ساختاری فسفاتی دارد و جزو دسته آسان ترین گازهای اعصاب از نظر تولید است.
گاز خردل نیز باعث سخت شدن چشم و مشکلات ریوی می شود. تاول زا است و بویی شبیه پیاز دارد و آمریکا، آلمان، روسیه و عراق در قرن 20 آن را تولید کرده اند. در طل سال های جنگ کشورهای متعددی برای تجهیز ماشین جنگی صدام به یاری او شتافتند و براساس تحقیقات به عمل آمده 445 شرکت غربی در زمینه های مختلف به ویژه سلاح های شیمیایی نقش داشته اند.
نکته مهمی که در این میان وجود دارد آن است که برخی از شرکت های یاری کننده صدام جنبه صوری داشته و بعد از اجرای اهداف مورد نظر خود از میان رفته اند. بعضاً نیز دولت های شرکت های تابعه از فعالیت آنها اطلاع نداشته و پس از کسب آگاهی از کمک های این شرکت ها به رژیم مخلوع صدام، آنها را تحت پیگرد قرار داده و یا از کنار این مسئله گذشته اند.
یک سوم از مجموع 445 شرکت غربی را شرکت های آلمانی تشکیل می دهند در گزارش 12 هزار صفحه ای عراق درباره تسلیحات این کشور، به تفصیل بیان شده که بین شرکت های نظامی آلمان و عراق چه معاملاتی در زمینه تسلیحات انجام شده است.
یک روزنامه وابسته به جناح چپ برلین به نام «تاگس زایتونگ» در ماه دسامبر 2002 به انتشار بخش هایی از گزارش 12 هزار صفحه ای عراق به سازمان ملل درباره برنامه تسلیحاتی اش پرداخت.
در این گزارش محرمانه ترین قسمت ها به چاپ رسید که از آلمان به عنوان تجهیز کننده درجه اول انبارهای تسلیحاتی صدام نام برده شده است. البته نام 80 شرکت آلمانی موجود در گزارش 12 هزار صفحه ای عراق به سازمان ملل از این گزارش حذف شده است اما در میان نام شرکت های باقیمانده می توان نام شرکت های معروفی همچون «زیمنس» و «بنز» را مشاهده کرد.
در این گزارش 12 هزار صفحه ای، علیرغم اینکه نام شرکت های غربی در آن درج شده بود، شورای امنیت سازمان ملل در آن زمان 800 صفحه از جمله بخش هایی از نام مراکز تجاری غرب را که به برنامه تسلیحات کشتار جمعی عراق کمک کرده بودند، سانسور کرد. در میان اسناد باقیمانده نام 24 شرکت انگلیسی را که در تجهیز صدام به تکنولوژی هسته ای و شیمیایی نقش داشته اند، می توان یافت. بیش از 17 شرکت آمریکایی نیز که بعضاً در تعامل با شرکت های انگلیسی بودند، به ارسال تسلیحات لازم به عراق شرکت داشتند.
براساس گزارش کمیته سنای آمریکا در 25 مه و 7 اکتبر سال 1994 با عنوان «صادرات دو منظوره ادوات جنگی و شیمیایی آمریکا و تأثیر آنها بر پیامدهای سلامتی جگ خلیج فارس»، از سال 1985 تا 1989 محموله های بسیاری از مواد میکروبی را شرکت های آمریکایی مخفیانه به درخواست و بیمه نامه اداره بازرگانی آمریکا به عراق ارسال کرده اند.
روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در 30 دسامبر 2002 اعلام کرد اسناد پراکنده بیانگر آن است که دونالد رامسفلد، وزیر دفاع کنونی آمریکا، زمانی که عراق علیرغم کنوانسیون های بین المللی، تقریباً هر روزه، از سلاح های شیمیایی استفاده می کرد، به عنوان مأمور سیاسی به بغداد سفر کرد. در ادامه این گزارش تصریح شده است ارتباط آمریکا با صدام در طول سال های قبل از حمله اش به کویت در سال 1990 شامل تبادل اطلاعات در سطح وسیع، فراهم کردن بمب های خوشه ای از طریق یک شرکت قدیمی به نام «چی لین» و سهولت دستیابی عراق به مواد شیمیایی و میکروبی از سیاست های سری آمریکاست.
تعداد قابل توجهی از شرکت های ژاپنی، هلندی، سوئدی، بلژیکی، اسپانیایی و فرانسوی سهم عمده ای در توانایی تسلیحاتی رژیم بعث به ویژه سلاح های شیمیایی داشته اند.