اشاره :
پنجم مهر ماه 1360 نقطه عطفی درتاریخ8 سال دفاع مقدس به شمار می آید. در این روز اولین عملیات گسترده ایران در مقابل ارتش متجاوز عراق که یک سال بود در داخل سرزمین اسلامی ما جا خوش کرده بود.آغاز شد و با موفقیت کامل پایان یافت . هفته دفاع مقدس فرصتی است تا با هم مروری بر گزارش این عملیات داشته باشیم .
وضعیت :
علیرغم برتری کامل نیروهای دشمن , ایستادگی و مقاومت مدافعین جانباز نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و نیروهای مردمی مانع سقوط سریع خرمشهر شد. دشمن پس از برخورد بامقاومت سرسختانه نیروهای خودی ضمن محاصره خرمشهر در شمال و غرب کارون , در 19 مهرماه 1359 با عبور از رودخانه کارون درمقابل آبادی مارد واقع در 15 کیلومتری شمال بهمنشیر , محور اهواز ـ آبادان راقطع و در محور ماهشهر ـ آبادان تلاش نمود که از رودخانه بهمنشیر نیز عبور نموده و باورود به جزیره آبادان , خرمشهر را کاملا محاصره و آبادان را اشغال نماید که جریان وقایع این مرحله عملیات و تلاشهائی که بمنظور ممانعت از اشغال آبادان توسط دشمن و عملیات آفندی که قرارگاه اروند ولشگر 77 پیاده بمنظور آزاد سازی قسمتی از جاده ماهشهر ـ آبادان اجرا کردند قبلا تشریح گردیده است .
محاصره آبادان از شرق کارون واستمرار تهدید اشغال آن از سوی نیروهای دشمن ازجنبه های مختلف سیاسی و نظامی برای کشور ما بسیار خطرناک بود. حساسیت و اهمیت فوق العاده این مسئله سبب شد که نگرانی شدیدی در مقامات تصمیم گیری سیاسی و نظامی بوجود آید و در راس همه , رهبر کبیر انقلاب اسلامی در دهه اول آبانماه 1359 ضمن ابلاغ پیامی فرمودند :
حصر آبادان باید شکسته شود.
از زمان صدور این فرمان تا پدید آمدن توان رزمی مناسب نیروهای خودی (تغییر نسبی توان رزمی بنفع خودی ) برای اجرای عملیات ثامن الائمه , تلاشهای زیادی بعمل آمد و دو بار عملیات ناموفق قرارگاه اروند و عملیات موفق لشگر 77 پیاده در محور ماهشهر ـ آبادان منجر به محدود شدن منطقه سرپل دشمن در شرق کارون و خودداری دشمن از ادامه تلاش برای تصرف جزیره آبادان ویا توسعه در محور اهواز ـ آبادان و آبادان ماهشهر گردیده , نیروهای دشمن نتوانستند جزیره آبادان را اشغال یا محاصره کامل نموده و راه آبی از قسمت شرقی بهمنشیر باز نگه داشته شد.
طرح انهدام نیروهای دشمن درمنطقه سرپل شرق کارون بدلائل زیر در اولویت قرار داشت :
1- فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی مبنی بر شکست حصر آبادان که باید اجرا می گردید.
2- محورهای اهواز ـ آبادان و ماهشهر ـ آبادان باز شده و درکنترل نیروهای خودی قرار می گرفت .
3- با انهدام یا عقب راندن دشمن به غرب کارون و اتکا مواضع پدافندی نیروهای خودی به رودخانه غیر قابل عبور کارون سبب صرفه جوئی در نیرو و در نتیجه رها شدن قسمت عمده لشگر77 پیاده و سپاه پاسداران از این منطقه و امکان کاربرد آنها در عملیات تعرضی سایر جبهه ها فراهم می گردید.
4- با شکست نیروهای متجاوز رویای حاکمان رژیم بعث عراق در مورد تسلط کامل بر اروندرود نقش بر آب شده , ضربه سیاسی وروانی بزرگی به صدام و ارتش عراق وارد می شود.
5- تصرف یا تخریب سریع پلهای احداثی دشمن روی رودخانه کارون امکان محاصره , انهدام و اسارت قسمت عمده ای از نیروهای متجاوز را میسر می ساخت .
در اوایل فروردین ماه 1360 لشگر 77 پیاده مسئولیت منطقه عملیاتی خرمشهر و آبادان را از فرماندهی اروند که تا آن زمان هدایت عملیات درمنطقه را عهده دار بود , تحویل گرفت . لشگر از همان ابتدا ضمن تحکم مواضع پدافندی و سد پیشروی و تثبیت دشمن . جاده ارتباطی منشعب ازمحور ماهشهر ـ آبادان به جزیره آبادان (از طریق خور کویران به چویبده ) بنام « جاده وحدت » را احداث نمود و مشکل تدارک و اصولا هرگونه تردد به جزیره آبادان را که صرفا از راه دریا انجام می گرفت بر طرف ساخت .
در خرداد ماه 1360 طرح عملیاتی ضربت قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش درجنوب تهیه ومنتشر گردید. ماموریت لشگر 77 پیاده در این طرح عبارت بود از :
1- انهدام نیروهای دشمن در منطقه بین آبادیهای مارد وسلمانیه .
2- انهدام نیروهای دشمن درجنوب محور ماهشهر ـ آبادان .
3- انهدام کلیه نیروهای دشمن در شرق رودخانه کارون وتامین کرانه شرقی آن .
بر اساس این ماموریت , ستاد لشگر 77 پیاده از اواسط خرداد ماه 1360 بر آوردهای ستادی خود را تهیه و ماموریتهای یکم و دوم را به ترتیب در منطقه دارخوین (21 خردادماه 1360 ) و در شمال رودخانه بهمنشیر (31 خرداد ماه 1360 ) باموفقیت اجرا نمود و برای اجرای ماموریت سوم فعالیتهای لشگر از تیرماه 1360 آغاز شد . تلاشهای فرماندهی وستاد برای آمادگی حمله به سرپل دشمن در شرق کارون بطور فعال وبمدت سه ماه ادامه یافته که منجر به تهیه طرح عملیاتی ثامن الائمه در 15 شهریور ماه 1360 گردید .
طرح مذکور توسط قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش بررسی شد و ابهاماتی بنظر رسید که در 26شهریور ماه 1360 به لشگر ابلاغ گردید ولی با توجیه و تشریح طرح توسط مسئولین لشگر درمنطقه عملیات برای فرمانده نیروی زمینی , طرح مورد تصویب و تایید قرار گرفت .
طرح ریزی های اولیه یگانهای تابعه لشگر که با دستورات شفاهی و توضیحات وتوجیهات ارائه شده در کمیسیون فرماندهان آغاز شده بود بر اساس طرح مصوبه لشگر بطور رسمی انجام و پس از بررسی و ابلاغ نظرات لشگر , مراحل آمادگی برای انجام ماموریت انجام پذیرفته و عملیات ثامن الائمه که در حقیقت می توان آنرا مرحله یکم عملیات آزادسازی دانست در زمان مقرر آغاز گردید.
آغاز عملیات : 5مهر ماه 1360
پایان عملیات : 10 مهر ماه 1360
مدت عملیات :6 روز .
قرارگاه هدایت کننده : قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش در جنوب وقرارگاه لشگر 77 پیاده .
منطقه عملیات : شرق رودخانه کارون , شمال آبادان و منطقه دار خوین .
یگانهای خودی : 1- نیروی های ارتشی : لشگر 77پیاده . تیپ 37 زرهی . گروه رزمی 291 تانک از لشگر 16 زرهی . گردان 251 تانک از لشگر 16زرهی . گردان 107 ژاندارمری . گروههای توپخانه . یگانهای مهندسی رزمی . هواپیمای نیروی زمینی (هوانیروز). نیروی هوائی در پشتیبانی عمومی .
2- نیروی سپاه پاسداران : یگانهائی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی .
یگانهای دشمن :
1- تیپ 6زرهی لشگر3 زرهی . 2- تیپ8 مکانیزه لشگر 3 زرهی . 3- تیپ53 (-) مختلط لشگر 3 زرهی . 4- گردان شناسائی صلاح الدین لشگر 3 زرهی . 5- تیپ 44 پیاده . 6- تیپ 113گارد مرزی . 7 ـ گردان 3 تیپ 31 نیروی مخصوص . 8- عناصری از ارتش خلقی .
ماموریت :
لشگر 77 پیاده با همکاری سپاه پاسداران آبادان ماموریت دارد در مورخه 5 مهرماه 1360در منطقه تک نموده , شرق رودخانه کارون را در منطقه مربوطه تامین وسپس پدافند نماید.
تدبیر عملیات :
لشگر 77 ثامن الائمه با سه تیپ در خط , تیپ 1 درمنطقه ذوالفقاریه , تیپ 2 درمنطقه فیاضیه تلاش اصلی , تیپ 3 دارخوین تک نموده به ترتیب خط سبز و هدفهای الف و ب را تامین و تصرف می نماید.
گردان 107 ژاندارمری وگردان 214 سوار زرهی پوشش حاشیه شرق رودخانه کارون را از دارخوین تا سلمانیه برقرار می نماید . گردان 134 پیاده (ـ) و گروه رزمی 104 و گردان تانک واگذاری از نیروی زمینی ارتش احتیاط لشگر را تشکیل می دهند.
نتیجه :
1- عملیاتی : تصرف و تامین ساحل شرقی رودخانه کارون . خارج کردن آبادان از محاصره یکساله . آزادسازی بیش از 150 کیلومترمربع از اراضی اشغال شده .
2- تلفات پرسنلی دشمن : کشته و زخمی بیش از سه هزار نفر , اسیر 1656 نفر .
3- ضایعات لجستیکی دشمن : انهدام 90دستگاه تانک و نفربر و 100 دستگاه انواع خودرو وسرنگونی سه فروند هواپیما ویک فروند هلیکوپتر.
4- غنائم : تعداد 100 دستگاه تانک ،60 دستگاه نفربر , سه دستگاه لودر , 5 عراده توپ و150 دستگاه خودرو به غنیمت نیروهای خودی در آمد.
تحلیل : از زیباترین حوادث این عملیات که کاملا کلاسیک و برمبنی اصول نظامی طرح ریزی و اجرا گردید مواردی است که بصورت خلاصه به آن اشاره می شود.
1- سرهنگ ناصر نژاد آذر از خلبانان هوانیروز نقل می کند که قبل از عملیات ثامن الائمه جهت شناسایی روی نیروهای عراقی در غرب کاروان پرواز می کردم چون زمینه مناسب بود همکاران دیگر را صدا زده و آتش انبوهی از انواع موشک ها را بر عراقیها ریخته و تلفات و ضایعاتی سنگین را وارد کردیم . در موقعیتی خاص احساس کردم تعداد قابل توجهی عراقی داخل یک سنگر روباز پناه گرفته اند , فرود آمدم و با یک اسلحه یوزی به طرف آنها رفتم از ترس اسلحه را زمین گذاشته و دست ها را بالا بردند آنهارا سوار بالگرد نموده و بطرف شرق کاروان پرواز کردم .
2- یکی از زیباترین صحنه های بعد از عملیات که در نوع خود بی نظیر است رژه اسرای عراقی از مقابل امیر سرتیپ ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش میباشد که بااحترامات نظامی به اجرا درآمد.
3- پس از مراسم رژه , سرهنگ جوادی فرمانده وقت لشگر 77 در جمع اسرای عراقی مدت 20 دقیقه به زبان عربی سخنرانی کرد. محتوی کلی سخنرانی که به شکل حماسی بیان شده است , تشریح وضیعت نیروهای اسلامی و ابراز امیدواری برای وحدت مسلمانان جهت مبارزه و جنگ با رژیم اشغالگر قدس بوده است .
4- عملیات ثامن الائمه در حقیقت نتیجه اقدام یک ساله ایران در این منطقه بود در طول سال گذشته یگانهای نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران ضمن استقرار در مواضع پدافندی از بهمنشیر تا حوالی دارخوین , بارها با حمله به مواضع دشمن در طول این خطوط توانستند ضمن حفظ روحیه آفندی , نقاط ضعف دشمن را بررسی و بر اساس آن طرح عملیاتی ثامن الائمه را ارائه نمایند وبا بهترین حالت ممکن به نتیجه برسانند. عملیات ثامن الائمه نمونه کاملی از بکارگیری اصول کلاسیک جنگ در کنار بهره گیری از روحیه شهادت طلبی وایثار رزمندگان اسلام به شمار می رود.
منبع : نیروی زمینی در 8 دفاع مقدس ـ اشکانفر , هادیان
سرهنگ مجتبی جعفری
ارسالی از : روابط عمومی نیروی زمینی ارتش
طرح ریزی های اولیه یگانهای تابعه لشکر که با دستورات شفاهی و توضیحات و توجیهات ارائه شده در کمیسیون فرماندهان آغاز شده بود بر اساس طرح مصوبه لشکر بطور رسمی انجام و پس از بررسی وابلاغ نظرات لشکر مراحل آمادگی برای انجام ماموریت انجام پذیرفت .
عملیات ثامن الائمه نمونه کاملی از بکارگیری اصول کلاسیک جنگ در کنار بهره گیری از روحیه شهادت طلبی و ایثار رزمندگان اسلام به شمار می رود.
یکی از زیباترین صحنه های بعد از عملیات ثامن الائمه که در نوع خود بی نظیر است رژه اسرای عراقی از مقابل امیر سرلشکر ظهیرنژاد , فرمانده نیروی زمینی ارتش می باشد که با احترامات نظامی به اجرا در آمد.
اساسیترین و ظریفترین بُعد طرحریزی عملیات کربلای 10، هماهنگی نیروهای نامنظم قرارگاه رمضان و اتحادیه میهنی از محور گوجار در غرب رودخانه قلعه چولان با نیروهای منظم از محور ماووت بود.
با این تدبیر، نیروهای قرارگاه رمضان و اتحادیه میهنی میبایست از داخل خاک عراق (از پشت) و یگانهای منظم نیز از خاک ایران عمل کرده و پس از الحاق به یکدیگر، منطقه مورد نظر را تصرف میکردند.
عملیات کربلای 10 در جبهه شمال کردستان، از چنان طراحی فوق العاده ای برخوردار بود که آقای هاشمی رفسنجانی، فرمانده عالی جنگ، این عملیات را همانند نقشی که " فاو "، در جنوب به عنوان دروازه ورودی به نقاط دیگر ایفا میکرد، تعبیر نمود.
آنچه در پی می آید شرح کاملی از مراحل انجام «عملیات کربلای 10» است که به همت مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ گرد آوری شده است.
آغاز مرحله جدید جنگ در غرب کشور، با عملیات «کربلای 10» و «فتح 5» توسط نیروی زمینی سپاه صورت گرفت، گرچه این عملیات ها به منزله سرآغاز تحقق استراتژی عملیاتی جدید ایران بود، لیکن دو عملیات یاد شده درعین حال از عوامل دیگری نیز تأثیر پذیرفته بود .
بدین معنا که در خرداد سال 64، پس از عملیات بدر، وضعیت حاکم بر جنگ منتهی به پیدایش این نظریه شد که با یک عملیات منظم بزرگ، هرگز عراق از پا در نخواهد آمد، لذا بر این مسئله تأکید شد که با انجام دو عملیات به طور همزمان، میتوان با تجزیه قوای دشمن، وضعیت جدیدی را به وجود آورد، لیکن فقدان امکانات و نیروی مورد نیاز مانع از اجرای آن بود.
در نتیجه چنین تدبیر شد که سپاه پاسداران یک عملیات منظم و یک عملیات بزرگ نامنظم را به طور همزمان طرحریزی و اجرا کند. برپایه همین تدبیر، سپاه اقدام به تشکیل قرارگاه رمضان و گسترش ارتباط با معارضین کرد عراقی و سازماندهی و تجهیز آنها کرد.
علاوه بر این، طی مباحثی که در این مرحله صورت گرفت، برپایه تجارب حاصله در عملیات خیبر و بدر و با توجه به احتمال عدم موفقیت در عملیات واحد و از دست رفتن نتایج حاصل از زحمات یک ساله سپاه، همراه با امکانات و زمان، چنین پیشبینی شد که حداقل دو عملیات همزمان طرح ریزی شود تا در صورت ناکامی در یک عملیات و یا بسته شدن راه کارها، امکانات و نیرو در منطقه دیگر به کارگرفته شود.
به همین دلیل در سال 65 چند عملیات طرح ریزی شد که «عملیات کربلای 10» و «فتح 5» از جمله آنها بود. به عبارت دیگر، عوامل مؤثر در گشایش جبهه جدید در منطقه غرب کشور که منجر به اجرای چندین عملیات شد و اولین آن کربلای 10 و فتح 5 نام گرفت، عبارت بود از :
1 -ضرورت تداوم جنگ و ممانعت از ایجاد رکود در آن .
2 -حفظ ابتکار عمل در برابر دشمن .
3 -گشودن جبهه جدید برای دشمن در منطقه غرب کشور و تجزیه قوای آن .
4 -کاهش حساسیت دشمن نسبت به منطقه جنوب.
5 –گرفتن فرصت لازم از دشمن برای یافتن راهکارهای جدید در جبهههای جنوب.
علاوه بر آنکه اجرای عملیات در منطقه غرب کشور، انهدام برخی تأسیسات نظامی و اقتصادی دشمن را در پی داشت، حضور گسترده در این منطقه، نگرانی ناشی از فعالیتهای ضد انقلاب را در منطقه کاهش می داد و منجر به تأمین منطقه نیز میشد.
منطقه عملیاتی دارای عوارض حساس و ارتفاعات نسبتاً بلند و صعب العبور بود که به خاطر فقدان جاده، تردد در این مناطق بسیار دشوار به نظر میرسید. بلندترین کوه منطقه " گارو " نام دارد که به کلیه عارضهها و مناطق اطراف دید و اشراف دارد . همچنین، علاوه بر روستاها و شهرک های متعددی که در سطح منطقه وجود دارد، رودخانه های مزبور در منطقه جریان دارند. به دلیل وجود درختان مرتفع در دامنهی ارتفاعات، وضعیت برای اختفاء نیروهای پیاده و حتی تحرک و جابجایی آنها در روز کاملاً مناسب بود.
1 -کمبود استحکامات و موانع در زمین
2-وسعت عرضی زمین
3-آرایش دفاعی دشمن که در جهت عکس محور اصلی حمله قرار داشت
4-حضور ضعیف دشمن با توجه به گستردگی زمین.
در طرح ریزی عملیات که مبتنی بر الحاق با قرارگاه رمضان و نیروهای اتحادیه میهنی کردستان عراق در داخل خاک عراق بود، چهار محور برای انجام آن پیشبینی شد :
1-ماووت
2-تپههای چنکاوی
3-گوجار و قمیش
4-بسن.
این محورها با عنوان تلاش پشتیبانی و فریب در طرح مانور گنجانده شده بودند. اساسیترین و ظریف ترین بُعد طرحریزی عملیات، هماهنگی نیروهای نامنظم قرارگاه رمضان و اتحادیه میهنی از محور گوجار در غرب رودخانه قلعه چولان با نیروهای منظم از محور ماووت بود. با این تدبیر ـ که از جانب فرمانده سپاه، نوعی ابتکار جدید در جنگ عنوان شد ـ نیروهای قرارگاه رمضان و اتحادیه میهنی میبایست از داخل خاک عراق (از پشت) و یگانهای منظم نیز از خاک ایران عمل کرده و پس از الحاق به یکدیگر، منطقه مورد نظر را تصرف میکردند.
در مباحث مربوط به مانور، چهار موضوع بیش از همه مورد توجه بود :
1-عبور از رودخانه قلعه چولان و الحاق محور منظم و محور نامنظم
2-احداث جاده تا ارتفاع گلان و اتصال آن به جاده ماووت
3-پشتیبانی و لجستیک یگانها
4-آمدن یگانهای مرحله دوم برای ادامه عملیات.
در مجموع، چهار قرارگاه نجف، حمزه، بدر و رمضان برای عملیات در نظر گرفته شدند. قرارگاه نجف در محور ماووت، قرارگاه حمزه در شمال رودخانه گلاس، روی تپههای چنکاوی، قرارگاه بدر در محور بسن روی ارتفاعات کله گاوی، نم نم و در صورت امکان ارتفاع رُت و قرارگاه رمضان، در غرب رودخانه قلعه چولان روی ارتفاعات گوجار، قمیش، الاغلو، دولبشک وارد عمل میشدند. سازمان رزم سپاه برای انجام این عملیات، شامل هشت تیپ و شش لشکر بود. لشکر 9 بدر متشکل از (مجاهدین عراقی) نیز در احتیاط عملیات قرار داشت. افزون بر این، عملیات در دو مرحله انجام میشد.
لشکر 24 پیاده : از شاخ مندا تا ده هرزینه .
لشکر 39 پیاده : از ده هرزینه تا انتهای گرده رش و تنگه آوسیویل .
لشکر 34 پیاده : از تنگه آوسیویل تا بارانه .
لشکر 27 پیاده : از بارانه تا هانیقول .
یک لشکر با هویت نامشخص : از هانی قول تا تمورژنان .
لشکر 36 پیاده : از تمورژنان تا سترمک .
نیروهای دشمن که در برابر نیروهای خودی آرایش گرفته بودند مجموعاً شامل لشکرهای 34 پیاده و 39 پیاده بودند.
1 -پرتاب گلولههای منوّر
2 -تقویت منطقه توسط یک الی دو گردان
3 -انتقال چند قبضه توپ به منطقه
4 -انتقال تانک روی ارتفاع گرده رش و تقویت این منطقه
همچنین اجرای آتش روی پل زلی و اطراف روستای زلی به منظور مسدود کردن جاده از جمله مسائلی بود که نشان میداد دشمن نسبت به جهت اصلی عملیات و برخی از محورها هوشیار شده است.
بعد از ظهر روز اول، نیروهای عراقی با اجرای پاتک و پشتیبانی آتش، ارتفاع گلان را بازپس گرفتند اما پس از ساعتی عقب زده شدند.
در ادامه عملیات به تدریج در محور بسن، ژاژیله، چنکاوی و محور قرارگاه رمضان، اقدامات تکمیلی صورت گرفت. مشکل اصلی، عدم وجود جاده برای توسعه عملیات، ورود یگانهای مرحله دوم و پشتیبانی از نیروهای در خط بود. در این میان، جاده اهمیت بسیاری داشت. از این رو، تلاش زیادی برای احداث جاده به عمل آمد.
در محورهای گلان، ژاژیله، چنکاوی و بسن، مواضع تصرف شده میان رزمندگان اسلام و نیروهای دشمن دست به دست میشد. به ویژه، ارتفاع گلان چند بار به دست نیروهای خودی و دشمن افتاد. این محورها هر کدام رویکرد خاصی را برای آینده در منطقه عملیاتی نشان میدادند که برای دشمن حساسیت برانگیز بود.
محور چنکاوی و ژاژیله نشان دهنده فلش الحاق با قرارگاه رمضان بود، و از طرف دیگر، ژاژیله و گلان مقدمه تصرف شهر ماووت به شمار میرفتند. محور بسن نیز حرکت به سمت چوارتا را نشان میداد.
در مرحله دوم عملیات، دو اقدام اساسی مدنظر قرار گرفت، اول: تکمیل ارتفاع گلان و پیشروی روی ارتفاع قشن. دوم: برقراری الحاق کامل با قرارگاه رمضان.
برای این منظور، یگانهای مرحله دوم وارد عمل شده و موفق شدند ضمن تکمیل ارتفاع گلان، بر روی ارتفاع قشن نیز پیشروی کنند، اما به دلیل کمبود نیرو و ضعف پشتیبانی، ادامه عملیات میسر نشد و پس از 10 روز، با تصرف اهداف مرحله اول، عملیات به پایان رسید.
«عملیات مزبور برای ایران این هدف را در پی دارد که رقیب را در لحظه ای که عملیات بسیار مهمتری در جنوب جریان دارد، در شمال سرگرم کند. »
هفته نامه جینز دیفنس با توجه به گزارش های منتشره از سوی عراق مبنی بر خنثیسازی تهاجمات ایران نوشت:
«به رغم ادعاهای عراق مبنی بر خنثی کردن این عملیات ( کربلای 10 ) به نظر میرسد که ایران توانسته است در شمال شرقی عراق، در آخرین عملیات رزمی خود به موفقیت برسد تا سی و چهار کیلومتر در داخل عمق خاک عراق پیشروی کند. »
تجزیه و تحلیل روزنامه ژاپنی کیزایب از عملیات کربلای 10 نیز قابل توجه است:
«این حملات نشانه عزم ایران برای ادامه جنگ بوده و تلاش هایی که گفته میشود به منظور خاتمه دادن به این جنگ انجام گرفته، بیثمر است. »
آقای هاشمی ، فرمانده عالی جنگ و رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، در تشریح عملیات و اهداف جمهوری اسلامی از این عملیات اظهار داشت:
«در آینده خواهیم دید همانند نقشی که "فاو "، در جنوب به عنوان دروازه ورودی به نقاط دیگر ایفا میکند، این منطقه چنین وضعی را در شمال جبهه در کردستان خواهد داشت. »
اظهارات آقای هاشمی بیانگر اهمیت عملیات و همچنین اهداف ایران در منطقه شمال غرب بود که سپاه پاسداران بعدها در سلسله عملیات هایی از ماووت تا والفجر 10، به اجرای آن پرداخت .
به دنبال عملیات غافلگیرکننده والفجر 8 و تصرف شهر استراتژیک فاو توسط رزمندگان اسلام و به هم خوردن توازن سیاسی – نظامی به نفع جمهوری اسلامی، رژیم عراق شیوهای جدید برگزید و درصدد فعال شدن در جبهه زمینی و موضع تهاجمی برآمد و این استراتژی را بعد از اشغال مهران، به استراتژی دفاع متحرک نامگذاری کرد.
به گزارش ایسنا ، به نقل از مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، عراق میکوشید تا با ادامه عملیاتهای خود، نقاط دیگری را تصرف کند. ادامه چنین وضعیتی میتوانست عواقب وخیمی را هم از بُعد نظامی و هم از بُعد سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال داشته باشد. بر همین اساس، برای مقابله با حرکت جدید عراق، انجام عملیات برای آزادسازی شهر مهران و ارتفاعات آن مورد تاکید قرار گرفت.
این استراتژی بعد از بازپس گیری منطقه والفجر9 (منطقه چوارتا) که از تاریخ 16/12/64شروع شد، در تاریخ 27/04/65 با آزادسازی مهران به اوج خود رسید و با ضربه سختی که دشمن در جریان این آزادسازی متحمل شد، پایان یافت.
از هنگام شروع تهاجم جدید ارتش عراق، وحدت و همدلی نیروهای رزمنده ایرانی به شکل زیبایی جلوه گر شد و برادران ارتشی، سپاهی و بسیج مردمی پا به پای هم در مقابل تهاجم دشمن به مقاومتی دلیرانه دست زدند.
ارتش عراق، ساعت یک بامداد27/2/65، در منطقه مهران دست به تهاجم زد و شهر و حومه آن و برخی از ارتفاعات منطقه را تصرف کرد. در این زمان واحدهای ارتشی، مرکب از 6گردان پیاده و 2 گردان زرهی، مسئولیت خطوط پدافندی را در این منطقه به عهده داشت و نیروهای سپاه نیز پشتیبانی از این منطقه را به طور کامل بر عهده نگرفته بود.
بازپس گیری شهر مهران و سلسله ارتفاعات قلاویزان و دستیابی به مرز و تامین کل منطقه.
منطقه عملیاتی از جنوب به ارتفاعات قلاویزان، از شمال به ارتفاعات نمه کلان کوچک، از غرب به امتداد غربی ارتفاعات قلاویزان و پاسگاه مرزی بهرانآباد و از شرق به جاده مهران – دهلران منتهی میشد.
پس از اشغال مهران، استحکامات و موانع متعددی توسط دشمن ایجاد شد. در محور شمالی (جاده ایلام – مهران و باغ کشاورزی) هفت ردیف مین همراه با کانال و بیش از پنج ردیف سیم خاردار رشتهای وجود داشت. در محور میانی (حد فاصل رودخانه گاوی و جاده دهلران – مهران) به لحاظ کوهستانی بودن منطقه، استحکامات نسبتاً ضعیف بود. در محور جنوبی (ارتفاعات قلاویزان) سنگرهای کمین و در بعضی شیارها، یک ردیف سیم خاردار و مین وجود داشت.
منطقه مورد نظر برای عملیات، تحت مسئولیت لشکر 17 زرهی از سپاه دوم عراق بود. حفظ پدافندی این لشکر از رودخانه کنجاپنجم به سمت میان کوه امتداد می یافت. علاوه بر یگانهای سازمانی این لشکر (تیپهای 70 زرهی، 59 زرهی و 705 پیاده) یگانهای زیر نیز تحت امر آن بودند:
- تیپهای 433 ، 417 و 425 پیاده.
- تیپ 1 کماندویی و گردان کماندو لشکر 40 پیاده.
با شروع عملیات، یگانهای زیر نیز وارد منطقه شدند:
- تیپ 1 مکانیزه، 4 و 5 پیاده، 3 نیروی مخصوص، 2 و 10 زرهی از گارد ریاست جمهوری.
- تیپهای 71 ، 72 و 3 پیاده از لشکر 35 پیاده.
- تیپهای 501 ، 113 ، 95، 118 و 108 پیاده.
-تیپ 24 مکانیزه.
- تیپهای 2 ، 3 و 5 کماندو، گردان کماندویی لشکر 20 پیاده و گردان کماندویی لشکر 2 پیاده.
- تیپ 65 نیروی مخصوص.
- گردانهای 763 ، 110 ، 15، 766 ، 217 ، 238، 53 ، 247 و 489 توپخانه.
قرارگاه نجف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
- لشکر 27 محمد رسول الله (ص) با 7 گردان پیاده به علاوه گردان تانک.
- لشکر 17علی ابنابی طالب (ع) با 3 گردان پیاده به علاوه 1 گروهان تانک.
- لشکر 5 نصر با 3 گردان پیاده.
- لشکر 25 کربلا با 4 گردان پیاده به علاوه 1 گردان تانک.
- لشکر 10 سیدالشهدا (ع) با 3 گردان پیاده.
- لشکر 41 ثارالله (ع) با 4 گردان پیاده به علاوه گردان تانک.
- تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) با 2 گردان پیاده.
- تیپ مستقل 15 امام حسن (ع) با 5 گردان پیاده.
- تیپ مستقل 662 بیت المقدس با 2 گردان پیاده .
- گردان مستقل 38 زرهی ذوالفقار با 1 گروهان تانک.
- 2 گردان توپخانه سپاه به علاوه 4 گردان توپخانه ارتش.
تلاش اصلی بر انجام عملیات از محور ارتفاعات قلاویزان و یال های آن تا رودخانه گاوی در نظر گرفته شد. بر همین اساس، عملیات در سه مرحله به ترتیب زیر طراحی گردید:
- مرحله اول: تامین ارتفاعات قلاویزان ایران تا روستای امام زاده سید حسن.
- مرحله دوم: تامین ارتفاعات جبل حمرین تا شیار مگ سوخته و در امتداد آن، تامین روستاهای بهین، بهروزان و هرمزآباد
- مرحله سوم: تصرف خاکریز عملیات والفجر 3 ، که روستای فرخ آباد تا زیر ارتفاعات 223 قلاویزان داشت و در نتیجه مهران در این مرحله تامین گردید.
مرحله اول عملیات در ساعت 22:30 روز9/4/65 با رمز یا ابا الفضل العباس، ادرکنی آغاز شد و نیروهای خودی در اغلب محورها خطوط دشمن را شکسته و تا قبل از روشنایی صبح ضمن انهدام بیش از 10 گردان پیاده عراق، اهداف مرحله اول و قسمتی از مرحله دوم عملیات را به تصرف درآوردند.
ساعاتی بعد، دشمن با به کارگیری نیروهای احتیاط خود به محور امامزاده سید حسن پاتک کرد که با مقابله قوای خودی خنثی شد. سپس، یگانهای خودی با مشاهده از هم گسیختگی نیروهای دشمن، عملیات را بدون وقفه ادامه دادند.
در شب دوم، کلیه یگانهای عمل کننده ضمن پیشروی در باقی مانده محدوده مرحله دوم عملیات، تا قبل از روشنایی صبح، خط سراسری – از هرمزآباد تا شیار مگ سوخته – را کاملا تامین کرده و مقداری از محدوده مرحله سوم عملیات را نیز تامین کردند.
از آغاز روز دوم (11/4/65 ) عملیات در کلیه محورها ادامه یافت و نیروهای رزمنده ضمن به اسارت درآوردن تعدادی از نیروهای دشمن، به باغ کشاورزی وارد شدند و سپس در حدود ساعت 12 این روز نیز شهر مهران آزاد شد.
ساعت شش صبح روز سوم، دو تیپ گارد ریاست جمهوری به ارتفاع 210 پاتک کرد و پس از یک درگیری سخت ارتفاع مذکور را تصرف کرد. به همین خاطر، نیروهای خودی مستقر در این منطقه حدود 200 متر عقب آمدند.
در ادامه عملیات، رزمندگان از محورهای قلعه کهنه و فرخآباد به طرف تپههای غلامی و پاسگاه دراجی حرکت کرده، ضمن پاکسازی کامل منطقه، تعداد زیادی از نیروهای دشمن را به اسارت درآوردند.
در جریان مرحله چهارم عملیات که از ساعت 24 روز 12/4/65 آغاز شد، با ورود قوای خودی به روستای فیروزآباد، دشمن عقبنشینی کرد. سپس خاکریزی از فیروزآباد تا یالهای ارتفاعات قلاویزان احداث کردند. درگیری، همچنان در اطراف ارتفاعات 223 ادامه داشت و دشمن، فشاری قابل ملاحظه در نقاط مختلف وارد کرده، تنها ارتفاعات فوق را در تصرف خود نگه داشته بود. حدود ساعت 7 صبح روز چهارم (13/4/65 ) پاتک شدید دشمن روی ارتفاعات قلعه آویزان – به منظور تصرف قله 200 – شروع شد؛ لیکن با مقاومت و حملات پی در پی قوای خودی، این پاتک شکست خورد.
در روز پنجم، ارتفاع 210 مجددا به تصرف نیروی خودی درآمد و در سحرگاه روز ششم نیز رزمندگان در مرحله پنجم عملیات با حمله به ارتفاع 223 ، ضمن تامین اهداف تعیین شده، قرارگاه تاکتیکی لشکر 17 زرهی عراق را به تصرف درآوردند.
در تاریخ18/4/65 ، علاوه بر تصرف باقی مانده یالهای غربی ارتفاع 223 ، قرارگاه تاکتیکی تیپ 24 مکانیزه عراق منهدم و فرمانده آن به همراه تعدادی دیگر اسیر شد.
عملیات موفق کربلای یک، پایانی بود بر استراتژی دفاع متحرک عراق و نیز نقطه شروع امیدوار کننده ای برای نیروهای خودی جهت انجام عملیات محدود ایذایی.
منفعل کردن سیاست تهاجمی عراق، هدف عمده ای بود که نیروها به خوبی توانستند به آن دست یابند.
سرعت عمل، اعتقاد یگان ها، حفاظت عملیات، فریب دشمن، تناسب نیروها با طرح عملیات، انجام کارهای مهندسی لازم و ... از جمله عوامل بارز و موثر در این عملیات بود.
طی این عملیات، منطقهای به وسعت 175 کیلومترمربع از خاک ایران و نیز عراق شامل شهر مهران و روستاهای اطراف آن، جاده دهلران – مهران – ایران ، ارتفاعات حساس و سرکوب قلاویزان و حمرین و نیز دو پاسگاه مرزی آزاد شد. هم چنین عقبههای دشمن از جمله شهرهای بدره و زرباطیه در دید و تیررس قوای خودی قرار گرفت.
در این عملیات، 1210 نفر از نیروهای دشمن اسیر شدند.
لینک:
هنر مردان خدا
... چند روز قبل از عملیات «مرصاد» عراقیها از پذیرش قطعنامه 598 سوء استفاده کردند . فکر کردند جنگ تمام شد و ما هیچ آمادگى نداریم، آمدند از 14 محور در غرب کشور، هجوم آوردند. ... از آن بالا گرفته تنگه با وسیى، تنگه هوران، تنگه ترشابه، بعد هم پاسگاه هدایت، پاسگاه خسروى، تنگاب نو، تنگاب کهنه، نفتشهر، سومار، سرنى تا مهران حدود 14 محور، دشمن آمد داخل، رزمندگان ما را دور زد.
ما تا آن روز، 40 تا 50 هزار اسیر از آنها داشتیم و آنها اسیر از ما کمتر داشتند.
... من توى خانه بودم; یک دفعه ساعت 30/8 شب از ستاد کل ... به من زنگ زد و گفت: فلان کس! دشمن از سرپل ذهاب، گردنه پاتاق با سرعتبه جلو مىآید. ... من گفتم: کدام دشمن... گفت: نمىدانیم گفت: همین طور آمده الان به کرند هم رسید و کرند را هم گرفتند.
چون بعد از پاتاق، مىشود کرند، بعد از کرند، مىشود اسلامآباد غرب و سپس نیز مىآید به کرمانشاه. گفت: همین جور دارد جلو مىآید. ...
گفتم: حالا از ما چه مىخواهید؟ گفتند: شما بیائید بروید منطقه. ... گفتم: اول یک حکمى بنویسد که من رفتم آنجا، نگویند تو چه کارهاى؟ ... او گفت: هر حکمى میخواهى، بگو ما مىنویسیم... گفتم: فقط به هواپیما بگویید که ساعت 30/10 آماده بشود ما با هواپیما برویم به کرمانشاه.
هواپیما آماده کردند. ساعت 30/10 رفتیم کرمانشاه... دیدیم اصلا یک محشرى است. مردم ریختند بیرون شهر از شدت وحشت. ... پیاده شدیم ، ماشین گرفتیم، رفتیم تا رسیدیم تا ساعت 30/1 شب ما دنبال این بودیم، این دشمنى که دارد مىآید، کیه؟
ساعت 30/1 شب یک پاسدارى سراسیمه و ناراحت آمد، گفت: من اسلامآباد بودم، دیدم منافقین آمدند، ریختند توى شهر (تازه فهمیدم منافقین هستند ریختند توى شهر.) شهر را گرفتند آمدند پادگان ارتش را (که آن موقع ارتش آنجا نبود ارتش همه توى جبههها بودند فقط باقى مانده آنها بودند.) گرفتند.فرمانده، سرهنگى بود. حرفشان را گوش نمىکرد. همان جا اعدامش کردند و مىخواستند بیایند به طرف کرمانشاه، توى مردم گیر کردند، چون مردم بین اسلامآباد تا کرمانشاه با تراکتور، ماشین و هر چى داشتند، ریختند توى جاده.
پس اولین کسى که جلوى آنها را گرفته بود خود مردم بودند.
من به آقاى «شمخانى» که ... آن وقت معاون عملیاتى در ستاد کل بود گفتم: فلان کس! ما که الان کسى را نداریم، با کدام نیرو دفاع کنیم، نیروهامون هم توى جبهه ماندهاند. اینجا کسى را نداریم; هوانیروز همین نزدیک است، زنگ بزن به فرمانده آنها، خلبانها ساعت 5 صبح آماده شوند، من مىروم توجیهشان مىکنم. (از زمین که کسى را نداریم.) با خلبانان حمله مىکنیم.
ایشان زنگ به فرمانده هوانیروز مىزند، مىگوید: من شمخانى هستم. فرمانده هوانیروز مىگوید: من به آقاى شمخانى ارادت دارم، ولى از کجا بفهمم که پشت تلفن، شمخانى باشد، منافق نباشد؟ تلفن را من گرفتم. من اکثر خلبانها را مىشناختم، چون با اکثر آنها خیلى به ماموریت رفته بودم. همه آنها آشنا هستند. همین طور زنگ زدم اسمش «انصارى» بود. گفتم: صداى مرا مىشناسى؟ تا صداى ما را شنید، گفت: سلام علیکم. و احوال پرسى کرد. فهمید. گفتم: همین که مىگویید، درست است. ساعت 5 صبح خلبانها آماده باشند تا من توجیهشان کنم.
صبح تا هوا روشن شد شروع کنیم و گرنه، دیگه منافقین بریزند، اوضاع خراب مىشود; 5 صبح، ما رفته بودیم; همه خلبانها توى پناهگاه آماده بودند، توجیهشان کردیم که اوضاع خراب است، دوتا هلىکوپتر جنگى کبرى، یک 214 آماده بشوند و با من بیایند. اول ببینم کار را از کجا شروع کنیم؟ بعد، بقیه آماده باشند تا گفتیم، بیایند.
این دو تا کبرى را داشتیم; خودمان توى هلىکوپتر 214 جلو نشستیم. گفتم: همین جور سر پائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همینطور از روى جاده مىرفتیم نگاه مىکردیم، مردم سرگردان را مىدیدیم. 25 کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه چال زبر که الان، اسمش را گذاشتهاند «گردنه مرصاد». من یک دفعه دیدم، وضعیت غیر عادى است، با خاک ریز جاده را بستند یک عده پشتش دارند با تفنگ دفاع مىکنند. ملائکه و فرشتگان بودند! از کجا آمده بودند؟ کى به آنها ماموریت داده بود؟! معلوم نبود.
هلىکوپتر داشت مىرفت. یک دفعه نگاه کردم، مقابل اونور خاکریز، پشتسرهم تانک، خودرو و نفربر همین جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار مىآورند تا از این خاک ریز رد بشوند. به خلبانها گفتم: دور بزنید و گرنه ما را مىزنند. به اینها گفتم: بروید از توى دشت. یعنى از بغل برویم; رفتیم از توى دشت از بغل، معلوم شد که حدود 3 تا 4 کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشى داشتم. مىتوانستم صحبت کنم; به خلبان گفتم: اینها را مىبینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبانهاى دوتا کبرىها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یک دفعه داد و بیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفتند: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودىاند. چىچى بزنیم اینهارو؟!
خوب اینها ایرانى بودند، دیگه مشخص بود که ظاهرا مثل خودىها بودند و من هر چه سعى داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه بابا! خودى را بزنیم! براى ما مسئله دارد; فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانى شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدودا 500 مترى ستون زرهى نشستهایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به خاطر اینکه درجههایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توى هلىکوپتر.
عصبانى بودم، ناراحت که چه جورى به اینها بفهمونم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجهام مسؤولم. آمدم که تو راحتبزنى; مسؤولیتبا منه. گفت: به خدا من مىترسم; من اگر بزنم، اینها خودىاند، ما را مىبرند دادگاه انقلاب. حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل اینکه متوجه بودند که ما داریم بحث مىکنیم راجع به اینکه مىخواهیم بزنیم آنها را. منافقین سرلوله توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. حالا من خودم توپچى بودم. اگر من مىخواستم بزنم با اولین گلوله، مغز هلىکوپتر را مىزدم. چون با توپ خیلى راحت مىشود زد. فاصله یا برد 20 کیلومترى مىزنیم، حالا که فاصله 500 مترى، خیلى راحت مىشود زد. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله، 50 مترى ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلى آمد که اینها خودى نیستند.
گفتم: دیدى خودىها را؟ اینها بچه کرمانشاه بودند، با لهجه کرمانشاهى گفتند: به على قسم الان حسابش را مىرسیم. سوار هلىکوپتر شدند و رفتند. ... .
اولین راکتى که زد، کار خدا بود، اولین راکتخورد به ماشین مهماتشان. خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلولهها که داخل بود، مثل آتشفشان مىرفتبالا. بعد هم اینها را هرچه مىزدند، از این طرف، جایشان سبز مىشدند، باز مىآمدند. من دیگه به هلىکوپتر کبرى گفتم: بچهها! شماها بزنید; ما بریم به دنبال راه دیگه. چون فقط کافى نبود که از هوا بزنیم، باید کسى را از زمین گیر مىآوردیم. ما دیگه رفتیم شناسایى کردیم; یک عده توى سه راهى روانسر، یک عده توى بیستون، فلاکپ، هرچه گردان بود، اینها را با هلىکوپتر سوار مىکردیم، دور اینها مىچیدیم. مثل کسى که با چکش مىخواهد روى سندان بزند اول آزمایش مىکند بعد مىزند که درستبخورد. ما دیگه با خیال راحت دور آنها را گرفتیم. محاصره درست کردیم; نیروهاى سپاه هم از خوزستان بعد از 24 ساعت، رسید. نیروهاى ارتش هم از محور ایلام آمد. حال باید حساب کنید از گردنه چال زبر تا گردنه حسن آباد، 5 کیلومتر طولش است. همه اینها محاصره شدند ولى هرچى زده بودیم، باز جایش سبز شده بود.
بعد از 24 ساعتبا لطف خداوند، اینان چه عذابى دیدند... بعضى از آنها فرارى مىشدند توى این شیارهاى ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار مىکشیدیم، نمىآمدند. مىرفتیم دنبال آنها، مىدیدیم مردند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توى اینها، دخترها مثلا فرماندهى مىکردند. از بیسیمها شنیده مىشد: زرى، زرى! من بگوشم. التماس، درخواست چه بکنند؟
اوضاع براى آنها خراب بود. ما دیدیم اینها هم منهدم شدند... بعد گفتیم، برویم دنباله اینها را ببندیم که فرار نکنند. باز دوباره دو تا هلىکوپتر کبرى گیر آوردیم و یک هلىکوپتر 214، که رفتم به طرف گردنه پاتاق. از اسلامآباد رد مىشدم، جاده را نگاه مىکردم که ببینم منافقین چگونه رفت و آمد مىکنند. دیدیم یک وانتى با سرعت دارد مىرود. حقیقتش دلمون نیامد که این یکى از دستمون در بروند; به خلبان کبرى گفتم: از بغل با اون توپت یک رگبارى بزن، ترتیبش را بده. گفت: اطاعت میشه. ....
به هر حال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه شریفه، عمل کرد. که خداوند در آیه شریفه مىفرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دستشما عذاب مىکنم و دلهاى مؤمن را شفا مىدهم. و به شما پیروزى مىدهیم.» (توبه-14) و نقطه آخر جنگ با پیروزى تمام شد. که کثیفترین و خبیثترین دشمنان ما (منافقین) در اینجا به درک واصل شدند و پیروزى نهایى ما یک پیروزى عظیمى بود.
تنظیم: احمد زمانى
به گزارش سرویس فرهنگ و حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، همزمان، حضرت امام خمینی رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی در هنگام تحویل سال 1364، این سال را سال «استقامت» نامیدند و به منظور تعیین مشیء آینده جنگ و انقلاب و رفع هرگونه تردید و تزلزل، «از جایگاه والاتر»، به ضرورت ادامه نبرد تأکید فرموده و شعار جنگ جنگ تا پیروزی را (که پرتویی از شعار قرآنی جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم دانسته بودند) مطرح فرمودند.
بر اساس این تدبیر، نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران سلسله عملیات محدود ظفر را نیز طراحی و اجرا نمود که عمدتاً تظاهر به تک همراه با اجرای آتش توپخانه بود. مهمترین این عملیاتها ظفر 5 در «ارتفاعات توتمان» واقع در منطقه عمومی مریوان و عملیات آفندی شرهانی در منطقه عمومی «شرهانی» بود.
همچنین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پنج عملیات به نامهای قدس1 تا قدس5 را طی بیش از 50 روز، از 24 خرداد تا 15 مرداد 1364 طراحی و اجرا کرد. از این مجموعه چهار عملیات در منطقه هورالهویزه و یک عملیات در منطقه دهلران اجرا شد.
از سوی دیگر دشمن پس از عملیات بدر حساسیت بسیاری به منطقه هور نشان داد. به طوری که پیشبینی میشد ارتش عراق تلاش وسیعی برای عقب راندن نیروهای خودی از این منطقه انجام دهد، لذا ضرورت تحکیم و تثبیت مواضع به دست آمده طی عملیات خیبر و بدر و نیز اتخاذ موضع تهاجمی در مقابل تعرضات احتمالی دشمن افزونتر شد و عملیاتهای قدس4 و قدس5 با این اهداف به اجرا درآمد.
هدف: تصرف پاسگاههای دشمن در شمال البیضه (ترابه، ابوذکر، ابولیله و … )
استعداد خودی:5 گردان از لشکر 25 کربلا
استعداد دشمن: 4 گردان و عناصری از تیپ 506 و 114
نتیجه:آزادسازی منطقهای به وسعت 200 کیلومترمربع
تلفات دشمن:200 کشته و 200 زخمی و 5 اسیر
خسارت دشمن:انهدام یک فروند هواپیما، دو فروند هلیکوپتر و 12 پاسگاه و…
غنائم:4 قبضه توپ ضد هوایی، 6 قبضه خمپارهانداز، 30 قطعه پل دوبهای و تعداد زیادی سلاح سبک
نام عملیات: قدس 2،رمز: یا محمدرسول الله (ص)، تاریخ عملیات: 4/4/64، منطقه عمومی: میانی،محل نبرد: هور الهویزه، سازمان عمل کننده: سپاه
هدف:جلوگیری از تک احتمالی، تأمین نقاط آسیبپذیر، گرفتن ابتکار عمل در منطقه
استعداد خودی 5 گردان از لشکر 25 کربلا
استعداد دشمن: تیپ کماندویی عراق
نتیجه:تأمین اهداف عملیات بطور کامل
تلفات دشمن:40 تن کشته و تعدادی زخمی و 11 نفر اسیر
خسارت دشمن:ــــــــ
غنائم:ــــــــ
نام عملیات: قدس 3،رمز:یا امام صادق(ع)، تاریخ عملیات: 19/4/64،منطقه عمومی: دهلران،محل نبرد: غرب رودخانه «لیمه»،سازمان عمل کننده:سپاه و هوانیروز
هدف:انهدام و اسارت نیروهای دشمن در تپه 194 و انهدام تجهیزات دشمن
استعداد خودی: لشکر 19 فجر با 3 گردان و یک گروهان مأمور
استعداد دشمن: تیپ 805 از لشکر 14
نتیجه: پاکسازی منطقهای به وسعت 30 کیلومترمربع
تلفات دشمن:700 کشته و مجروح
خسارت دشمن:انهدام 10 انبار مهمات و 6 قبضه توپ 106 و تعدادی خودرو سبک و سنگین
غنائم:مقدار قابل ملاحظهای سلاح سبک و نیمه سنگین
نام عملیات:قدس4،رمز:- ، تاریخ عملیات: 1/5/64، منطقه عمومی:هورالهویزه،محل نبرد: «دریاچه امالنعاج»، سازمان عمل کننده: سپاه
هدف:انهدام دشمن ـ آزادسازی بخشی از دریاچه امالنعاج ـ گرفتن جای پا از دشمن
استعداد خودی:4 گردان از تیپ 9 بدر
استعداد دشمن: گردان 5 و عناصری از گردان 2 از تیپ 117
نتیجه:آزادسازی نیمی از دریاچه ام النعاج به مساحت 150 کیلومترمربع
تلفات دشمن:80 کشته و بیش از 100 مجروح و 53 اسیر
خسارت دشمن:ــــــ
غنائم:چندین قایق و تعدادی بی سیم و سلاحهای سبک و نیمه سنگین
نام عملیات: قدس 5،رمز: یا علی (ع) ادرکنی:تاریخ عملیات: 15/5/64، منطقه عمومی: هورالهویزه:محل نبرد:پاسگاه «الیج»،سازمان عمل کننده:سپاه
هدف:تصرف پاسگاه الیج، نزدیک شدن به البیضه و تامین بیشتر منطقه
استعداد خودی:گردان امام علی(ع) از تیپ 18 الغدیر و نیروهای ویژه غواص
استعداد دشمن ــــــ
نتیجه:آزادسازی 30 کیلومترمربع در هور
تلفات دشمن:51 کشته و 18 اسیر و تعدادی زخمی
خسارت دشمن:ــــــ
غنائم:تعدادی از انواع خمپارهانداز، سلاح ضدهوایی تک لول و بخش قابل ملاحظهای سلاح سبک
1ـ حفظ روحیه و قدرت رزمندگان اسلام
2ـ افزایش انسجام یگانها و پرورش کادر و افزودن به تجربیات جنگی آنها.
3ـ گرم نگهداشتن جوّ جنگ در میان مردم و یگانهای عملیاتی
4ـ تضعیف روحیه سربازان دشمن و ایجاد تزلزل در آنان.
5 ـ به ضعف کشانیدن موضع قدرتنمایی و مانور دشمن که پس از عملیات بدر با جنگ شهرها در حال افزایش بود.
6 ـ در انفعال قرار دادن دشمن و گرفتن مجال هرگونه پدافند از او.
7ـ باز پسگیری بخشی از اراضی اشغالی و پیشروی در خاک دشمن.
8 ـ نشان دادن توانایی و قابلیتهای نظامی جمهوری اسلامی برای وارد آوردن فشارهای پیدرپی به دشمن.
9ـ فریب دشمن و جلوگیری از هوشیاری آن نسبت به عملیاتهای اصلی و گسترده که در آینده انجام میپذیرد مثل والفجر هشت.
10ـ نزدیک شدن به عمق دشمن در بعضی مناطق و تسلط بر خطوط ارتباطی و عقبه آنها.
11ـ بهرهگیری از زمان و مشغول ساختن دشمن، برای طراحی عملیات گسترده و بازسازی و سازماندهی یگانها.
12ـ کشاندن نیروهای احتیاط دشمن به خطوط پدافندی و فرسایش آنها و نیز جلوگیری از آمادگی آنها برای مقابله با عملیات گستردة خودی.
13ـ تقویت و پشتیبانی یگانهای رزمی به وسیله مردم هر منطقه.
بدین ترتیب، سلسله عملیاتهای محدود در تابستان 1364 که بر مبنای فرمان حضرت امام خمینی (ره) برای گرم نگهداشتن جبههها و لزوم جلوگیری از آسودگی دشمن در برخی مناطق با هدفهای نظامی ـ سیاسی انجام گرفت، به میزان بسیاری مؤثر واقع شد و ابتکار عمل در جبهه خودی و انفعال دشمن همچنان حفظ شد و در سایه این عملیاتها، فرماندهان نظامی توانستند طراحی و آماده سازی یکی از بینظیرترین و موفقترین عملیاتهای هشت سال دفاع مقدس را که همان والفجر 8 و تسخیر «شبه جزیره» فاو بود را اجرا کنند.