خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

کارشناسان خارجی و جنگ ایران و عراق(1)


سلاح شیمیایی

چکیده:

 آلن فریدمن (نویسنده و محقق امریکایی): «امریکا به پیشنهاد ویلیام کیسی (رئیس سیا)، تحویل بمب های خوشه ای به عراق را در اولویت قرار داد، زیرا این سلاح را مناسب ترین و کارآمد ترین سلاح برای در هم شکستن امواج انسانی مدافعان ایرانی می دانست.

به اعتقاد او این بمب ها می توانست به یک قدرت تصاعدی واقعی و مؤثر علیه قوای ایرانی تبدیل شود. در واقع این بمبها از لحاظ تکنیکی جزء سلاح های متعارف محسوب می شوند اما در میدان نبرد همانند سلاح های نامتعارفی چون سلاح های شیمیایی میتوانند موجب کشتار وسیعی شوند.

چنانچه این بمب ها درست عمل کنند می توانند در وسعتی به اندازه 10 برابر زمین فوتبال هر کسی را کشته یا مجروح کنند.

عملاً این بمب ها چرخ گوشت های هوایی هستند و هر چیزی را در سر راه خود خرد می کنند.»

جنگ ایران و عراق یکی از پیچیده ترین جنگهای جهان و منطقه بود و ما اکنون در شرایطی قرار گرفته‌ایم که لحظه به لحظه اسرار و ناگفته هایی از این جنگ منتشر می شود. بخشی از حقیقت، درون جنگ ماست و بخشی دیگر آن در دست 26 کشوری است که چرخ های ماشین جنگی عراق را روغن می زدند. که به گوشه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم:

1)خواب و خیال دشمن در مورد ایران:

تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست

وفیق السامرایی(مسئول بخش ایران در استخبارات عراق):

«رأس ساعت 12 روز 22 سپتامبر 1980 (31 شهریور 1359) صدو نود و دو فروند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق، به طرف اهدافشان در خاک ایران به پرواز در آمدند. در همین لحظه فرمانده کل قوا، صدام حسین در حالی که چفیه قرمز رنگ به سر داشت و نوار فشنگ به دور کمر خود بسته بود، بی آنکه درجات نظامی - اش را نصب کرده باشد، وارد اتاق عملیات شد.

«عدنان خیر الله» وزیر دفاع به او چنین گفت:

«سرور من! جوانها بیست دقیقه قبل به پرواز در آمدند» صدام به او پاسخ داد:« تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.»

2) کمکهای تسلیحات نظامی:

شوروی بزرگترین تأمین کننده نیازهای تسلیحاتی عراق

روزنامه القبس چاپ کویت:

«شوروی یک پل هوایی برای حمل اسلحه و مهمات به عراق بر قرار کرده است.گورباچف با ارسال نامه ای به برخی سران عرب، به آنان اطمینان داده است که شوروی اجازه نخواهد داد عراق در جنگ با ایران شکست بخورد.»

«در نوامبر 1983 بین هزار تا هزار و دویست مشاور نظامی شوروی به عراق برگشتند و 400 فروند تانک55T و 250 فروند تانک12T به عراق داده شد و مقادیر عظیمی موشک گراد، فراگ 7،سام 9 و اسکادبی در راه بود. عراق تنها کشوری بود که از بلوک شرق به موشک اسکادبی مجهز شد.»

«در سال 1983 شوروی بار دیگر تحویل سلاح در حجم وسیع را به عراق از سر گرفت و تمامی تجهیزاتی را که عراق در طی دو سال نخست جنگ با ایران در صحنه نبرد از دست داده بود جایگزین کرد.»

چالز فیلیپ دیوید(نویسنده کتاب جنگ خلیج فارس توهم پیروزی):

«شوروی با61% بزرگترین تأمین کننده نیازهای تسلیحاتی عراق است.»

تجهیزات

انگلستان و ساخت شبکه پناهگاه های زیر زمینی برای صدام:

«در ژوئن 1982 صدام تصمیم گرفت برنامه پرهزینه ساخت شبکه پناهگاه های زیرزمینی را به اجرا بگذارد تا بتواند منابع استراتژیک خود را از خطر حملات هوایی مصون بدارد. بر این اساس شرکت های انگلیسی طرحی را ارائه کردند که به موجب آن برای 48 هزار سرباز پناهگاه امن ساخته می شد.

هر پناهگاه تونل پولادین داشت و می توانست تا 1200 نفر را در خود جای دهد. یکی از آنها در کنار کاخ ریاست جمهوری بنا شده بود و پر از تجهیزات الکترونیکی، کامپیوتر،تله پرینت و شبکه های ارتباطی بود و دفتر صدام را با تمام نقاط عراق در تماس دائم قرار می داد. حفاظت از این پناهگاه به گونه ای بود که اگر کسی به داخل آنها رخنه می کرد دوربین های ویدیوئی او را می دیدند و مسلسل های خودکار نصب شده بر روی دیوار ها بر سر و روی او گلوله می باریدند.در راستای همین همکاری ها شرکت مارکنی انگلیس فرستنده های مایکروویو نظامی در اختیار عراق قرار داد و شرکت راکال نیز متعهد شد تا کارخانه تولید پیشرفته ترین رادیوی نظامی جهانرا به نام جاگوار در عراق احداث نماید.»

مین های ضد نفر ایتالیایی

آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):

«در یکی از پیچیده ترین خلاف کاری ها در رم، میلیون ها مین مرگ بار با استفاده از یک شرکت قلابی در سنگاپور به عراق فرستاده شدند. عراق به کمک یکی از شعبات بانک «لاوورو» در شمال ایتالیا 9 میلیون مین ضد نفر به ارزش 25 میلیون دلار خریداری نمود. این مین ها ساخت شرکت «والسلا» بود که 50 درصد آن تحت مالکیت شرکت فیات، گروه صنعتی بزرگ ایتالیا و تحت کنترل جیانی آنیلی 72 ساله بود که امروزه نیز به عنوان پادشاه بدون تاج و تخت ایتالیا معروف است. برخی از مین هایی که عراق دریافت نمود از نوع بسیار وحشتناکی است که به راحتی می توان آنها را از هلی کوپتر پخش کرد یا به سادگی روی سطح بیابان انداخت. اگر کسی روی این مین ها پا می گذاشت پای قربانی تا مچ یا حتی ران پا قطع می شد.»

فرانسه و فروش جنگنده های میراژ

کنت تیرمن(محقق و نویسنده امریکایی):

« در ژانویه 1981، تحویل 60 فروند میراژ1F مجهز به موشک که ابتدا از سوی والری ژیسکاردستن معلق شده بود آغاز گشت. در ژوئیه همان سال فرانسه بنی صدر و مسعود رجوی را به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفت. رجوی، پاریس را به ستاد اپوزیسیون ایران تبدیل کرد. به دنبال خروج دیپلمات های فرانسه از تهران در سال 1982 فرانسه اقدام به تحویل 5 فروند هواپیمای سوپر اتاندارد مجهز به موشک های اگزوست به عراق کرد.»

آلن فریدمن:

«تحویل سلاح تقریباً به صورت روزمره ادامه داشت . یکی از پایگاه های ناتو که در مرکز فرانسه احداث شده بود به صورت مرکز بارگیری آنتونوف های نیروی هوایی عراق در آمد. این هواپیماها روزانه به این فرودگاه می آمدند و موشک های ساخت فرانسه، بمب های خوشه ای، فیوز و تجهیزات رادار را با خود به عراق می بردند.

سازمان های اطلاعاتی فرانسه در سال 1986 بر آورد کردند که اگر سه هفته از ارسال کمک به عراق خودداری کند، آن کشور شکست خواهد خورد.»

خمپاره های دو زمانه فرانسه

کنت تیرمن(محقق و نویسنده امریکایی):

«معامله 6/1 میلیارد دلاری طرح ولکان یکی از شیرین ترین معاملات فرانسه با عراق بود. 83 توپی که موضوع قرارداد ولکان بود برای طیف وسیعی از مقاطعه کاران تسلیحاتی فرانسه درآمد تولید می کرد.

درهمین راستا عراق از شرکت فرانسوی TRT یک فیوز فوقالعاده پیشرفته و پیچیده خرید که با نصب آن بر روی دماغه خمپاره ، موجب می شد تا خمپاره درست قبل از رسیدن به زمین منفجر شود. یکی از افراد ارتش فرانسه که خمپاره اندازهای عراقی را در بیابانهای بصره آموزش می داد می گوید:«با یک بار آتش آنها هم? ایرانی ها را تا فاصله یک کیلومتری درو می کردند. همین سلاح بود که جلوی امواج انسانی ایران را گرفت؛ درست مانند نبرد«وردن» در جنگ جهانی اول، آنها مدام آتش می کردند و ایرانی ها واقعا قتل عام می شدند.»

مصر کانالی برای فروش تسلیحات ناتو

آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):

«در طول دهه 80 حسنی مبارک رئیس جمهور مصر حدود 5/3 میلیارد دلار موشک و تسلیحات به عراق فروخت که صدام از پرداختن بهای آن امتناع کرد. در سال 1984 او با همکاران خود در دولت مصر به توافق رسید تا با عراق بر روی برنامه سری موشک های بالستیک دارای قابلیت هسته ای همکاری کند. این برنامه پروژه کندور 2 نام گرفت. مبارک در ملاقات خود با بوش در سال 1986،مصر را به کانالی برای صدور انواع گوناگون فناوری های موشکی ناتو که شرکت های پوشش اروپا به بغداد قاچاق می کردند تبدیل ساخت.»

جنگ ایران و عراق

بلژیک و ساخت پایگاه های نظامی برای عراق

«صدام در ژوئن 1982 قراردادی به ارزش 830 میلیون دلار با یک شرکت بلژیکی به نام سیکسکو امضا کرد. هدف از این طرح پر هزینه که به نام رمزی پروژه 505 خوانده می شد.آن بود که برای جنگنده های پیشرفته عراقی 800 پناهگاه در عمق 50 متری زمین احداث گردد. سیکسکو که از اعتبارات صادراتی دولت بلژیک استفاده می نمود طی 4 سال 17 پایگاه هوایی و چند مقر نظامی در عراق ایجاد نمود. میراژهای عراق در جریان جنگ با ایران از همین پناهگاه ها خارج می شدند و به پرواز در آمدند. از دیگر شرکای صدام سایبترا کنسرسیوم بلژیکی بود که با جدیت تمام روی پروژه های عکاشات و القائم کار می کرد و یکی از بزرگترین کارخانه های آزمایشی و تولید فسفات جهان را در این دو منطقه بنا نمود.»

3) کمکهای هسته ای و سلاحهای غیر متعارف:

همکاری های هسته ای برزیل

کنت تیمرمن(محقق و نویسنده امریکایی):

«در همان حال که فرانسه مشغول تکمیل راکتورهای هسته ای در عراق بود، صدام با برزیل قرار داد 10 ساله همکاری هسته ای امضا کرد. این قرارداد که در سال 1972 بسته شد به قدری محرمانه بود که دولت بعدی برزیل مدعی شد از محتوای آن بی خبر بوده است. در یکی از تبصره های قرارداد که به درخواست صدام گنجانده شده بود، برزیل متعهد می شد مقادیر زیادی اورانیوم طبیعی و غنی شده با درصد کم ، تکنولوژی هسته ای، تجهیزات و آموزش مربوطه را در اختیار عراق قرار دهد.»

فرانسه و اعطای یک بمب اتمی به عراق

وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):

«کمکهای خارجی فرانسه به عراق به جایی رسید که فرستاده آنها به بغداد آمد وبا وزیر دفاع وقت،عدنان خیر الله ملاقات نمود و به او گفت:

«فرانسه به طور جدی زمینه اعطای یک بمب اتمی به عراق را بررسی می نماید. می توان برای مجبور کردن ایران به توقف جنگ این بمب را به هدف مشخصی پرتاب کرد.»

من تا سال 1984 نسخه ای از این گزارش را که با امضای وزیر دفاع برای صدام ارسال شده بود،در یک صندوق ویژه نگهداری می کردم.»

حسین کامل (رئیس صنایع دفاع عراق)در این خصوص می گوید:

«واقعیت این است که تلاش ما ساختن بمب اتم بود. منتها با قدرت کم. به این خاطر اگر موفق به پیروزی در جنگ نشدیم آن را علیه ایران به کار ببریم. صدام سال 1990 را برای استفاده از بمب اتم در منطقه جنوبی جنگ تعیین کرده بود. آن روز تنها چیزی که برای صدام اهمیت داشت به پایان رساندن ساخت بمب اتم و استفاده از آن علیه ایران بود.»

بمب خوشه ای کارآمد ترین سلاح برای درهم شکستن امواج انسانی

آلن فریدمن(نویسنده و محقق امریکایی):

«امریکا به پیشنهاد ویلیام کیسی (رئیس سیا)،تحویل بمب های خوشه ای به عراق را در اولویت قرار داد زیرا این سلاح را مناسب ترین و کارآمد ترین سلاح برای در هم شکستن امواج انسانی مدافعان ایرانی می دانست.به اعتقاد او این بمب ها میتوانست به یک قدرت تصاعدی واقعی و مؤثر علیه قوای ایرانی تبدیل شود. در واقع این بمبها از لحاظ تکنیکی جزء سلاح های متعارف محسوب می شوند اما در میدان نبرد همانند سلاح های نامتعارفی چون سلاح های شیمیایی می توانند موجب کشتار وسیعی شوند. چنانچه این بمب ها درست عمل کنند می توانند در وسعتی به اندازه 10 برابر زمین فوتبال هر کسی را کشته یا مجروح کنند. عملاً این بمب ها چرخ گوشت های هوایی هستند و هر چیزی را در سر راه خود خرد می کنند.»

ادامه دارد...

منبع:ساجد

کارشناسان خارجی و جنگ ایران و عراق(2)


جنگ ایران و عراق

آلن فریدمن(محقق و نویسنده امریکایی):

«کارلوس کاردوئن رئیس صنایع کاردوئن، به تدریج منافع سرشاری از فناوری بمب خوشه ای و تشویق مقامات ارشد شیلی برای ارسال آن به عراق به دست آورد. او تا آن زمان بمب های خوشه ای به ارزش نیم میلیارد دلار از طریق شیلی به عراق فروخته بود...و به وی اجازه داده شده بود که مقدار زیادی ماده زیرکونیوم را از ایالات متحده وارد کند . این ماده از مواد اصلی تشکیل دهنده بمبهای کوچکی بود که در داخل بمب خوشه ای قرار داده می شد. او به دلایل متعددی از صدام و پینوشه (رئیس جمهور دیکتاتور شیلی)سپاس گذار بود، چرا که صدام بهترین مشتری او بود که در رؤیاهایش می توانست داشته باشد و پینوشه با توسعه تسلیحاتی شیلی او را به نوعی ثروتمند ساخته بود.»

 

4) کمکهای اطلاعاتی:

پیوند ماهواره ای امریکا و عراق

کنت تیمرمن محقق و نویسنده امریکایی:

«پیوند ماهواره ای در صدر موافقت های بلند مدت عراق و آمریکا بود در مورد تحرکات نیروی هوایی ایران نیز اطلاعات با ارزشی در اختیار ارتش عراق قرار می گرفت، این اطلاعات را آواکسهای آمریکایی مستقر در ریاض، به کمک پرسنل آمریکایی از منطقه نبرد جمع آوری می کردند در همین راستا مجتمع پیشرفته و پر هزینه ای در بغداد ساخته شد تا اطلاعات مستقیماً از ماهواره دریافت شده و پردازش بهتری از اطلاعات بر روی عکس ها صورت پذیرد.»

سر لشکر وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):

«این عکسها به گونه ای بود که ما به راحتی می توانستیم تصاویر سربازانی که در پادگان های ایران در حال آموزش هستند را مشاهده کنیم، حتی کسی که در رژه، دست و پایش را به اشتباه حرکت می داد در این عکس ها مشخص بود . هنگامی که کارخانه های سیمان را بررسی می کردیم ، تعداد کیسه هایی که در روی کامیون ها قرار داشت را به راحتی شمارش می کردیم، در عین حال ماهواره ها نتایج حملات هوایی و موشکی را نیز گزارش می دادند.»

زمامداران عربستان و دادن گزارشهای محرمانه ایران به عراق

مجله ژون آفریک مورخ 9 ژوئن 1982:

«زمامداران عربستان درست یک ماه مانده به شروع جنگ، هنگام استقبال از صدام به وی هدیه شاهانه ای دادند و آن گزارشی بود که از سوی دستگاه های سری امریکا تهیه شده بود و در آن اوضاع اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران تشریح شده بود. علاوه بر آن اطلاعات دقیقی درباره وضعیت ارتش ایران، تعداد نفرات آن، مواضع و تجهیزات قابل بهره برداری آن و اطلاعات مختلف دیگر که بسیار محرمانه بود به او منعکس کردند. خلاصه آنکه یک نقشه کامل تهاجم تهیه شده بود.»

دراختیار قرار دادن امکانات شناسایی

بر اساس عملیات سیاه رادیو های کد گذاری شده ای دراختیار خلبانان عراقی قرار داده شد تا آنها امکان ارتباط با افسران مستقر در کشتی های امریکایی در خلیج فارس را داشته باشند. یک افسر بازنشسته در این رابطه گفت:

«هدف این بود که هواپیما های عراقی بر فراز خلیج فارس بتوانند با افسران ما تماس بگیرند. این روابط روزانه باعث شد تا هواپیماهای عراقی بتوانند نفت کش ها و کشتی های تجاری به مقصد ایران را شناسایی کنند و این امر کمک زیادی به عراقی ها در انتخاب اهدافشان می کرد.»

5)کمکهای نیروی انسانی:

«سودان در اواسط دی ماه 61 صدها تن از سربازان ارتش خود را به جبهه های جنگ علیه ایران اعزام نمود. همچنین بدستور جعفر نِمیری رئیس جمهور سودان در شهر خارطوم پایتخت این کشور و پاره ای از شهرهای دیگر دفاتری جهت ثبت نام برای اعزام نیرو به جبهه های جنگ علیه ایران دائر گردیده است. جعفر نمیری در مصاحبه با مجله الیوسف چاپ قاهره اذعان می دارد که اعزام نیرو به عراق طبق تصمیمات کنفرانس سران عرب صورت گرفته است.»

سر لشکر وفیق السامرایی(مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق):

«در جهت کمک به عراق، یمن تیپ پیاده العروبه را به عراق فرستاده بود. اردن نیز نیروی الیرموک را به عراق گسیل داشت و سودان داوطلبانی را اعزام داشت که در جبهه شرقی رودخانه میسان در خط مقدم جبهه فعالیت می کردند.»

6)کمکهای مالی:

پول، نفت و خاک کویت در خدمت صدام

دکتر «فواص بدر»، اقتصاد دان مستقل کویتی:

«کویت در جریان جنگ عراق علیه ایران قریب به 15 میلیون دلار پول نقد به عنوان وام بلاعوض در اختیار بغداد قرار داده است و این جدا از نفتی بود که کویت برای عراق صادر می کرد.»

«افسران نیروی هوایی کویت اذعان کردند که نیروی هوایی عراق از پایگاه هوایی علی السام کویت در طول جنگ به کرات استفاده می کرده است. این پایگاه چون در رأس خلیج قرار داشت راه عراق را برای هدف قرار دادن سکوهای نفتی خارک 200 کیلومتر کوتاه تر می کرد و این امر به خلبانان عراقی کمک شایانی می نمود.»

7)کمکهای شیمیایی:

مقام نخست آلمان در توسعه تسلیحات شیمیایی عراق

تیمر من محقق و نویسنده امریکایی:

«شرکت آلمانی کارل کولمب سر انجام 6 خط تولید سلاح شیمیایی جداگانه به نام احمد، محمد،عیسی،عانی،مدای و قاضی در مجتمع سامره ایجاد کرد.اولین آنها در سال 1983 و آخرینشان در سال 1986 تکمیل شدند. از گاز خردل و اسید پروسیک تا گازهای عصبی سارین و تابون در این کارخانه تولید می شدند و در خمپاره ها، راکتها و گلوله های توپ جاسازی می شدند. بی تردید این بزرگترین کارخانه سلاح شیمیایی در جهان بود.»

رادیو بی بی سی به نقل از مجله اشپیگل:

«هیچ کشوری به اندازه آلمان چنین کمک تحقیقاتی و تولیدی به عراق در تهیه یک نوع سلاح کشنده و تعیین کننده نکرده است.»

جنگ ایران و عراق

سوئیس و ساخت کارخانه فرآوری اورانیوم

کنت تیمرمن (محقق و نویسنده امریکایی):

«عراقیها یک شرکت سوئیسی به نام شرکت مهندسی آلسا الو سوئیس را اجیر کردند تا کار بر روی پروژه اورانیوم را آغاز کند... در طول پروژه کارکنان شرکت با هیچ کس تماس نداشتند و طرح آنها در کمال خفا انجام می گردید. بعدها معلوم شد که این شرکت واحد تولیدی خاصی درکارخانه القائم عراق ایجاد کرده تا به استخراج نمک های فلوئور و از جمله فلوئورآمونیم از اسید فسفریک مایع بپردازد. آن طور که کار پیش می رفت القائم به صورت پروژه ای کلیدی در تولید سلاح هسته ای عراق در می آمد و این علاوه بر هزینه اولیه پروژه یعنی تولید مقادیر عظیم مواد شیمیایی برای استفاده در سلاح مرگبار گاز سمی بود.»

کمک های شیمیایی و بیولوژیک امریکا به عراق

شبکه تلویزیونیABC امریکا:

«صدام حسین از یک شرکت امریکایی به نام «آل کولاک»در باتیمور بیش از 500 تن ماده شیمیایی به نام«فیودی گلیکول» خریداری نمود که این ماده به گونه ای بود که در صورت مخلوط شدن با اسید کلریدریک به گاز خردل تبدیل می گردید.»

«بنابر گزارشی، شرکتهای خصوصی امریکا در دهه 80 با گرفتن مجوز از طرف وزارت بازرگانی امریکا نمونه هایی از مواد بیولوژیکی و میکروبی را به عراق صادر کرده اند که این مواد از نوع ضعیف شده نبوده و قادر به تولید مثل بوده اند. در میان آنها میکروب سیاه زخم، طاعون و همچنین یک باکتری سمی به نام «ستریدیوم باتولینی» به چشم می خورد.»

کشف دخالت اسپانیا در تولید سلاح های شیمیایی عراق

«در یکی از عکسهایی که در مجله تایم به چاپ رسید و شهرت بسیاری کسب کرد، هیأت سازمان ملل و روزنامه نگاران غربی با ماسک ضد گاز در حال بررسی یکی از بمب های شیمیایی کارنکرد?عراقی بودند . اگر فیوز الکتریکی آن عمل کرده بود این بمب هم مثل بقیه منفجر می شد. به هر حال مأموران سازمان ملل علائمی از روی بمب پیدا کردند و با رد یابی قضیه معلوم شد که جداره بمب ساخت کشور اسپانیا بوده است. فیوزها نیز ساخت یک شرکت اسپانیایی بودند. اگر فیوزها بی عیب و نقص بود و تمام بمب ها در جبهه نبرد منفجر می شد کشف دخالت دولت اسپانیا در برنامه تولید سلاح های شیمیایی عراق چندان آسان به نظر نمی رسید.»

8) کاهش قیمت نفت و قطع صدور نفت ایران:

گری سیک(مشاور امنیت ملی کاخ سفید):

«تا موقعی که نفت ایران صادر می شود، جنگ ادامه خواهد یافت. بنابراین باید جریان صدور نفت ایران را قطع کرد.»

ویلیام فایر،نظریه پرداز غربی:

«ما با ایران چه کنیم؟هرچه پول در رگهای عراق تزریق شد، نتیجه نداده است. اگر عراق از دست برود، فردا کویت و پس فردا هم سعودی نیز خواهد رفت. تنها یک روزنه ی امید هست. با سقوط قیمت نفت ایران بر شکست می شود و ماشین جنگی آن از کار می افتد. شاید این درمان کارگر شد و این آخرین شانس ماست.»

جنگ ایران و عراق

9) کمکهای مجامع بین المللی:

نامه وزارت خارجه امریکا به هیأت نمایندگی دفتر اروپایی سازمان ملل، 14 مارس 1984

«وزارت خارجه به نماینده امریکا در سازمان ملل دستور می دهد که حمایت سایر هیأت های نمایندگی غربی در سازمان ملل را جلب نمایندتا در مورد پیش نویس قطعنامه ایران که استفاده عراق از جنگ افزار شیمیایی را محکوم می کند"رأی ممتنه" دهند . در غیر این صورت، ایالات متحده جریان این قطعنامه را متوقف سازد.»

ریچارد مورفی:

«تا زمانیکه عراق از سلاح شیمیایی در دفاع از خاک خود و در مقیاس محدود استفاده می کند توسلش به این سلاح "قابل درک" می باشد.»

روزنامه لس آنجلس تایمز:

«تا آن زمانی که تنها ایرانیان قربانی حملات شیمیایی بودند چه در سازمان ملل و چه در پایتخت های کشور های بزرگ جهان عملاً عزم و اراده سیاسی کافی برای محکوم کردن اینگونه اقدامات وجود نداشت.»

و اما اعترافات دشمنان در مورد امام و ایران:

 هراس غرب از رهبری امام خمینی(ره)

کنت دامارانش (رئیس سابق سازمان جاسوسی فرانسه):

«ایران یکی از قدرت های واقعی منطقه است که دارای ذخایر عظیم نفت در قلمرو وسیع و پرجمعیت خود می باشد؛هزاران سال است که این امپراطوری به عنوان قدرت مسلط کل منطقه شناخته شده است. اکنون در زمان آیت الله خمینی این قدرت چند برابر شده است.»

روحیه جسارت و شهامت نیروهای ایرانی

کنت دمارانش:

«ایرانی ها افراد سرسخت خاورمیانه اند که وقتی دارای احساسات مذهبی می شوند ، دوبرابر خطرناک می شوند. اکنون شناخت، مطالعه و نبرد با آنها در سطوح مختلف، بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. در حال حاظر ایرانیان شیعه به خوبی برای مبارزه، که همیشه بخش جدایی ناپذیر تاریخ، فرهنگ و مذهب آنها بوده است ، آماده شده اند.»

«در اردوگاه های اسرای ایرانی افرادی را دیدیم که قاطعانه برای فدا کردن جان خود در راه اعتقاداتشان آمادگی داشتند. آن منظره منادی جنگ جهانی چهارم بود که ما فقط درک نا مشخصی از آن در ذهن داریم. اعتقادات مذهبی این افراد برای سوق دادن آنها به سوی انجام کارهایی که به طرزغیر قابل باوری سخت بودند، نقش بسزایی داشته است.»

خبرگزاری فرانسه -3/1/1363: «تاکتیکهای نظامی ایران از نظر جسارت و شهامت ، در تاریخ مورد استفاده قرار خواهد گرفت.»

منبع:ساجد

نقش امریکا در جنگ عراق علیه ایران

 

امریکا

چکیده: با فروپاشی تعادل راهبردی سیاست های ایالات متحده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دیگر شریک قدرتمندی در منطقه برای امریکا وجود نداشت.

به این ترتیب، دولت کارتر ابتدا کوشید دولت انقلابی ایران را متقاعد کند که به همکاری امنیتی خود با ایالات متحده ادامه دهد که جریان گروگانگیری دیپلمات های این کشور، این فضا را بیش از گذشته مخدوش کرد. امریکا که علاوه بر این تحقیر بی سابقه می ترسید امواج انقلاب اسلامی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس را نیز بگیرد و منافع غرب را به خطر بیندازد به دشمنی علنی با جمهوری اسلامی ایران برخاست...

در اولین روزهای مهر ماه سال 59 ، در حالی که کشور از وجود عناصر نامطلوب داخلی رنج می برد ، با تهاجم سراسری رژیم تا بن دندان مسلح عراق از تسلیحات غرب و بویژه امریکا مواجه شد تا آغازگر دفاعی جانانه و مقدس به طول 8 سال در برابر رژیم بعث عراق باشد.

متن زیر شرح مختصری از اقدامات پشت پرده امریکا در تحریک عراق و تدارک این رژیم در حمله به ایران در شهریور سال 59 است.

امریکا در پوشش عراق

با فروپاشی تعادل راهبردی سیاست های ایالات متحده ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، دیگر شریک قدرتمندی در منطقه برای امریکا وجود نداشت.

به این ترتیب ، دولت کارتر ابتدا کوشید دولت انقلابی ایران را متقاعد کند که به همکاری امنیتی خود با ایالات متحده ادامه دهد که جریان گروگانگیری دیپلمات های این کشور ، این فضا را بیش از گذشته مخدوش کرد. امریکا که علاوه بر این تحقیر بی سابقه می ترسید امواج انقلاب اسلامی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس را نیز بگیرد و منافع غرب را به خطر بیندازد به دشمنی علنی با جمهوری اسلامی ایران برخاست.

ترس مشترک تمامی حکومت های حوزه خلیج فارس نیز از تاثیرات انقلاب اسلامی ایران موجب موضع خصمانه تر صدام نسبت به ایران شد. با پیروزی انقلاب اسلامی ، روابط تهران - بغداد نیز دستخوش وخامت فزاینده شد و دو طرف یکدیگر را به داشتن مقاصد نامطلوب متهم می کردند. ایران ، عراق را به قاچاق سلاح به ناراضیان عرب در خوزستان ، اجازه دادن به نیروهای مخالف امام خمینی (ره) برای تاسیس یک ایستگاه رادیویی در خاک عراق و تجاوزات نظامی ادواری به خاک ایران متهم می کرد.عراق نیز به نوبه خود ، ایران را به کمک رسانی به شورشیان کرد عراق و حزب الدعوه متهم می کرد بنابراین ایالات متحده که اوایل دهه 1980 (1359) توان حمله نظامی موفقیت آمیزی علیه ایران نداشت ، در نتیجه اولویت براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را به دیگران داد. به این دلیل ، وظیفه حمله به ایران ، به عراق محول شد.به این ترتیب برژینسکی ، مشاور امنیت ملی کارتر برای زمینه سازی و اطلاع از وضع عراق برای شروع جنگ ، سفرهای محرمانه مکرری به بغداد کرد.مجله ژورنال استریت ، در تاریخ 19 بهمن 1359 ، یکی از این سفرهای محرمانه را فاش و روزنامه تایمز لندن نیز در تاریخ 27 خرداد 59 به ملاقات برژینسکی و صدام اشاره هایی کرد. در یکی از این گزارش ها آمده بود: برژینسکی پس از سفر محرمانه خود به بغداد در اواخر سال 1358 در یک مصاحبه تلویزیونی گفت ما تضاد قابل ملاحظه ای میان ایالات متحده و عراق نمی بینیم. ما معتقدیم عراق که تصمیم به استقلال دارد در آرزوی امنیت خلیج عربی است و تصور نمی کنیم که روابط امریکا و عراق سست شود و آن طور که گری سیک ، معاون برژینسکی عنوان کرده بود (برژینسکی معتقد بود ایران باید از همه طرف تنبیه شود).عراق نیز بر پایه اطلاعات دریافتی از سوی عناصر فراری از ایران ، کلیه امکانات را در اختیار وفاداران شاه که هدفی جز سرنگونی نظام اسلامی در ایران نداشتند ، قرار داد. شخصیت مهم و قدرتمند این دسته از مخالفان ، تیمسار اویسی بود که گفته می شد قادر است از حمایت 15هزار چریک کرد و از قبایلی که هنوز به شاه وفادار مانده بودند ، بهره مند شود. در چنین شرایطی بود که عراق با حضور عناصر ضدانقلابی ارتش که با خنثی شدن کودتای نوژه به عراق متواری شده بودند و اطلاعات دریافتی از امریکا و عربستان راجع به وضعیت سیاسی ، نظامی و اقتصادی ایران ، تصمیم به تهاجم گرفت.

کاخ سفید

مقدمات تهاجم

صدام در روز 17 سپتامبر 1980 ، 26 شهریور 1359 ، به طور رسمی اعلام کرد که موافقت نامه 1975 الجزایر دیگر هیچ گونه اعتبار قانونی ندارد و بی مورد است و شطالعرب باید به زیر حاکمیت عرب بازگردد. وی حتی اضافه کرد: ما مصمم هستیم که با به کارگیری زور ، کلیه سرزمین های خویش را پس بگیریم.

حوادث مرزی میان ایران و عراق ، در آوریل 1979 ، یعنی حدود 2 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد. این وقایع تا فوریه 1980 به صورت کم اهمیت و ثابت باقی ماند ولی از مارس 1980 بود که رویدادها افزایش یافت و از تاریخ 9 آوریل ، روزی که آتش توپخانه سنگین عراق علیه نیروهای ایران در منطقه قصرشیرین 15 مجروح بر جای نهاد، صورت جدی به خود گرفت.

براساس گزارش روزنامه نیویورک تایمز ، طرح جنگی عراق برای اشغال خوزستان در سپتامبر 1980 براساس یک طرح نظامی بریتانیا استوار بود که در سال 1950 (1329) تهیه و تنظیم شده و حاوی نقشه اشغال استان نفت خیز خوزستان ایران به وسیله عراق و با کمک و یاری انگلستان بود.

با گذشت زمان ، مواضع خصمانه عراق نسبت به جمهوری اسلامی صریح تر شد. صدام برای اولین بار در تاریخ 18 فروردین 1359 یعنی همزمان با قطع ارتباط ایران و امریکا ، اعلام کرد که ایران باید از 3 جزیره تنب بزرگ ، تنب کوچک و ابوموسی خارج شود و چندی بعد نیز در یک سخنرانی تاکید کرد که عراق آماده است اختلاف خود با ایران را با زور حل کند.

صدام همزمان با آمادگی در مرز و ایجاد درگیری های متوالی و نیز فراهم کردن شرایط سیاسی ، با طرح بهانه هایی سرانجام در تاریخ 20 شهریور 1359 در جمع وزرای خارجه کشورهای عربی ، ضمن درخواست کمک و یاری از آنان اعلام کرد که خاکمان را از ایران باز پس می گیریم.

صدام سرانجام در 26 شهریور 59 در مجلس ملی عراق سخنرانی کرد و در همین سخنرانی در برابر دوربین های تلویزیون ، موافقتنامه صلح 1975 الجزایر را که خود او امضا کرده بود پاره کرد و 5 روز بعد به امید شکست دولت انقلابی و براندازی نظام جمهوری اسلامی ، به ارتش عراق دستور حمله به خاک ایران را صادر کرد.

منبع:جام‌جم

ایران در محاصره 16 میلیون مین


مین

 

ارزیابى هاى به عمل آمده نشان مى دهد براى خنثى سازى 16 میلیون مین و مواد منفجره باقیمانده از جنگ، 300 میلیارد دلار هزینه لازم است ، این در حالى است که بودجه اى معادل سالانه یک میلیارد دلار براى پاکسازى مناطق آلوده در نظر گرفته شده است که این میزان بودجه زمان زیادى بیش از 20 سال را مى طلبد تا پاکسازى کامل مناطق آلوده را انجام پذیر کنند.

 جنگ تحمیلى عراق علیه ایران باعث شد که پس از جنگ در بخش وسیعى از مناطق کشور ما انواع مین و مواد منفجره عمل نکرده باقى بماند.

طبق نظر کارشناسان پس از جنگ ، در بیش از 2/4 میلیون هکتار از مناطق مرزى بالغ بر 16 میلیون مین توسط نیروهاى عراقى کاشته شده است که حدود 4/2 میلیون هکتار از این مقدار اراضى همچنان آلوده به مین است. که براساس اطلاعات منتشره حدود یک سوم آلودگى میادین مین مربوط به استان خوزستان است.

به گفته این کارشناسان این مین ها بعضاً 23 سال قبل توسط نیروهاى عراقى کار گذاشته شده و با مرور زمان به دلیل عوامل جوى حساس شده و خطرناکتر از روز اول عمل مى کنند و پاکسازى آنها بسیار سخت تر است.

اما چه کسى مسؤول پاکسازى است؟

حدود 2 سال قبل یعنى 15 سال پس از پایان جنگ این مسؤولیت از سوى وزارت کشور به وزارت دفاع سپرده شد و این وزارتخانه هم اکنون، با بهره گیرى از تجهیزات مین زدایى نظیر مین کوب تفتان مشغول پاکسازى 4/2 میلیون هکتار زمین باقیمانده از مجموع 4/2 میلیون هکتار زمین آغشته به مین است. اما در کنار این وزارتخانه برخى سازمانهاى غیردولتى همچون کانون مشارکت براى پاکسازى مین، انجمن حمایت از مصدومین مین ایران و ... به طور موازى مشغول فعالیت هستند. اما باید اذعان داشت که تنها عهده دار بودن مسؤولیت مؤلفه کافى در این راستا نیست، بلکه آن چیزى که لازمه به اجرا درآوردن هر تئورى و مسؤولیتى است، اختصاص دادن بودجه و اعتبار است.

به گفته کارشناسان ، سرعت کاشت مین 25 برابر از سرعت خنثى سازى آن بیشتر است. ارزیابى هاى به عمل آمده نشان مى دهد براى خنثى سازى 16 میلیون مین و مواد منفجره باقیمانده از جنگ، 300 میلیارد دلار هزینه لازم است ، این در حالى است که بودجه اى معادل سالانه یک میلیارد دلار براى پاکسازى مناطق آلوده در نظر گرفته شده است که این میزان بودجه زمان زیادى بیش از 20 سال را مى طلبد تا پاکسازى کامل مناطق آلوده را انجام پذیر کنند.

در طول 17 سال پس از جنگ تحمیلى تلاشهایى براى پاکسازى مناطق جنگى از مین صورت گرفته و افرادى نیز در این راه به شهادت رسیده اند، اما ایران همچنان در میان بیش از 80 کشور جهان بعد از مصر مقام دوم جهان را دارد.

کارشناسان معتقدند که تولید هر مین چهار دلار هزینه داشته وپاکسازى آن نزدیک به یک هزار دلار هزینه دارد. با توجه به گستردگى مناطق آلوده در سطح پنج استان غرب و جنوب غربى و پراکندگى جمعیت آن در این محدوده (دیواندره از مناطقى است که نیاز به توجه خاص دارد)، کشاورزان ساکن، عشایر کوچ نشین و کودکان بیشتر در معرض خطر هستند.

گذشته از هزینه هاى گزافى که پاکسازى میادین مین در بر دارد، خسارات جانى ناشى از نقص عضو نیز از دیگر ارمغانهاى این سلاح مرگبار است که براى ساکنین مرزها در بر دارد.به گفته علیرضا قدیانى مدیر عملیات اجرایى امداد و نجات، هزینه هاى ناشى از زخمى شدن قربانیان این سلاح نیز بسیار گران است. بطورى که اگر محاسبه کنیم که 800 تا یک هزار دلار هزینه یک پاى مصنوعى باشد و هر بار در فاصله هر شش ماه تعویض شود، مى توان گفت 20 الى 100 هزار دلار هزینه پاى هر کودک در طول عمر اوست و صرفنظر از تأثیرات روحى ، روانى و اجتماعى و اقتصادى این حوادث براى هر فرد، اگر نان آور و والدین دچار ضایعه شوند، یک خانواده با مشکل فراوانى روبرو خواهد بود.

در طول 17 سال پس از جنگ تحمیلى تلاشهایى براى پاکسازى مناطق جنگى از مین صورت گرفته و افرادى نیز در این راه به شهادت رسیده اند، اما ایران همچنان در میان بیش از 80 کشور جهان بعد از مصر مقام دوم جهان را دارد.
میدان مین

چه باید کرد؟

شاید بتوان گفت پنج جزء یا رکن براى مین زدایى در سطح بین المللى مشخص و پذیرفته شده است که اشاره به آن خالى از فایده نیست.

1 - برداشت و انهدام مین و نشانه گذارى ، حصارکشى مناطق آلوده .

2 - آموزش خطرات مین (هشدار خطرات مین) به منظور آگاه کردن مردم نسبت به خطراتى است که با آن مواجهند. شناخت آنان از مین و آشنایى با راههاى دورى از خطر .

3 - ارائه خدمات درمانى و توانبخشى به آسیب دیدگان .

4 - منع به کارگرى مین با هدف جهانى عارى از خطر مین و ترغیب کشورها براى مشارکت در پذیرش کنوانسیون ها و معاهدات بین المللى مربوطه به منظور توقف تولید ، تجارت ، صادرات و واردات استفاده از مین ها.

5- کمک به کشورها براى انهدام مین هاى ذخیره شده شان به گونه اى که در توافقات بین المللى مطرح شده است.

مین زدایى بشردوستانه شامل تلاش براى حمایت از ساکنان مناطق خطرخیز و آموزش آگاهى از خطرات مین،کمک به قربانیان و آسیب دیدگان به منظور رسیدن به خودکفایى ، قانونمندى در بهره بردارى از مین و انهدام مهمات ذخیره هاى جمع آورى شده است.

اشاره به رکن چهارم یعنى «منع به کارگیرى مین» با هدف جهانى عارى از خطر مین شاید مهمترین و با اهمیت ترین رکن در این راستا در سطح بین المللى است که به لحاظ اهمیت خاص آن در سال 1997 میلادى تبدیل به یک معاهده بین المللى گردید. معاهده منع کامل مین هاى ضدنفر (کنوانسیون آتاوا) در کانادا تهیه و تصویب شد و تاکنون 148 کشور به این معاهده پیوسته اند. اما نام کشورهاى سازنده چنین سلاحهایى چون آمریکا، روسیه، چین و هندوستان هنوز در لیست هم پیمان ها هم چنان خالى است.

منبع:سبکبالان

سندی محکم بر جنایات آمریکا در جنگ 8 ساله


صدام و رامسفلد
این مقاله که شاید بتوان گفت تنها نشریه نسبتا حقیقت گوی آمریکایی آن را منتشر کرده در ایامی که بازرسان سازمان ملل و در واقع،بخشی از نیروهای آمریکایی در حال بررسی(!)سلاح های کشتار جمعی عراق یا محو کردن آن مدارک(!) بوده اند، تهیه و منتشر شده است و خود سند متقن دیگری بر مظلومیت فرزندان فداکار کشور عزیز ما در تجاوز و جنگ نابرابر و ناجوانمردانه است.باشد که انتشار ترجمه فارسی آن نسخه دیگری را بر کتاب قطور جنایات آمریکا در جنگ هشت ساله بیفزاید.

در طول هشت سال جنگ ایران و عراق در دهه 1980، ایالات متحده و انگلستان، به‌طور مخفیانه رژیم عراق را با امکانات و وسایلی تجهیز کردند که برای ساخت سلاح‌های کشتار جمعی مورد نیاز بود. درست اندکی پس از آن که رئیس‌جمهور، رونالد ریگان، نماینده خود در خاورمیانه، دونالد رامسفلد را در سال‌های 1983 و 1984 به بغداد فرستاد تا روابط عراق و آمریکا را بازگشایی کند، محموله‌های میکروپی، سمی و تجهیزاتی که برای تولید سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیک مورد نیاز بودند به عراق سرازیر شدند؛ اگر چه در همان زمان، عراق به طور گسترده‌ای از سلاح‌های شیمیایی استفاده می‌کرد.

دونالد رامسفلد

رامسفلد اولین بار در نوزدهم و بیستم دسامبر 1983 و اول ژانویه 1984 به بغداد رفت. روزنامه واشنگتن پست گزارش داد که سیاست ایالات متحده در حمایت از عراق تغییر کرده است. آمریکا، ملت‌های دوست منطقه خلیج‌فارس را آگاه کرد که شکست عراق در جنگ سه ساله‌اش با ایران می‌تواند در مقابل منافع آمریکا باشد و حرکت‌های زیادی را برای جلوگیری از این نتیجه انجام داده است. رامسفلد در مارس 1984 به بغداد بازگشت و با وزیرخارجه، طارق عزیز دیدار کرد.

ملاقات رامسفلد در بیست و چهارم مارس، UPI از سازمان ملل متحد چنین گزارش داد: گازخردل که با یک عامل عصبی پیوند خورده بود، علیه سربازان ایرانی در طول چهل و سه ماه از جنگ خلیج‌میان ایران و عراق به کار رفته است. در ضمن در پاییخت عراق، بغداد، نماینده ریاست جمهوری آمریکا، دونالد رامسفلد، گفت‌وگوهایی را با وزیرخارجه، طارق عزیز درباره جنگ خلیج داشته است؛ قبل از ترک کردن به سوی هدفی نامشخص!

روز گذشته، خبر گزاری ایرانیان گزارش داد که عراق در منطقه جنوبی جبهه‌های جنگ سلاح‌های شیمیایی را به کار برده و ششصد سرباز ایرانی را مصدوم کرده است. یکی از گزارشات سازمان ملل می‌گوید: «سلاح‌های شیمیایی در قالب بمب‌های هوایی در مناطق استفاده شده‌اند که توسط بازرسان متخصص مورد شناسایی قرار گرفت.» انواع عامل‌های شیمیایی به کار رفته عبارتند از: کاروانیل؛ سولفید، گازخردل، اتیلن، دی متیل فوسفورآمید سیانور و یک عامل عصبی که به نام تابون شناخته می‌شود.

رامسفلد زمانی در عراق بود که گزارش سال 1984سازمان ملل منتشر شده بود، ولی او هیچ کلامی درباره استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی بر زبان نیاورد. در مقابل، روزنامه نیویورک تایمز، در 29 مارس 1984 از بغداد گزارش کرد: «دیپلمات‌های آمریکایی‌ اذعان دارند که از روابط میان آمریکا و عراق خشنودند و بازیابی سطح عادی روابط دیپلماتیک را پیشنهاد کردند.»

به کار بردن سلاح های شیمیایی توسط عراق در دفاع مقدس

زمانی که رامسفلد به عنوان نماینده ریگان در خاورمیانه خدمت می‌کرد، عراق، حجم بسیار بالایی از سلاح‌ها و دستگاه‌های نظامی  را از شرکت‌های آمریکایی خریداری کرد خریداری بی‌رویه پس از آن آغاز شد که عراق در سال 1982 از لیست کذایی حامیان تروریسم خارج شد.

 

رامسفلد و عراق

رامسفلد که از 1977 تا 1985 در راس شرکت داروسازی GD. Searle & Co بود در مصاحبه با شبکه خبری بی. بی.سی اذعان کرده است که او به این که عراق در زمان ملاقات او در لیست کشورهای تروریست قرار دارد، باور داشته و او به طور قطعی می‌دانسته که عراق از سلاح‌های شیمیایی استفاده می‌کند. مصاحبه چهارم مارس رامسفلد با دیوید دابل (DD) خبرنگار بی.بی. سی، آشکار می‌کند که چگونه را مسفلد استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی علیه ایران را می‌دانسته‌ است؛

دی‌دی: «چگونه عراق برای آمریکایی که به آن اجازه می‌دهد تا در راستای منافع آمریکا از خود دفاع کند، یک تهدید است؟»

رامسفلد: «به نظر من مسئله جهان قبل از هر چیز، اشباع و گسترش سلاح‌های کشتار جمعی، تکثیر این تکنولوژی‌ها، سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیک و افزایش سلاح‌های اتمی است ما می‌توانیم  در طول ده سال، توان سلاح‌های اتمی را دو برابر کنیم! شرایط عراق به گونه‌ای است که ما اینک در انتهای رشته قرار داریم. دوازده سال مداوم دیپلماسی را به کار بسته‌ایم. ما تحریم‌های اقتصادی را آزموده‌ایم، ولی اثر نکرده است. تلاش‌های بین‌المللی برای جلوگیری از او که بتواند آنها را در اختیار گرفته و گسترش دهد با شکست مواجه شده‌اند آنها به محدود کردن آن و در احاطه قرار داشتن منجر نشده و حتی اقدامات نظامی محدود در شمال و جنوب نتیجه نداشته‌اند.

مسئله خطرناک، رابطه میان سلاح کشورهای تروریست، که عراق جزء آنهاست و موافقت‌های...»

دی دی: «آمریکا بیست سال پیش عراق را از لیست کشورهای تروریستی برداشت!»

رامسفلد: «من از ان اطلاعی ندارم، من می‌پذیرم که...»

دی‌دی: «وقتی شما به عراق رفتید و با صدام حسین مذاکره کردید و آمریکا می‌خواست تا از عراق در جهت مقاصد خودش استفاده کند، آمریکا عراق را از آن لیست کشورهای تروریست حذف کرد تا در حقیقت به آن کمک  کند تا سلاح‌های شیمیایی را که اینک در صدد حذف آنها هستند، بسازید!»

سلاح های شیمیایی

رامسفلد: «من بعضی مطالب مشابه این را خوانده‌ام، اما نمی‌دانم که شما این اطلاعات را از کجا آورده‌اید و معتقدم که آنها صحیح نیستند چند ماه از من تقاضا شد تا برای دویست و چهل و یک مارینزی که در بیروت، لبنان کشته شدند کاری بکنم. لذا من با صدام حسین دیدار کردم، ولی من هیچ سلاح شیمیایی یا بیولوژیکی که برخی روزنامه‌های اروپایی دوست دارند منشتر کنند را برای او نبردم و به او ندادم و نفروختم.

حقیقت امر این است. اینک، خواه ناخواه و از جهتی، اگر دولت ایالات متحده تصمیم گرفته تا وقتی من در حاکمیت نبوده‌ام آن را از لیست حذف کند، ممکن است حرف شما درست باشد در حقیقت من...»

دی‌دی: «یعنی شما می‌گویید نمی‌دانید؟ شما وقتی به آنجا رفتید نمی‌دانستید که عراق در لیست کشورهای تروریستی قرار دارد؟ و شما تلاش می‌کردید تا بازگشایی کنید...؟»

رامسفلد: «من باور داشتم که بود!»

دی‌دی: «رابطه میان عراق و آمریکا را؟»

رامسفلد: «درسته! و من وقتی که به آنجا رفتم، معتقد بودم که عراق در لیست کشورهای تروریستی قرار دارد.»

دی‌دی: «ما کمی از بحث منحرف شدیم؛ اما اجازه بدهید وارد آن بشویم. چون یکی دیگر از دلایل فقدان اعتماد یا خلاً اعتمادی است که خود شما باید آن را پر کنید. چرا که شما آنجا بوده‌اید و با آن شخص دیدار کرده‌اید.»

رامسفلد: «من به دستور رئیس‌جمهور(رایگان) و دستگاه امنیتی آنجا بودم تا او را ملاقات کنم و یکی از نادر کشورهای خاورمیانه که بعد از جنگ گذشته خاورمیانه با آمریکا روابط مجددشان را از سر نگرفته بودند را ببینم.»

دی‌دی: «البته شما نمی‌خواهید بگویید که از استفاده او از سلاح‌های شیمیایی اطلاعی نداشتید چون وزیرخارجه همان زمان اعلام کرده بود که آنها آن سلاح‌ها را به کار برده‌اند.»

رامسفلد: «من مطمئناً آن را می‌دانستم. من نگفتم که آن را نمی‌‌دانستم. من گفتم که نمی‌دانم ایالات متحده یا من، بنابر اظهار نظر شما، آن سلاح‌ها را به او داده بودم و اینکه من مسئولیت آن را بر دوش بکشم. این قطعا یک یاوه است.

دی‌دی: «من اظهار نکردم که شما مسئولیت‌اش را بپذیرید. من گفتم این مسئله یکی از دلایلی است که شما فقدان...»

رامسفلد: «شما گفتید تو بشخصه!»

دی‌دی: «نه، شما رفتید و با او صحبت کردید.»

رامسفلد: «درست است.»

جنگ ایران و عراق

دی‌دی: «اما آنچه من مطرح می‌کنم این است که در جهان خارج از ایالات متحده، مردم بارها و بارها می‌گویند که خوب، آنها دارند تلاش می‌کنند تا سلاح‌هایی را که ایالات متحده تحویلشان داده است را محو کنند یعنی مسئله  این است که شما این هیولا را ایجاد...»

رامسفلد: «شما کیست؟»

دی‌دی: «شما، ایالات متحده است نه شخص شما!»

رامسفلد: «خیلی خوب. اول از همه اشتباه می‌کنید اگر شما به رکورد کشورهای اروپایی و سایر کشورهای پیشرفته تکنولوژیک جهان و رابطه آنها با عراق بنگرید، من فکر می‌کنم می‌یابید که حد ارتباط ایالات متحده در تجارت با عراق و همیاری تسلیحاتی پایین است. من فکر می‌کنم این درست است. من اطلاعاتی در اختیار ندارم، اما فکر می‌کنم شما موضوع را خواهید یافت. از این گذشته من تصور می‌کنم که اگر در زمینه برخی نقاط به حقیقت دست پیدا کنیم، برای آن کشورهایی که رژیم صدام حسین را با حجم عظیمی از آن تکنولوژی‌ها تامین کردند، شرم‌آور خواهد بود.

رامسفلد در 1984 از سمت نماینده در مسائل عراق استعفا کرد. در نوامبر همان سال، روابط دیپلماتیک ایالات متحده و عراق به طور کامل بازیابی شده بود. دو سال بعد، در مقاله‌ای پیرامون اشتیاق رامسفلد برای ورود به عرصه نامزدی ریاست جمهوری سال 1988 جمهوری خواهان، تربیون شیکاگو، کمک به بازگشایی روابط میان آمریکا و عراق به رامسفلد نسبت داده شد؛ هر چند یادآوری این نکته که رامسفلد زمانی این کار را انجام داد که طبق اعلام وزارت خارجه، عراق به‌طور فعالانه‌ای سلاح‌های شیمیایی را به کار می‌برد، فراموش شد.

ریگان عراق را در 1982 از لیست کشورهای تروریست خارج کرد که به گسترش اعتبار صادرات و افزایش واردات نفت منجر شد در 1986 ذخایر سیاه زخم و مواد سمی (بولیتینیوم) آمریکا با تایید دپارتمان تجاری ایالات متحده به دانشگاه بغداد منتقل شد محققان آمریکایی ثابت کردند که محموله‌های متعددی از مواد بیولوژیک شامل بیست ویک نوع از سیاه زخم، ثبت شده که در طول سال‌های 1985 تا 1988 به عراق منتقل شده‌اند. میکروب‌های آزمایشگاهی برای پرورش سیاه زخم، به‌طور آزاد از مراکز نظامی آمریکا برای تحقیقات شیمیایی و بیولوژیک در مرکز فورت دتریک، مرکز جمع‌آوری گونه‌‌های آزمایشگاهی آمریکا (ATCC) به مخزن نمونه‌های بیولوژیک در مناصص وارد شده‌اند.

ATCC در دهه 1980 دو محموله سیاه زخم را به عراق فرستاد دو نژاد سیاه زخم و شش نژاد از کلاستربدیوم بولیتینیوم در می 1986به دانشگاه بغداد رژیم عراق فرستاده شدند که بعدا بازرسان سازمان ملل آنجا را در رابطه با برنامه سلاح‌های بیولوژیک عراق تشخیص دادند محموله 1988 ارسالی از ATCC نیز چهار نژاد از سیاه زخم را شامل می‌شد.

منبع:سایت روزنامه