پدر عزیزم، شما بدان که شهادت من مدیون تربیت صحیح شماست، گرچه من قدر ندانستم. اما میخواهم مرا ببخشید و استوار و مقاوم در راه امام عزیز قدم بردارید. مادر مهربانم که در تربیت من رنجها بردی، امیدوارم در دعاها و جلسات جهت آمرزش من دعا کنی و در شهادت فرزند کوچکت، با قامتی استوار و با رشادتی زینبگونه، از مهمانها که جهت دامادی فرزندت آمدهاند، پذیرایی کنی و با گفتار و اعمال خود، مشت محکمی بر دهان ضدانقلابیون بزنی.
مادر، چون کوه استوار و ثابتقدم باش. جاودانه بمان و از حق خود و فرزندان این آب و خاک دفاع کن.هان! بیدار باش که شهادت من تو را از هدف باز نایستاند. زینبوار کولهبار مصیبت را به دوش بکش و رسالت شهیدان را به هر کوی و برزن بانگ بزن و برسان.
اگر در این سفر برنگشتم، مرا حلال کرده باشید؛ و در مصیبت شهادتم، در عین اینکه گواراست، مقاوم و استوار باشید. طوفانهای آزمایش الهی، در شهادت من، شما را نلرزاند و باعث چرکین شدن قلبهایتان (قلبهای پاک شما) نگردد، بلکه شکر نعمتها کنید و شهادت نیز نعمت بیکران الهی است.
پدرم، در برابر سختیها، چون کوه باش ـ که همچون کوه هستی ـ و چون کوه استقامت کن و لحظهای از یاد خدا غافل مباش و تا میتوانی در راه دین بکوش که هرچه بکوشی، باز کم است. پدرم و مادرم، در مرگ من گریه نکنید، بلکه در مرگ من بخندید، چراکه من در راه خدا و اهداف مقدس خود کشته شدم و این آرزوی من بود و سلام خدا بر شما که بر احساس پدرانه و مادرانهاتان پیروز شدید و فرزندتان را به جبهههای حق علیه باطل فرستادید و گفتید تو را در راه خدا هدیه به انقلاب اسلامی میکنیم و من نیز به وجود شما افتخار میکنم که از سلالة زهرا(س) و حسین(ع) هستید.
ای عزیزان، خانوادهام، توصیه میکنم که مسئولیتی خودتان را که رساندن پیام خون شهیدان است، بخوبی ادا کنید تا خدا از شما راضی و خشنود گردد. پدر و مادر عزیزم، آخرین سلامم را که حاکی از عشق و محبت است، نثارتان میکنم. بگذارید اولین کسی باشم که شهادت فرزندتان را به شما تبریک میگویم. از شما میخواهم که برایم دعا کرده و مرا حلال کنید.