نام عملیات: نصر (هویزه)
زمان اجرا: 15/10/1359
مدت اجرا: 3 روز
محور عملیات: جاده حمیدیه- سوسنگرد
تلفات دشمن: انسانی(کشته، زخمی، اسیر): 1800نفر
یگان های عمل کننده: نیروی زمینی ارتش، گردان های سپاه پاسداران و تعدادی از نیروهای ستاد جنگهای نامنظم به فرماندهی شهید دکتر مصطفی چمران.
اهداف عملیات: آزادسازی جفیر، پادگان حمید، و در نهایت خرمشهر
برجستگی های عملیات: مقاومت عاشورایی و مبارزه ی حسینی شهید علم الهدی و یارانش، که اولین جرقه های لزوم تغییر استراتژی جنگ را زد و لذا بعد از آن استراتژی جنگ از تجهیزات محوری به سوی جنگِ مردمی و شهادت طلبی عاشورایی تغییر کرد.
رژیم ددمنش حاکم بر عراق در سال 1359 با تهاجم گستردهیخود، آن شهر را به اشغال در آورد و با تجاوز خود به جان و مال وناموس مردم، دختران و زنان جوان را هتک حرمت نموده، در گورهایدسته جمعی دفن کردند و حتی به دختر بچگان کم سن و سال نیز رحمنکردند و با به اوج رساندن جنایات خود، روی جنایتکاران تاریخ راسفید نمودند.
حماسه آفرینان سپاه اسلام (متشکل از ارتش و سپاه) برای آزادسازی هویزه از چنگال خونین دشمن، عملیات نصر را در تاریخ15/10/59 در منطقهی غرب این شهر آغازکردند. در دقایق نخستِحمله، تمام خاکریزهای مقدم دشمن تسخیر میشود و با ادامهعملیات و محاصرهی دشمن، نزدیک دو هزار نفر از آنان به اسارت درمیآیند. پس از نبردی سنگین، توپخانهی فعال دشمن به محاصره وبعد به تصرف در میآید. لحظه به لحظه خبرهای پیروزی سپاه اسلامموجی از شادی و امید در دلها بر میانگیزد تا این که متأسفانه باخیانت بنی صدر خائن و هم پیمانان او، پشتیبانی آنها قطع میگرددو تانکهای ایران به طرز مشکوکی از خطوط مقدم اقدام به عقبنشینی میکنند. نیروهای پیاده که شامل تعدادی از رزمندگان شهادتطلب سپاه بودند، به محاصرهی دشمن در میآیند. تعدادی از تانکهاکه از غروب پانزدهم دی ماه در خواست سوخت و مهمّات میکردند،به غنیمت دشمن در میآیند.توپخانه با کمبود مهمّات مواجهمیشود و ...
نیروهای سپاه، بسیج، عشایر، دانشجویان پیرو خط امامو تعدادی از نیروهای پیادهی ارتش در مقابل ادوات زرهی دشمنمیایستند. سید حسین علمالهدی" فرمانده دلیر سپاه هویزه، به جنگشدیدی با دشمن میپردازد. تنها سلاح سنگین وی آر.پی. جی هفتاست که مهمّات آن نیز در حال تمام شدن است. دشمن از مقاومتحسین به خشم آمده، تلاش میکند این دژ نفوذناپذیر را در هم بشکندولی هر بار با پایمردی و مقاومت بی نظیر او و یارانش مواجه شده وبا از دست دادن تعدادی تانک، زمینگیر میشود.
تعدادی از نیروها هدف گلولههای مستقیم تانک قرار گرفته وشهید میشوند. حلقهی محاصره لحظه به لحظه تنگتر میشود ونفرات یک به یک به شهادت میرسند. حسین با آخرین موشک، یکتانک را به آتش میکشد و خود نیز هدف یک گلولة تانک شده بهشهادت میرسد.
رزمندگان اسلام با غلتیدن در خون پاک خود، حماسهی هویزه راجاودان ساختند و بدین ترتیب نام هویزه در تاریخ کشور ما با احترام ومظلومیت باقی ماند.
منابع :
ستاد گردشگری جنگ
راهیان نور
ویژگی ها ی عملیات طریق القدس را در قسمت قبل بررسی کردیم و اکنون ادامه اثار عملیات را بیان می کنیم .
... از این پس "تهاجم" و "ابتکار عمل" در صحنه نبرد، در اختیار رزمندگان اسلام قرار گرفت. "تداوم عملیات" و "سرعت عمل" در اجراء مهمترین عامل در مختل کردن سیستم تصمیم گیری دشمن بود. از نظر دشمن، صحنه داخل کشور که یکی از مبانی و فرضیات اساسی عراق در ارزیابی ضعف های جمهوری اسلامی، محسوب می شد، دگرگون شده، و جبهه های جنگ نیز شاهد حماسه آفرینی رزمندگان و بیرون راندن متجاوزین بود. دشمن، از این پس نیاز به "زمان" و "حفظ وضع موجود"، برای اتخاذ تصمیم نهائی در مورد ادامه استقرار در مناطق اشغالی یا فرار و عقب نشینی داشت، لذا اقدامات مشروحه زیر را انجام داد:
1- حمایت از نیروهای ضد انقلاب داخلی: جبهه متحد ضد انقلاب که در حال تلاشی و هزیمت بود، در تحلیلهای خود، ادامه پیروزیهای جمهوری اسلامی را به منزله تثبیت جمهوری اسلامی تلقی می کرد. از سوی دیگر، دشمن نیز واگذاری مناطق اشغالی را از قبل کسب امتیاز سیاسی، نوعی شکست فاحش سیاسی- نظامی برای خود می دانست، در نتیجه، بقاء و حیات "ضد انقلاب داخلی" و "نیروهای متجاوز" از سوی رزمندگان اسلامی، در معرض تهدید قرار گرفته بود. بر این اساس، پیوند میان ضد انقلاب و عراق، از وجه اشتراک بنیادی تری برخوردار شده بود. لذا، تجدید نظر نسبت به بهره برداری از اهرم ضد انقلاب داخلی، به صورتی جدی تر، از همین زمان آغاز شده و بعدها، با ورود سر کرده فراری منافقین به بغداد، شکل جدیدی به خود گرفت.
2- تاخیر و تعویق عملیات آتی رزمندگان اسلام: با تجاربی که دشمن، از دو عملیات "ثامن الائمه" و "طریق القدس" اندوخته بود، زمان انجام عملیات آتی رزمندگان اسلام را در نزدیک "22 بهمن" پیش بینی کرده و با توجه به تجمع رزمندگان اسلام در منطقه شوش، نسبت به انجام عملیات در این محور حساس شده بود. یکی از فرماندهان دشمن، در مورد نگرانی آنها از تجمع رزمندگان اسلام در محور شوش- دزفول، می گوید:
"تجمع نیروهای ایرانی در محور شوش، ذهن فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق را به طور عمده ای به خود مشغول کرده بود، چرا که شکست فاحش عراق در شرق کارون و بستان، هنوز در مقابل چشمهایشان جلوه گر بوده و از این خوف داشتند که چنین شکستهائی مجدداً تکرار شود.
دشمن، بر اساس درک جدید نسبت به تحرکات رزمندگان اسلام، تهاجم به تنگه چزابه را با اهداف ذیل انجام داد:
- انهدام نیروهای اسلام.
- برهم زدن سازماندهی نیروها.
- تاخیر در انجام عملیات احتمالی رزمندگان.
- تقویت روحیه نیر وهای خود که در اثر اقدامات قبلی رزمندگان اسلام، تضعیف شده بود.
برادر غلامعلی رشید، فرمانده عملیات طریق القدس که پس از عملیات همچنان در منطقه حضور داشت، در مورد تحرکات دشمن، می گوید: "ما نسبت به تهاجم دشمن در تنگه چزابه، قدری ابهام داشتیم، به این معنی که وقتی دشمن توان پیشروی به سمت بستان را دارد، چرا توقف می کند."
بحث و بررسیهای متعددی پیرامون اهداف احتمالی دشمن انجام گرفت. فرمانده کل سپاه، طی تحلیلی در همین زمینه، هدف دشمن را تاخیر در عملیات بعدی (فتح المبین) دانسته و بر فعالیت بی وقفه در این منطقه، تاکید کرد. بدین ترتیب، پس از آشکار شدن اهداف دشمن در حلمه به تنگه چزابه، بار دیگر در جبهه خودی، ضرورت انجام عملیات فتح المبین مطرح شد.
3- ارائه پیشنهاد صلح: نظر به اینکه طرحهای صلحی که پس از تهاجم و زمین گیر شدن دشمن، به جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد شد، هیچکدام، متضمن احقاق حقوق واقعی جمهوری اسلامی نبوده و اغلب ضمن شباهت های عمده با هم، آتش بس را بر عقب نشینی دشمن از مناطق اشغالی، مقدم داشته، و تعیین متجاوز را نادیده می گرفتند، از سوی جمهوری اسلامی اعلام گردید که اگر هیأتهای صلح، طرح جدیدی برای ارائه ندارند، ضرورتی برای مذاکره و ورود آنها به ایران وجود ندارد. با موضعگیری و نیز اظهارات شهید رجایی، مبنی بر اینکه "ما سرنوشت جنگ را در میدان جنگ تعیین می کنیم"، عملاً تلاشهای صلحی که با هدف به تسلیم کشاندن جمهوری اسلامی انجام می شد، عقیم و متوقف گردید.
با پیدایش شرایط جدید، بر نگرانی دشمن نیز افزوده شد، لذا در پیشنهادات جدید خود که به صورت مخفیانه ارائه می کرد در خصوص عقب نشینی با شرط حذف تعیین متجاوز، موافقت کرد. در این مورد، نشریه واشنگتن پست، به نقل از نشریه لویل میل چاپ بریتانیا در مورخ 27/12/60 می نویسد:
"عراق، مخفیانه پیشنهاد کرده است که نیروهای خود را از ایران خارج ساخته و غرامت مالی نیز بپردازد، به شرط آنکه ایران، حاضر به اعطای امتیازاتی، از جمله لغو درخواست خود جهت تشکیل هیأتی به منظور تعیین مسئول شروع جنگ، باشد." مطالب مرتبط : این است فتح الفتوح امام عملیات طریق القدس عملیات طریق القدساز خونین شهر تا خرمشهر
وضعیت دشمن :
پس از انجام عملیات قادر 1 و 2 و هدفگیری و تمرکز نیروی خودی روی ارتفاعات گوشینه، حسن بیگ و نیز ارتفاعات همجوار آنها، دشمن به ایجاد خطی مستحکم و پیوسته مبادرت ورزید. این خط از سراسپندار، سرهاجری، سرخیات و سربله تا گوشینه و دامنههای انتهایی یال حصاروست امتداد مییافت.
عمده قوای دشمن در قادر 1 و 2، در سراسپندار تا گوشینه مستقر بود. با نزدیکی عملیات قادر 3، اطراف ارتفاع پیرعمر و برده بوک نیز توسط لشکر 7 پوشانده شد.
براساس اطلاعات موجود، یگانهایی که قبل از عملیات قادر 3 در منطقه مستقر بودند، به شرح زیر میباشند:
- تیپهای 65 و 66 نیروی مخصوص
- تیپهای 433 و 438 از لشکر 23 پیاده
- تیپ 431 از لشکر 33 پیاده
- تیپهای 428، 439، 123، 609 و 702 پیاده
- تیپ 2 کماندو و یک تیپ کماندو از سپاه سوم
- تیپ 10 زرهی
سازمان رزم قادر 3 :
قرارگاه حمزه
حمزه 1
ارتش = لشکر (-) 23 نوهد + گردان 344 توپخانه 105 م.م
سپاه = 1 گردان از لشکر 31 عاشورا + 1 گردان از لشکر 17 علیابنابیطالب(ع)
حمزه 2
ارتش = –––––
سپاه = تیپ ویژه شهدا
حمزه 3
ارتش = تیپ 1 لشکر 77 پیاده + گردان 383 توپخانه 105 م م
سپاه = 1 گردان از لشکر 5 نصر
حمزه 4
ارتش = تیپ 55 هوابرد
سپاه = –––––
حمزه 5
ارتش = لشکر (-) 28 + گردان 391 توپخانه 105 م. م
سپاه = 1 گردان از تیپ 21 امام رضا(ع)
حمزه 6
ارتش = لشکر 64 پیاده (1 گردان) + توپخانه مستقر در منطقه عملیاتی والفجر 2
سپاه = لشکر 8 نجف اشرف (7 گردان)
توپخانه قرارگاه:
- دسته موشک زمین به زمین
- گردان (-) 341 توپخانه 130 م . م
- آتشبار یکم از گردان 369 کاتیوشا
نیروهای عمل کننده ضمن انهدام دشمن، ارتفاعات برده بوک، (1668 - 2497 - 1890 - 1592 - 2232 - 1900 )را تصرف و محور دربند دارالسلام را تامین مینمایند و همزمان در منطقه سیدکان ارتفاعات (1636 - 1037 - 955 - 956 - 984 )را تصرف و آماده میشوند تا بنا به دستور تک را به سمت غرب ادامه دهند.
حمزه 6 در قسمت راست محور جنوبی ماموریت تلاش اصلی و حمزه 5 در سمت چپ و حمزه 4 از طریق آسمان در این محور تلاش پشتیبانی را بر عهده دارند و حمزه 1 و 3 در شمال سیدکان ماموریت تالش فرعی را برعهده دارد. حمزه 2 نیز در احتیاط قرارگاه میباشد.
عملیات در بامداد 18/6/1364 از دو محور آغاز شد. در محور چپ (برده بوک)، که تلاش اصلی از آن طریق بود، نیروهای عمل کننده پس از ساعتها کوهپیمایی در ساعت 04:15 با نیروهای دشمن درگیر شده و سنگرهای اصلی آنان را منهدم ساختند و بلندترین قلههای برده بوک نیز به تصرف درآمد. به این ترتیب، تعدادی از نیروهای دشمن در نقاط مختلف پنهان شده و تعدادی نیز با استفاده از تاریکی فرار کردند.
با روشن شدن آسمان، نیروهای باقیمانده دشمن به تدرجی سربلند کرده و به صورت پراکنده از هر طرف مزاحم میشدند. توپخانه دشمن نیز منطقه را زیر آتش شدید خود قرار داد و در نتیجه برخی سنگرهای تصرف شده مجدداً توسط نیروهای عراقی اشغال گردیدند و از داخل آنها به سوی قوای خودی تیراندازی میشد.
در محور راست (حاج عمران)، نیروهای عمل کننده پس از خنثیسازی قسمتی از میدان مین - در تنگه دربند - تهاجم خود را برای شکستن خط دشمن آغاز کردند و همزمان از دو جناح چپ و راست نیز برای انهدام دشمن در گردمند و تپه شهدا مهیا شدند.
رزمندگان پس از پیشروی تا چومان مصطفی با واحدهای زرهی و آتش شدید توپخانه دشمن مواجه شده و ضمن تحمل تلفات مجبور شدند عقبنشینی کنند.
دشمن با اجرای آتش بسیار سنگین روی اهداف تصرف شده و نیز عقبههای خودی، پاتک گسترده خود را آغاز کرد. با فشار شدید دشمن، بعضی از گردانها تصمیم گرفتند عقبنشینی کنند و بعضی دیگر همچنان در مقابل نیروهای فراوان دشمن به مقاومت ادامه میدادند.
با عقبنشینی تعدادی از گردانها، دشمن به تدریج به طرف آخرین بلندیهای برده بوک پیشروی کرد و سرانجام با استفاده از موقعیت زمین و نیز نیروی اندک طرف مقابل، در ساعت حدود 14 موفق شد ضمن گسترش نیروی خود در منطقه موقعیتش را تحکیم بخشد.
منبع :
پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس
نمیدانم چیزی از بازی دراز میدانی یا نه، از قصر شیرین، سرپل ذهاب و سالهای جنگ.
نمیدانم چیزی از دو کوهه غرب شنیدهای یا نه. بچههای جنگ، پادگان ابوذر را مادر پادگان دو کوهه مینامند. بعضیها هم به ابوذر میگویند دو کوهه غرب، با این تفاوت که پادگان ابوذر مظلوم است. حداقل غربتش را میتوان در خاطرات مردم حس کرد. آنقدر که مردم دو کوهه را میشناسند با ابوذر آشنا نیستند. شهید شیرودی را که دیگر حتما میشناسی، خلبان هوانیروز بود. زحمت زیادی هم برای جلوگیری از سقوط ابوذر کشید. آخر هم پادگان را به نام پسرش ابوذر نامگذاری کردند تا ابوذر مظلومیت جبهههای غرب را تا ابد برایمان تداعی کند.
بعضیها هم به ابوذر میگویند دو کوهه غرب، با این تفاوت که پادگان ابوذر مظلوم است. حداقل غربتش را میتوان در خاطرات مردم حس کرد. آنقدر که مردم دو کوهه را میشناسند با ابوذر آشنا نیستند.
از کرمانشاه که به سمت اسلامآباد میروی، کرند و تنگه پاتاق را که رد کنی، بیست کیلومتر مانده به سرپل ذهاب پادگان ابوذر را میتوانی ببینی. پادگانی که محل تجهیز و اسکان نیروها در زمان جنگ بوده است. از هوا نیروز و ارتش تا بسیجی و سپاهی، همه در ابوذر بودند. ارتفاعات بازی دراز که به تصرف دشمن درآمد، همه در پادگان ابوذر جمع شدند تا عملیات بازپس گیری بازی دراز را طراحی کنند. ارتفاع 1008 متری بازی دراز نقطه استراتژیک بود و باید در این عملیات از دشمن پس گرفته میشد. بازی دراز کرمانشاه را از همین پادگان از دشمن پس گرفتند. گروههای زیادی به ابوذر میآمدند تا از دشت ذهاب و کوره موش تابان سیدان و تنگ حاجیان دفاع کنند. ساختمانهای بتنی ابوذر در دامنه کوه دیگر آن صلابت روزهای جنگ را ندارد. تن زخمی ساختمانها یادگار روزهای جنگ است. ساختمانهایی که میزبان رزمندهها و شهدای بسیاری از 8 سال دفاع مقدس بوده است.
سردار شاهویسی یکی از رزمندههایی است که در طول جنگ در نقطه به نقطه جبهههای غرب کشور جنگیده است. شاهویسی با اینکه امروز سرداری بازنشسته است، اما کوله باری از خاطره را با خود به دوش میکشد، از قصر شیرین و سرپل ذهاب گرفته تا ارتفاعات بازی دراز و تنگه مرصاد. اتوبوس راهیان نور که به پادگان ابوذر میرسد، سردار شاهویسی وسط اتوبوس میایستد و از روزهای سخت ابوذر برایمان میگوید. از سال 63 و بمباران پادگان با بمبهای خوشهای رژیم بعث ،
شاهویسی میگوید: «شدت حملات خیلی زیاد بود. بیشترین تلفات را هم دشمن در همان حمله به ما تحمیل کرد.» او به آن موقع برمیگردد. وقتی که مجروحان از شدت موج انفجار گوشت بدنشان از استخوانها جدا شده بود: «تنها رگ بود و استخوان. با این حال هنوز زنده بودند و زجر میکشیدند.»
هنوز هم چند ساختمان زخم خورده را به یادگار نگه داشتهاند تا ما فراموش نکنیم پادگان ابوذر و رزمندههایش در آن روزها چه کشیدهاند. داخل پادگان که میشویم هنوز هم بوی غربت میآید. قدیمیها و بچههای جنگ بیقراری میکنند. حاج مجید شفیعزاده که آن روزها در لباس بسیجی برای وطن میجنگید، حالا راوی حماسه ابوذر است. شفیعزاده با بغضی در گلو یاد ارتفاعات سومار میافتد، یاد آن شبی که بچهها در میدان مین گیر کرده بودند و آن شب در ابوذر «بیدار باش» زده بودند تا برای باز کردن میدان مین داوطلب ببرند. از روزها و شبهای پادگان ابوذر میگوید، از ساختمانهای پنج طبقهای که پر بود از رزمنده از دعای کمیل و زیارت عاشورا، از شبها و نماز شب خوانها. از آنهایی که برای عملیات میرفتند عملیاتی که برگشتی نداشت.
یک هفته بعد از آن جمع، چند نفری بیشتر به پادگان برنمیگشتند. خیلیها از همانجا پرواز کرده بودند. ولی ...
شفیعزاده میگوید: یادش به خیر روزهایی که از عملیات بر میگشتیم، یکی لباسهایش را میشست یکی وسایلش را مرتب میکرد...» در همین حین موتورسواری بود که نامههای رزمندهها را میآورد و اگر نامهای داشتند برایشان میبرد.
صدای موتورش که میآمد همه میدویدند بیرون. یکی یکی اسامی را میخواند، آنهایی که نامشان نبود و نامهای نداشتند میگفتند بری ما نامه نداری؟ موتورسوار میرفت و بچهها هم میرفتند داخل اتاقها. شب بیدارباش بود، باید میرفتیم عملیات، بچهها سریع لباسهایشان را جمع و جور میکردند و لباسهای خیس و شسته شدهشان را در ساک میگذاشتند و میرفتند برای عملیات. یک هفته بعد از آن جمع، چند نفری بیشتر به پادگان برنمیگشتند. خیلیها از همانجا پرواز کرده بودند. ولی وقتی این بار موتورسوار با نامهها میآمد بلند صدا میز : «علی حاتمی، رضا سعیدی، حسین عباسی، نیستند؟ نامه دارید ها!». اما کسی نبود که نامههایشان را تحویل بگیرد. همهشان خدایی شده بودند. موتورسوار که با نامههای برگشتی از پادگان خارج میشد، مثل اینکه غربت پادگان ابوذر بیشتر جلوه میکرد. دیگر صدای خواندن دعای کمیل و زیارت عاشورای بچهها به گوش نمیآمد. نماز شب خوانها تعدادشان کم شده بود.
خاطرات شفیع زاده چشمان همه را تر میکند. سرهنگ علی احمد فیض اللهی فرمانده سپاه قصر شیرین و سرپل ذهاب میگوید
: «تو را به خدا بگویید، اینجا هم دو کوهه بوده، اینجا خیلی بیشتر از دو کوهه شهید داده است. همه کاروانهای راهیان نور به جنوب میروند انگار نه انگار که غرب هم شهید داشته است.»منبع :
سند غربت
در شرایـطی که منابـع صنعتـی و اقتصادی و مراکز آب و برق کشور هدف بمباران شدید و گسترده دشمن قرار داشت، در تاریخ 3/10/65 با چهار قرارگاه به نامهای نجف، قدس، کربلا و نوح عملیاتی آغاز شد با نام کربلای 4 و با رمز " یا محمد (ص)
دشمن با استفاده از اطلاعاتی که توسط عوامل بیگانه در اختیارش گذاشته شده بـود، از هـوشیاری کامل برخوردار شده ، لذا بـا استفاده از تاکتیک های ضدغواص و شناور، مانع از انجام عملیات بر اساس پیشبینیهای قبلی شد. دشمن از همان شب عملیـات بـا استفـاده از منورهــای پیاپی و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض (عقبه برخی از یگانها) و همچنین اجرای آتش مؤثر بر روی رودخانه اروند، عملاً سازمان نیروهای غواص را به هم زد، به طوری که نیروها بعضاً پراکنده شده و عمدتاً نمیتوانستند به طور دقیق روی هدف عمل نمایند.
یـکی از مناطـق حساس عملیات، جزیره امالرصاص و نـوک بوارین بود که به رغم کوشش های بسیار که برای تصرف آن صورت گرفت، به خاطر اتش شدید دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک آتش تیربار روی آب به صورت ضربدری و بـاحجم زیـاد، مانـع عبـور نیروهـا از تنگـه امالرصـاص ـ بـوارین شد بـه رغم کـوشش های بسیـار ، عملاً ادامـه نبرد بـدون اینکه چشمانداز روشنی داشته باشد با مشکلات عدیدهای توأم شد، لذا به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.
علل عدم موفقیت عملیات :
در میان عوامل متعددی که سرنوشت عملیات کربلای 4 را رقم زد دو عامل بیش از بقیه تعیین کننده بود:
دشمن با استفاده از اطلاعاتی که توسط عوامل بیگانه در اختیارش گذاشته شده بـود، از هـوشیاری کامل برخوردار شده ، لذا بـا استفاده از تاکتیک های ضدغواص و شناور، مانع از انجام عملیات بر اساس پیشبینیهای قبلی شد.
الف: افشا شدن عملیات :
نحوه برخورد نظامی عراق با عملیات کربلای 4 و اظهارات بعدی مقامات نظامی این کشور دلالت بر این داشت که وسیله هوشیاری دشمن صرفاً مشاهده تحرکات نیروهای ایرانی نبـود، بلکه آنها عمدتـاً بــراطلاعات واصله از دستگاه جاسوسی آمریکا تکیه داشتند.
چنـانکـه قبـلاً اشـاره شد، در آن مقـطـع ارائـه اطـلاعـات نـظـامی بـه عـراق و مقابـله با هر گونه پیروزی جمهوری اسلامی، به عنوان یک مسئله اساسی و اصولی برای آمریکا مطرح بود چون با تزلزل حاکمیت عراق، روسها از موقعیت به دست آمده نهایت بهرهبرداری را مینمودند.
اظهارات بعدی برخی از مقامات عراقی در مورد اهداف عملیات و نتایج آن حاکی از آن است که اطلاعات ارسالی به عراق حاوی نکات قابل ملاحظهای بوده است:
«هـدف ایـران شهـر بـصره بـوده و هست … ایرانی ها اگر موفق میشدند هدف های خود را تحقق بخشند، ارتباط میان سپاه سوم و هفتم را قطع میکردند و تمام فاو ،خورعبدالله و شمال بصره را به اشغال خود در میآوردند. علت شکست کنونی این است که ما آماده بودیم و نقشههای لازم را طرح کردیم … و از درسهای فاو استفاده نمودیم.»
نکته قابل توجه در اظهارات بعدی عدنان خیرالله، اشاره مستقیم وی به اطلاعات واصله از آمریکا بود. وزیر دفاع عراق ضمن تشکّر از آمریکا اظهار داشت:
«ما بـه خاطر ایـن اطلاعات از آنان تشکّر میکنیم. امـا به آنان خاطر نشان میکنیم که در مقایسه با برخوردشان با ایران، در این مورد تعادل برقرار نبوده است.»
ب: استفاده از تجارب عملیات فاو توسط عراق :
اتـخـاذ استراتژی دفـاع متحرک عـلاوه بر اهـداف اصلی، تناظر بـر این امر بود که دشمن با ایجاد تأخیر در عملیات بعدی جمهوری اسلامی که مرتباً تبلیغات آن نیز در سطح کشور صورت میگرفت، تلاش کرد که تا از یکسو زمین عمومی منطقه فاو تا بصره را مسلح نماید و امکان ادامه عملیات فاو را دراین منطقه از بین ببرد و ازسوی دیگرتدابیری برای مقابله با تاکتیکهای ویژه آن عملیات بیندیشد.
عراقیها طی فرصت حاصله توانستند با توجه به تاکتیک نیروهای سپاه برای عبور از رودخانه که عمدتاً متکی به نیروهای غوّاص بود و با در نظر گرفتن شرایط و وضعیت جزر و مّد آب، تاکتیک های جدیدی را برای مقابله با نیروی غّواص اتخاذ کنند.
روزنامه ساندی تلگراف نوشت:
«پیروزی عراق، آن حماسه نظامی که عدنان خیرالله ادعا کرده، نبود. اما ثابت کرد که مراکز دفاعی عراق میتواند در مقابل ایران مقاومت کند.»
بنابراین، در آستانه عملیات کربلای 4 دشمن بااستفاده از یک فرصت ده ماهه با مسلح کردن زمین منطقه، ایجاد مواضع و استحکامات در ساحل رودخانه و همچنین آرایش سلاح برای پوشاندن سطح آب جهت ممانعت از حرکت نیروهای غواص و سایر اقدامات، از آمادگی لازم برای مقابله با تهاجم رزمندگان اسلام برخوردار شده بود.
بازتاب عملیات کربلای 4:
عراقیها که از مدتها قبل نسبت به اجرای عملیات گسترده و سرنوشتساز از سوی ایران، دراضطراب و نگرانی بودند،بلافاصله پس از عدم حصول نتیجه مطلوب ایران از عملیات مزبور، تبلیغات وسیعی را مبنی بر شکست نبرد سرنوشتساز آغاز کردند. عراقیها با تأکید بر گستردگی این عملیات با هدف تصرف بصره، در نظر داشتند بر پیروزی عراق تأکید نمایند. فرمانده سپاه هفتم عراق طی مصاحبهای، در مورد عملیات اظهار داشت:
«هدف ایران ازحمله اخیر به خاک عراق، اشغال منطقه بصره و یکسره کردن جنگ به نفع خود بود …حمله اخیر ایران یک حمله گسترده و وسیع بود و شکست آن موجب متلاشی شدن نیروهای ایران گردید. اما این بدان معنا نیست که ایران بار دیگر نیروهای خود را جمعآوری نکرده و به عراق حمله نکند.»
فرمانده سپاه سوم عراق نیز طی مصاحبهای، با اشاره به تاکتیک عملیات و عواقب زیانآور آن برای عراق در صورت پیروزی ایران، گفت:
«خطرناکترین محور عملیاتی جنوب،حّد فاصل مرزهای مشترک میان سپاههای هفتم و سوم میباشد، زیرا از طریق سپاه سوم میتوان به منطقه شلمچه نفوذ کرد واز آنجا به ابوالخصیب و سپس به بصره راه یافت و از منطقه سپاه هفتم میتوان با نفوذ به عمق آن، به پشت سپاه هفتم رسید.»
در میان عکسالعملهایی که به دنبال عملیات کربلای 4 در محافل سیاسی ـ نظامی و رسانههای عمومی جهان به وجودآمد، هیاهوی تبلیغاتی عراق مبنی بر شکست عملیات سرنوشتساز، بیش از سایر مسائل مورد توجه قرار گرفته و اظهارات گوناگون را سبب گردید.در مرحله اول، برخی از رسانهها سروصدای زیاد عراق را بنا به وضعیت خاّص سیاسی حاکمان عراق، تلاش در جهت افزایش ثبات سیاسی ـ نظامی و تقویت روحیه ارتش عراق تلقی کردند، چنانکه روزنامه دیولت نوشت:«سر و صدای زیاد عراق مبنی بر کسب پیروزی، برای دامن زدن به جنگ روانی است. اینگونه اعمال برای تقویت روحیه مردم عراق بود دلیلی بر خسته بودن مردم این کشور از جنگ میباشد.»
در همین زمینه، روزنامه تایمز مالی اقدامات تبلیغاتی عراق را به عنوان کودتای تبلیغاتی برای صدام ذکر کرده، نوشت:
«دیپلمات ها در بغداد و مقامات واشنگتن این عملیات را کوچکتر از آنچه که ادعا شده، دانستهاند. دیپلمات ها معتقدند که این پیروزی عراق یک کودتای تبلیغاتی به موقع برای صدام، در پایان سالی که در آن عراق فاو را از دست داده بود به حساب میآید."
در میان عکسالعملهایی که به دنبال عملیات کربلای 4 در محافل سیاسی ـ نظامی و رسانههای عمومی جهان به وجودآمد، هیاهوی تبلیغاتی عراق مبنی بر شکست عملیات سرنوشتساز، بیش از سایر مسائل مورد توجه قرار گرفته و اظهارات گوناگون را سبب گردید.
علاوه برمطالبی که نسبت به ناباوری صاحبنظران سیاسی ـ نظامی درخصوص تبلیغات عراق ذکر شد، عامل اساسیتر، عدم مشابهت عملیات کربلای 4 با خصوصیات یک عملیات گسترده، در مقایسه با گذشته جنگ بود.
تنهاروزنامه ایندیپندنت در این زمینه نوشت:
«شکی نیست که این عملیات یک حمله گسترده و عمده به شمار میآید، ولی به هیچوجه نمیتوان آن را حمله نهایی دانست. ایران در این منطقه تعداد زیادی نیرو مستقر کرده است که در حمله اخیر، عمدة آنها شرکت نداشتند.»
گذشته از اینها، تحلیل های دیگری بر اساس نتیجه عملیات کربلای 4 ارائه شد که بعضاً آمادگی و قوّت عراق را در خصوص رویارویی با تهاجمات قوای نظامی ایران خاطر نشان میساخت. در این زمینه روزنامه ساندی تلگراف نوشت:
«پیروزی عراق، آن حماسه نظامی که عدنان خیرالله ادعا کرده، نبود. اما ثابت کرد که مراکز دفاعی عراق میتواند در مقابل ایران مقاومت کند.»
منبع :
برگرفته از کتاب سیری در جنگ های ایران و عراق