آخرین جلسه بررسی طرح مانور عملیات در تاریخ 5/2/61 در قرارگاه مرکزی کربلا برگزار گردید.در این جلسه مسائل مهمی از جمله شرایط سیاسی ملتهب منطقه خاورمیانه و اوجگیری مساله استراتژیک جهان اسلام، قیام ملت مسلمان فلسطین و حمله احتمالی اسراییل به جنوب لبنان، مورد بحث فرماندهان قرارگاه کربلا قرار گرفت. جمع بندی اوضاع سیاسی منطقه و نیز تاثیر متقابل حرکت نیروهای ایرانی بر مبارزات ضد اسرائیلی، مسوولین قرارگاه را به این نتیجه رساند که برای طرح عملیات در شرف آغازی که تا به آن روزه (کربلا- 3) « الی البیت المقدس» یعنی «به سوی بیت المقدس» نام گذاری شد و این نام گذاری گامی بود در جهت تجلی بخشیدن به شعار «راه قدس از کربلا می گذرد.»
البته تذکر این نکته لازم است که از همان بدو نام گذاری عملیات، عامه مردم و رسانه های گروهی، جهت سهولت در ادای نام این نبرد، غالباً قید «الی» را حذف و تنها بیت المقدس را به کار می بردند. همین تواتر موجب شد تا امروزه نیز غالباً به جای «الی بیت المقدس» از نبرد آزادسازی خرمشهر صرفاً با نام بیت المقدس یاد شود.
انتخاب این نام و پیروزی محتمل رزمندگان اسلام، برای رژیم صهیونیستی به شدت شکننده و عکس العمل آنان کاملاً قابل پیش بینی بود. فرمانده وقت سپاه پاسداران در این باره اظهار داشت: «این احتمال وجود دارد که همزمان با عملیات (الی) بیت المقدس، اسرائیل به جنوب لبنان حمله نماید. »
این احتمالات به وقوع پیوست و رژیم اشغالگر قدس با شنیدن نام عملیات بیت المقدس به طور جدی احساس خطر کرده و به ناچار دشمنی خود را عیان کرد تا از حرکت احتمالی رزمندگان اسلام به سوی قدس جلوگیری کند. لذا این رژیم غاصب به جنوب لبنان حمله کرد.
از این پس از یک سو تلاش های آمریکا برای حمایت همه جانبه از عراق و تجهیز این کشور و نیز فشارهای وارده به جمهوری اسلامی برای پذیرش صلح تحمیلی، و از سوی دیگر تجاوز رژیم اشغالگر قدس به جنوب لبنان که از مدت ها قبل مقدمات آن فراهم شده بود، جمهوری اسلامی را در موقعیتی بسیار دشوار قرار داد که در نتیجه می بایست علاوه بر مقابله با سیاست های آمریکا در منطقه خلیج فارس، در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان نیز تدابیر لازم را اتخاذ کند. به عبارت دیگر، تهاجمات پنهان استکبار و عداوت رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی، اینک در بسیاری موارد نقاب از چهره افکنده و در جبهه های مختلف به طور آشکار به مقابله با جمهوری اسلامی پرداخته اند.
به بهانه نوزدهمین سالروز اولین حمله شیمیایى در جهان
انجمن غیردولتى حمایت از قربانیان سلاحهاى شیمیایى به عنوان تنها نماینده ایران، براى اولین بار در روز 22آوریل2005 برابر با دوم اردیبهشت ماه 1384 در نوزدهمین سالروز اولین حمله شیمیایى در شهر «اپیر» کشور بلژیک شرکت کردند.
و باز براى اولین بار است که جانبازان شیمیایى ایران به عنوان شاهدان زنده و اسنادگویاى این بزرگترین جنایت جنگى تاریخ معاصر در این مراسم بین المللى شرکت کردند تا صداى مظلومیت هزاران مصدوم و جانباز شیمیایى رابه گوش جهانیان برسانند.
تاریخ نام کشور آلمان را به عنوان نخستین کشورى که در 22آوریل1915م.م اردوگاه متفقین در شهر «اپیر» بلژیک را مورد حمله شیمیایى خود قرار داد، به ثبت رساند.ثبت فاجعه اى که 50 هزار نفر قربانى و100 هزار نفر مصدوم را به همراه داشت. حمله آلمان به بلژیک و رهاسازى 5 هزار سیلندر (راکت و بمب) حاوى یکهزار و 700 تن گازهاى کلر مایع در حالى که آسمان شهر «اپیر» را ابر سمى پوشانده بود، نه تنها انسانها، بلکه سایر جانداران را به کام مرگ کشاند.
استفاده از سلاحهاى شیمیایى در جنگها ریشه در تاریخ کهن دارد. برخلاف تصورات برخى که استفاده از این سلاح را مختص عصر نوین مى دانند باید اظهار کرد که کاربرد این تجهیزات به دوران پیش از رنسانس نیز باز مى گردد. به کارگیرى گوگرد، زغال نیم سوز، مواد مذاب و... در ادوات جنگى اى چون گرز و شمشیر و نیزه خود شاهدى بر این ادعا است. حتى در تاریخ نقل شده است که از مردار انسانى و حیوانى به عنوان یک نوع سلاح شیمیایى در جنگها استفاده مى شده است. با گذر از تاریخ کهن و بازگشت به عصر نوین، مى توان گفت فرانسه و متعاقباً انگلیس از جمله کشورهایى بودند که پس از آلمان استفاده از این سلاح را در جنگ، به خود ضرورى و بدون مانع تلقى کردند.اوج استفاده از گازهاى خطرناک و کشنده اى چون خردل و سیا نور توسط این کشورها در پایان سال1915 م بود. اما از نظر وسعت به کارگیرى این مواد کشنده مى توان به حمله آلمان به شهر «اپیر» در سال1917 م اشاره کرد که براى نخستین بار به ثبت تاریخ رسید. کشته شدن 120 هزار نفر و یک میلیون مصدوم شیمیایى حاصل جنگ جهانى اول و به کارگیرى سلاحهاى شیمیایى توسط کشورهاى مذکور بود. پس از جنگ جهانى دوم در سال1925 م 40 کشور از سراسر جهان براى منع کاربرد سلاحهاى شیمیایى در ژنو معاهده اى به امضا رساندند که اساس این پروتکل تا 1993 به طول انجامید. با وجود تعهد کشورها براى منع کاربرد این سلاح خطرناک، همچنان روند استفاده از آن در جنگ میان کشورها ادامه داشت.استفاده از این سلاح توسط آمریکا علیه کره و ویتنام و مصر علیه یمن و... از آن جمله بود. در حال حاضر کشور آمریکا به دلیل عوام فریبى و نگهدارى سهل و آسان، مبادرت به تهیه سلاح شیمیایى و مخرب، مضاعف و دوگانه کرده است که در مرحله اول در ظاهر سلاح شیمیایى به نظر نمى رسد و در مرحله دوم یعنى هنگام پرتاب در فضا و زمان خروج از کلاهک انفعالات شیمیایى صورت مى گیرد. این کشف آمریکا در سال 1986 صورت گرفت و پس از آن این کشور اقدام به ساخت و نگهدارى این سلاح در خارج از کشور خویش کرد.
گفتنى است اتحاد جماهیر شوروى را مى توان بزرگترین و قدرتمندترین کشورى دانست که به سلاحهاى شیمیایى دسترسى داشته است اما با تجزیه این کشور این قدرت نیز تجزیه شد. برخوردارى از بیش از 5 برابر حجم کره زمین به سلاحهاى مرگبار شیمیایى از نشانه هاى قدرت این کشور در این عرصه بود. درجنگ 8 ساله و تحمیلى عراق علیه ایران که از سال 59 آغاز شد، رژیم بعثى از همان ابتداى جنگ مبادرت به استفاده از سلاحهاى شیمیایى کردکه ابتدا به طور آزمایشى و عملیاتى و سپس به صورت خارق العاده از آن بهره مى برد. نیروهاى ایرانى براى اولین بار بعد از آغاز جنگ در تاریخ 14 مهرماه سال1359 یعنى دوهفته پس از آغاز جنگ با به اسارت گرفتن تعدادى از نیروهاى عراقى که تجهیزاتى از جمله ماسک هاى مخصوص داشتند، متوجه استفاده عراق از این سلاح علیه نیروهاى خودى شدند.
پس از آن نیروهاى بعثى در 24 مهرماه59 براى اولین بار در جبهه با شلیک گلوله هاى شیمیایى به سمت لشکر92خوزستان نیروهاى ایرانى را مورد تهاجم قرار دادند و بعد از آن در 27 و 28 همان ماه نیروهاى ارتش و سپاه گزارشاتى را مبنى بر به کارگیرى گلوله هاى شیمیایى توسط عراق علیه ایران مخابره کردند که براى نخستین بار تعدادى مصدوم را به جاى گذاشت.پس از این حادثه، وزیر امورخارجه وقت اقدام به ارسال نامه اعتراض آمیزى به دبیرکل سازمان ملل، علیه این اقدام غیرانسانى کرد که در پى آن از سوى سازمان مذکور بیانیه اى مبنى بر عدم کاربرد سلاح شیمیایى صادر شد.در حماسه هویزه در 15دى ماه 59 تعدادى از دانشجویان خط امام در اثر مصدومیت شیمیایى به شهادت رسیدند و در 19همان ماه با گلوله هاى شیمیایى که نیروهاى عراقى به سمت شهرهاى اهواز، دزفول و میمک پرتاب کرد10شهید و 40مصدوم قربانى این اقدام شدند. در نوروز سال1360یک نفر بر اثر گلوله باران شیمیایى به شهادت رسید و پس از آن در 11اردیبهشت ماه1360 براى نخستین بار یکصدنفر در اثر بمبارانهاى شیمیایى مصدوم شدند.ادامه این روند در مناطق مختلف مرزى و شهرهاى جنوبى ادامه داشت تا اینکه در سوم اسفندماه62 رژیم بعثى براى اولین بار از طریق هلى کوپتر و همزمان با استفاده از 250قبضه توپخانه اقدام به بمباران مناطق مرزى از جمله هورالعظیم و تمام جزایر و خطوط پشتیبانى تا شهر اهواز و خرمشهر کرد که حاصل آن صدها شهید و 2هزار مصدوم بود.
در تاریخ 15 اسفندماه سال63 زمانى بود که نیروهاى عراقى سه روز پى در پى و براى اولین بار از انواع ترکیبات شیمیایى (هیدروسیانید و فسفات و...) که اثرات پوستى، روانى و سوزش نیز به همراه دارد را به کار برد. این ترکیبات به حدى خطرناک بود که بسیارى از نیروهاى ایرانى در دم به شهادت رسیدند و به عبارتى در این عملیات که با نام خیبر آغاز شده بود بیش از660 شهید و 5 هزار و 500 نفر مصدوم قربانى این عملیات شدند. در عملیات خیبر نیروهاى بعثى یکهزار بمب و ?هزار توپ و راکد حامل موادشیمیایى که بعضاً عامل اعصاب تاوون T.E و خردل HD بود را به سمت نیروهاى جمهورى اسلامى روانه کردند که هر بمب با وزنى حداقل 250 کیلوگرم حاوى 40 لیتر محلول شیمیایى بود که حاصل آن به جاى ماندن صدها شهید و هزاران مصدوم بود.این حملات در کنار سایر عملیات جنگى طى 8 سال دفاع مقدس ادامه داشت تا اینکه در 25 اسفندماه سال66 رژیم بعثى به نشانه انتقام از مردم حلبچه که به نیروهاى ایرانى پیوسته بودند، برخلاف کنوانسیون مصوب1949 م اقدام به بمباران شهروندان خود کرد که حاصل آن 5 هزار کشته و بیش از یکهزار مصدوم بود.به دنبال افزایش کاربرد سلاحهاى شیمیایى از جانب رژیم عراق در جنگ تحمیلى و تقاضاهاى مکرر جمهورى اسلامى از دبیر کل سازمان ملل براى بازدید از آثار کاربرد سلاحهاى شیمیایى واعزام مجروحان به شهرهاى اروپایى و صحت گفته هاى ایران، میزان رسوایى دولت عراق به حدى رسید که سازمان ملل نتوانست منفعل بماند و دبیر کل هیأتى را براى بررسى موضوع به ایران فرستاد.
در ژوئن1984 م دبیر کل سازمان ملل متحد طى یادداشتى خطاب به رئیس جمهورى ایران و رئیس رژیم عراق گفت: واقعیت رقت آمیز آن است که استفاده از سلاحهاى شیمیایى برخلاف مفاد پروتکل1925 ژنو صورت گرفته و توسط هیأت اعزامى در مارس1984 م به ایران مورد تأیید قرار گرفته این مسأله در سطح بین المللى به طور وسیع محکوم شده و ضرورت دارد که توسل به چنین سلاحهایى دوباره صورت نگیرد که پس از آن سازمان ملل اقدام به صدور دوقطعنامه 612و 620 مبنى بر عدم کاربرد سلاحهاى شیمیایى کرد.
با مرور زمان و اوج گیرى حملات از سوى دوکشور درگیر جنگ، سازمان ملل اقدام به صدور قطعنامه598 که به جنگ ایران و عراق خاتمه مى داده کرد. با وجود اعلام آتش بس میان نیروهاى دوکشور و موافقت طرفین، مع الوصف، بعد از قطعنامه، در تاریخ4 شهریورماه سال67 نیروهاى عراقى آخرین گلوله هاى شیمیایى خود را به سوى نیروى ایرانى شلیک کردند.128 هزار قربانى بمبهاى شیمیایى به طور کلى در طول 8 سال جنگ تحمیلى، کشور عراق 539 بار نیروهاى ایرانى را مورد حمله شیمیایى خود قرار داد که طى آمار رسمى بیش از 66 هزار نفر مصدوم و 26 هزار و 700 نفر شهید شدند.
اما سردار محمد باقر نیکخواه معاون اجرایى صنایع هوایى نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران که بخش عمده اى از این اطلاعات را در اختیار ما قرار داده است رقم مصدومین را تا یکصد هزار نفر قابل افزایش ذکر کرده است. بنا بر همین آمار، طى حملات گسترده نیروهاى بعثى و به کارگیرى این سلاح مخرب در خاک خود، 5 هزار و 500 نفر از مردم عراق شهید و 10 هزار نفر مصدوم شدند.
گفتنى است طى بررسیهاى آمارى، در حملات شیمیایى بیشتر از گازهاى تاول زا، خردل، هیدروژن و سیانور و مخرب اعصاب استفاده شده است و 15 درصد از عوامل سیا نور، 10درصد گازهاى خفه کننده و فستژن وعوامل سرگردان کننده و مابقى سایر گازهاى کلر مایع و... به کار رفته است. همچنین به یک مورد عوامل میکروبى نیز در بررسى ها اشاره شده است. لازم به ذکر است بیشترین مناطق مورد اصابت گلوله هاى شیمیایى و مورد تهاجم دشمنان، مناطق خیبر، فاو، طلایه، مریوان، بانه، قصرشیرین، گیلانغرب، سردشت، آبادان و الوندرود و ماهشهر بوده است.
منبع:روزنامه ایران با اندکی تغییر
یکی از فرماندهان عراقی که از خرمشهر جان سالم به در برده بود در خاطراتش مینویسد: «در روز 26/5، تمام تیپهایی که سالم مانده بودند. عقبنشینی کردند. روز بسیار بدی بود، چون فرماندهی نظامی دستور اعدام تعداد زیادی از افسران را صادر کرد، اما به من و سرهنگ احمد زیدان نشان شجاعت اعطا کردند. سرهنگ احمد به دلیل زخمی شدن با عصا راه میرفت...
هنگام توزیع نشان شجاعت، صدام گفت: من از مقاومت شما در خرمشهر راضی نیستم. این نشانها برای سرپوش گذاشتن به تلفات ما در مقابل افکار عمومی است. کاش کشته میشدید و عقبنشینی نمیکردید.
او خشمگین به ما نگاه میکرد. بعد به طرفمان تف انداخت و گفت: چهره ما و چهره تاریخ را سیاه کردید. چرا از سلاحهای شیمیایی استفاده نکردید؟ من آرام نمیشوم تا روزی که سرهای شما را زیر چرخ تانکها ببینم.
صدام حرفهای زیادی زد که همه آنها را نمیتوانم بازگو کنم. در این هنگام، به سنگدلی صدام پی بردم. شاید در آن زمان خواست خدا همراه ما بود که توانستیم از چنگ صدام نجات پیدا کنیم. چرا که او به حدی ناراحت و عصبی بود که لیوان آبی را که در دستش بود، بر زمین کوبید و ذرات خرده شده لیوان را به سمت ما پاشید. سپس یکی از لیوانهای مقابل خود را روی میز کوبید که خردههای آن در سالن پخش شد. بعد فریاد زد: ای وای، خرمشهر از دست رفت! دیگر چطور میتوانیم آن را پس بگیریم؟ در این موقع سرتیپ ستاد ساجتالدیمی برخاست و گفت: ببخشید قربان...
صدام خشمگین به او نگاه کرد و گفت: خفه شو احمق ترسو! همهتان ترسویید و باید اعدام شوید!
من خود را برای مرگ آماده کردم و در دل گفتم: ای کامل، ای پسر جابر، امشب خواهی مرد و جسدت هم گم و گور خواهد شد.
صدام فریاد زد: «چرا به آنها شیمیایی نزدید؟» یکی از افسران گفت: «قربان، در این صورت، سلاح شیمیایی بر سربازان خودمان هم اثر میکرد، چون ما نزدیک دشمن بودیم.» صدام فریاد زد: «به درک! آیا خرمشهر مهمتر بود یا جان سربازان، ای مردک پست؟» او یکسره دشنام میداد؛ آنقدر که به این نتیجه رسیدم این مرد بویی از آدمیت نبرده است. وقتی سرتیپ ستاد نبیل الربیعی شروع به صحبت کرد، فکر کردم صدام او را میبخشد؛ اما تا صبحتهای او تمام شد، صدام کفش خود را در آورد و به طرف او پرتاب کرد. کفش او میان افسران رفت. محافظان بعدا کفش را به صدام برگرداندند.
او در پایان سخنانش گفت: «من در مقابل خود مرد نمیبینم، به خدا قسم که همهتان از زن کمترید. زنهای عراقی از شما برترند.» باز به صورت ما تف انداخت و رفت. محافظانش شروع کردند ما را با چوب زدن؛ این در حالی بود که افسران عالیرتبه گریه میکردند و میگفتند: «زنده باد صدام!»
اسم این هفته را گذشتهایم هفته «دفاع مقدس». یعنی 8 سال دشمن حمله کرد و ما دفاع کردیم، کاری که هشتهزار سال است انجام دادهایم. ما هیچوقت ملت متجاوزی نبوده و نیستیم. ولی اگر کسی خیال بدی داشته باشد، او را سر جایش مینشانیم و از خودمان دفاع میکنیم. دفاع، همیشه برای ما مقدس است و جان دادن در راه وطن، افتخار هرایرانی. در این مقاله، به دفاع جانانهمان در 8 سال جنگ با عراق پرداختهایم.
588 روز از پیروزی انقلاب میگذرد. در این مدت، اتفاقات زیادی در زمینه نظامی افتاده است. ترکیب ارتش عوض شده، تعدادی از فرماندهان از کشور فرار کردهاند، چند تایی هم به جرم ایستادن رودرروی مردم و گشتن آنها اعدام شدهاند و قبض موتشان را تحویل نگهبان جهنم دادهاند. عدهای که بعدها معلوم میشود کرم خیانت داشتهاند، فریاد میزنند: «ارتش را منحلّ کنید.» اما امام خمینی دستور میدهند نظامیان به پادگانها بر گردند با این دستور، فریاد فوقالذکر هم خفه میشود.
قراردادهای خرید اسحلههای جورواجور که رژیم قبلی با پول نفت ملت بسته بود. لغو میشود و مدت خدمت سربازی، از 24ماه به 12ماه کاهش مییابد تا معلوم شود جمهوریاسلامی نمیخواهد مثل رژیم شاهنشاهی، لولوی سرخرمن خاورمیانه باشد و همسایهها را بترساند.
مدتی بعد با شورشهایی که در گنبد، خوزستان و کردستان اتفاق میافتد، مدت خدمت سربازی به 18 ماه افزایش مییابد وضعیت انقلابی کشور و تحریمهای اقتصادی و تسلیحاتی باعث میشود تا روند بازسازی ارتش جمهوریاسلامی ایران به کندی جلو برود.
در پانصد و هشتاد و هشتمین روز بعد از پیروزی انقلاب (31 شهریور 59) ارتش ایران 224500 نفر نیرو دارد (120هزار نفر نیرویزمینی، 20هزار نفر نیروی دریایی، 60هزار نفر نیروی هوایی و 24500 نفر ژاندارمری) تجهیزات عمده آن هم 1985 تانک،447 هواپیما و 84 هلی کوپتر است.
به غیراز ارتش، نیروی نظامی انقلابی جدیدی وجود دارد: سپاه پاسداران انقلاباسلامی که با هدف مبارزه با عناصر ضد انقلاب و حفظ دستاوردهای انقلاب شکل گرفته و مجموع نیروهایش به 30هزار نفر هم نمیرسد تازه، کار آنها بیشتر از آن که سازمانی باشد، بهصورت مردمی و هیأتی است.
با یک حساب سرانگشتی، کل نیروی دفاعی ایران در روز آغاز جنگ، به 254500نفر هم نمیرسد اگر قرار باشد تمام این نیروها روی خط مرزی1591 کیلومتری ایران و عراق بایستند و دفاع کنند. به هر کیلومتر،160نفر هم نمیرسد بنابراین، عراق از خدا چه میخواهد؟ ایرانی به ظاهر ضعیف، که بشود به آن حمله کرد.
صدام یک سال قبل از آغاز جنگ، رئیسجمهور عراق شده و چنان سر بقیه را زیر گل کرده که کسی جرأت ندارد بودن اجازه او، نطق بکشد. یک میلیارد و دوییست میلیارد دلار پول بیزبان را خرج تسلیحات نظامی میکند. 2850 تانک، 133هلی کوپتر و 339 هواپیما میخرد و سه تا سپاه درست میکند.
«ارتش ایران که زهوارش در رفته. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با ترکاندن و ترور، مردم را عاصی کردهاند. بین رئیسجمهور بنیصدر و طرفدارهای امام، درگیری سیاسی وجود دارد خلاصه جمهوری اسلامی ایران به هم ریخته و با یک تلنگر از هم میباشد» صدام با یک همچنین تفکری، 31 شهریور، اولین گلوله را به سمت ایران شلیک میکند. 19شهر ایران، هدف حمله قرار میگیرند و سه سپاه عراق از جنوب، مرکز و شمال، از مرز رد میشوند. ایده جنگ، جنگ سریع و برقآسا است؛ یک هفته، فوقش 10روز طول میکشد.
جنگی که قرار بود یک هفتهای تمام شود، حدود 8 سال طول میکشد. همان اول کاری، عراقها دستشان میآید با ایرانی طرفاند نه با ببوگلایی ترسو! دو تا لشگر عراق، 34 روز میزنند و هزار بدبختی میکشند تا خرمشهر را از دست جهان آرا و یک مشت جوان بسیجی بیرون بیاورند. تازه بعدش پشت دروازه آبادان به زمین گرم میخورند.
طبق روال همیشگی، تهاجم بیرونی، باعث اتحاد ایرانیها میشود. ارتش، سریع سازماندهی میشود. سپاه دارای تشکیلات جداگانه شده و سه نیروی هوایی، دریایی و زمینی تشکیل میدهد و حتی برای مدتی دارای وزارتخانه میشود. نیروهای مردمی در پایگاههای بسیج مساجد، تقسیم میشوند. دارودسته بنیصدر که با شعار «زمین میدهیم، زمان میگیریم» زمین و زمان را تلف کرده بودند، به خارج فرار میکنند و همه عناصر گوش به فرمان امام، شروع به بازپسگیری زمین از دست رفته میکنند.
در عملیات ثامنالائمه، آبادان از محاصره بیرون میآید. عملیات بیتالمقدس، سیلی محکمی به دهان بعثیها میزند، چون بیش از 30درصد ارتش عراق نابود میشود و 5038 کیلومترمربع از خوزستان آزاد میگردد. در این عملیات، نیروهای ایرانی، خرمشهر را دور میزنند و از غرب، یعنی مرز عراق وارد شهر میشوند. عملیات فتح المبین که شاهکاری با پشتوانه تاریخ هزاران ساله ایرانی است، به پیروزی میرسد.
چند مقنی که اکثرشان اهل یزد هستند و سابقه حفر قنات را دارند، چند صدمتر زمین را میکنند و پشت سرعراقیها بیرون میآیند. این طوری، عراقیها به محاصره میافتند.
عملیات کربلای 5، فشردهترین عملیات جنگی قرن بیستم لقب میگیرد. در منطقه شلمچه 200 گردان پیاده ایران، پدر 332 گردان عراق را در میآورند.
فتح فاو توسط ایرانیها، صدام را دیوانه میکند. ایرانیها در فصل بارندگی روی اروندرود پل معلق میزنند، فاو را تصرف میکنند و به مرز کویت میرسند. علمیات والفجر8،آنچنان سریع ولی با تفکر انجام شد که همین الان در دانشگاههای جهان تدریس میشود، به غیراز کارهای عجیب و غریب نیروهای زمنیی ارتش و سپاه، نیروی هوایی هم هیچ جای امنی برای عراق نمیگذارد .نیروی دریایی هم خلیج فارس را برای آنها ناامن میکند.
صدام در سال آخر جنگ، 50میلیارد دلار خرج ارتش عراق میکند: 6230 تانک و نفربر، 610 هواپیما، 325هلی کوپتر و یک میلیون سرباز به علاوه مقدار زیادی گاز شیمیایی، اما دفاع ایرانیها، عراق را وادار به قبول آتشبس میکند. صدام که از سرسختی ایرانیها قات زده، به کویت حمله میکند و در 6 ساعت، آن جا را میگیرد!
حالا، 20 سال از پایان جنگ میگذرد. ما مثل همیشه روی پای خودمان ایستادهایم. برای دفاع از خودمان و افزایش قدرت بازدارندگی- یعنی کسی به فکرش هم خطور نکند که به ما حمله کنند- تجهیزات دفاعی ساختهایم که جهان را تحت تأثیر خودشان قرار دادهاند.
احساس ناظم بکایی – مهدی پورصفا
لشگر27 محمد رسول الله(قسمت سوم)
برای مشاهده قسمت های قبل اینجا کلیک کنید.
در آخرین روزرهای تیرماه1367، با پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران، استکبار جهانی و به خصوص عراق در یک بن بست استرتژیکی قرار گرفته و به قولی خلع سلاح شدند. آنها به تصور این که ایران، توان رزمیاش را از دست داده و همین امر باعث شده تا قطعنامه 598 را بپذیرد، بر آن شدند تا با هجوم گسترده دیگری، ایران را از پای درآورند. از همین رو نیروهای فریب خورده منافقین با تجهیز و جمعآوری کلیه نیروهای خود از اقصی نقاط دنیا، اقدام به انجام عملیاتی برای اشغال شهرهای غرب کشور به منظور پیشروی و تصرف تهران نمودند. از سوی دیگر نیروهای تقویت شده عراق، با حمله گسترده دیگری ضمن عبور از مرزهای جنوبی تا 20 کیلومتری اهواز پیشروی نموده و درصدد برآمدند تا شهرهای خرمشهر ـ آبادان و حتی اهواز را به اشغال خود در آوردند که بار دیگر نهیب حیدری امام خمینی (ره) به مدد این کشور آمد و با فرمان ایشان، سیل نیروهای مردمی به سوی جبهههای نبرد هجوم آوردند. به گونهای که در کمتر از یک هفته، هم منافقین و هم نیروهای عراقی را تا پشت مرزهای بینالمللی به عقب راندند.
در این مقطع نیز لشکر27، با گسیل بخشی از نیروهای خود برای مقابله با توطئه منافقین و بخشی دیگر جهت مقابله با نفوذ عراق در منطقه شلمچه، نقش چشمگیری در سرکوبی این توطئهها ایفا نمود.
با پذیرش قطعنامه 598، از سوی طرفین و مشخص شدن آتش بس، عملاَ جنگ به اتمام رسید، اما لشکر 27 تا دو سال پس از جنگ نیز مأموریت پدافند از منطقه "پاسگاه زید" را بر عهده داشت.
علاوه بر مأموریت پدافند از منطقه، کار تفحص و جستجوی پیکرهای مطهر شهدا، نیز از جمله اقداماتی بود که لشکر 27 پس از اتمام جنگ به آن اهتمام ورزید و تا کنون آن را ادامه داده، که در این مسیر نیز شهدایی را تقدیم کرده است و ثمره آن، کشف پیکر بیش از پنج هزار شهید گرانقدر بوده است.
در مجموع میتوان گفت: لشکر پرافتخار محمد رسول الله (ص) در طول هشت سال دفاع مقدس و شرکت در چندین عملیات بزرگ و عاشورایی، چهار فرمانده لشکر، شش قائم مقام لشکر، دو رئیس ستاد، ده فرمانده تیپ، بیش از یکصد و پنجاه فرمانده و معاون گردان و هزاران نیروی سپاهی و بسیجی تقدیم انقلاب اسلامی نموده است که هم اکنون نیز با پیروی از رهنمودهای مقام معظم رهبری در سازماندهی، مدیریت، آموزش و انضباط، تعمیر و نگهداری، پشتیبانی و سازماندهی هزاران نفر از بسیجیان، لشکر مصمم است تا راه خونین شهداء را ادامه دهد.
منبع:راحلان نور