عنوان : تندترین جملهای که گفتند
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
در
قضیه انتخاب آقای بنیصدر به ریاست جمهوری، یکی از سران نهضت
آزادیطی مصاحبهای در تلویزیون گفت همه ما باید به منزله دستهای
برای چاقو برایرئیس جمهور باشیم تا بتواند بهتر کارایی داشته باشد.
این در حالی بود که قبل از آناز ریاست جمهوری بنیصدر نه تنها
شدیداً نگران بودند بلکه این نگرانی را هماظهار میکردند که اگر
بنیصدر رئیس جمهور بشود چه باید بکنیم! وقتی پدرم اینمصاحبه را از
تلویزیون شنید جملهای گفت که تندترین جملهای بود که من در
تماممدت عمرم از ایشان شنیده بودم که از شنیدن آن یکه هم
خوردم. آن جمله این بودکه گفتند نه دیگه، این دیگر دغلی است.
سید محمدرضا بهشتی
عنوان : چند دقیقه پس از تحویل سال از منزل رفت
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
در
ساعت نخستین نوروز سال 58 که همه دلها مسرور از دستیابی به
پیروزییی بودکه به یمن خون شهیدان و دهها هزار معلول انقلاب به
دست آمده بود و نخستینبهار آزادی را بعد از سالها اسارت به یکدیگر
تبریک میگفتند در حالی که چنددقیقهای بیشتر از تحویل سال نگذشته
بود لباس بر تن کرد و ما را وداع گفت چرا کهوظیفه او را فرا
میخواند و عوامل بیگانه با نقابی پرفریب چنگها را برای فرو بردندر
کردستان این پاره پیکر جمهوری اسلامی آماده کرده بودند و قرار بود
هیأتی ازطرف شورای انقلاب به آنجا برود.
همسر شهید
عنوان : شب و روز زحمت میکشید
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
در
مجلس خبرگان میدیدم آیتالله بهشتی چگونه شب و روز زحمت
میکشید،خالصاً لوجهالله. اگر او نبود بسیاری از مشکلات دامنگیر این
ملت شده بود. دولتموقت میخواست مجلس خبرگان را بههم بزند. اما
این استوانه اسلام نگذاشت وبرای تصویب ولایت فقیه پافشاری فرمود.
چیزی که خون این عزیزان را برایگروهکهای منافق مباح کرد اسلام
آنها بود.
سید محمد رضا بهشتی
عنوان : مرا از مرگ میترسانید؟
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
هفته
تا هفته ایشان در مسافرتها و این طرف و آن طرف بود به خاطر
سخنرانیها و بهخاطر حل و فصل مسائل مردم. اما با وجود این وقتی
من به ایشان میگفتم بیشترمواظب خودتان باشید، میگفت خانم ما یک
جان بیشتر نداریم که این بالاخره بایددر راه خدا باشد، شما مرا از
مرگ میترسانید؟ میگفتم نه والله من نمیترسم، مردممرتب تلفن
میزنند به من میگویند آقا را حفظ کنید، اگر یک وقت یک
حادثهایبرای آقا پیش بیاید که خارش توی چشم ما برود شما مسئولید.
همسر شهید بهشتی
عنوان : چند دقیقه خواب کار چند ساعت را میکند
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
جلسات
دفتر سیاسی حزب معمولاً ساعت 2 تا 4 بعدازظهر تشکیل میشد.
آقایبهشتی به دلیل خستگی کار روزانه ده دقیقه مانده به جلسه در
دفتر سیاسی حزبحضور مییافتند و معمولاً این مدت را روی صندلیهایی
که در کنار هم میچیدنداستراحت مختصری داشتند و جالب بود در این
مدت مختصر لباس خود را همدرمیآوردند که از اتو نیفتد و معتقد بودند
همین چند دقیقه مختصر کار چندساعت خواب را انجام میدهد.
سید علیرضا بهشتی