خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

راضی‌ نیستم‌ حرف‌ کسی‌ را بزنید

عنوان : راضی‌ نیستم‌ حرف‌ کسی‌ را بزنید
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
منزل‌ که‌ می‌آمد همیشه‌ بحث‌ بود و کتاب‌ و مطالعه‌. حساب‌ این‌ نبود که‌ کسی‌ بیایددور هم‌ جمع‌ بشوند دروغ‌ بگویند، بخندند یا غیبت‌ کنند، حتی‌ حاضر نمی‌شدکوچکترین‌ حرفی‌ پشت‌ سر همین‌ بنی‌صدر یا دشمنهای‌ دیگرش‌ بزند، اگرکوچکترین‌ حرفی‌ هم‌ زده‌ می‌شد، فوراً ناراحت‌ می‌شد، اخم‌ می‌کرد و می‌گفت‌حرف‌ دیگر نداریم‌ بزنیم‌؟ اگر حرفی‌ نداریم‌ برویم‌ دنبال‌ کار و مطالعه‌. من‌ راضی‌نیستم‌ حرف‌ هیچ‌کس‌ را بزنید شما به‌جای‌ اینکه‌ بنشینید پشت‌ سر این‌ یا آن‌ حرف‌بزنید، بگویید خدا به‌ راه‌ راست‌ هدایتش‌ کند. با وجود اینکه‌ اینها این‌ همه‌ دشنام‌می‌دادند، این‌ همه‌ حرف‌ می‌زدند، اصلاً هیچ‌ وقت‌ قلبش‌، وجدانش‌ قبول‌ نمی‌کردکسی‌ بنشیند پشت‌ سر آنها حرف‌ بزند.
همسر شهید بهشتی

باید برنامه‌ریزی‌ برای‌ حکومت‌ آینده‌ بکنیم‌

عنوان : باید برنامه‌ریزی‌ برای‌ حکومت‌ آینده‌ بکنیم‌
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
قبل‌ از انقلاب‌ به‌ خاطر دارم‌ آقای‌ بهشتی‌ برخلاف‌ بعضی‌ که‌ تفکر اعتقادی‌ آنها جنبه‌حکومتی‌ نداشت‌ به‌ من‌ می‌گفتند باید برنامه‌ریزی‌ کنیم‌ که‌ اگر حکومتی‌ جدیدبه‌وجود آمد و شکل‌ گرفت‌ مطالب‌ دسته‌بندی‌ شده‌ای‌ دراختیار داشته‌ باشیم‌ و برهمین‌ اساس‌ احساس‌ می‌کردند کارگزاران‌ آینده‌ نظام‌ باید افکار و اندیشه‌های‌مشترک‌ داشته‌ باشند و در این‌ جهت‌ باید بحث‌های‌ فرهنگی‌، اقتصادی‌ و سیاسی‌آنها بر محور نظام‌ و حکومت‌ اسلامی‌ دسته‌بندی‌ شود لذا در این‌ جهت‌ برنامه‌ریزی‌کردند و خودشان‌ با جمعی‌ که‌ اطلاعات‌ اقتصادی‌ داشتند این‌ اطلاعات‌ رادسته‌بندی‌ کردند و به‌ مجلس‌، دولت‌ و قوه‌ قضاییه‌ که‌ می‌خواستند وارد این‌ مسائل‌بشوند می‌دادند.
سید علیرضا بهشتی

یک‌ تنه‌ با همه‌ بحث‌ می‌کرد

عنوان : یک‌ تنه‌ با همه‌ بحث‌ می‌کرد
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
آیت‌الله‌ بهشتی‌ قدرت‌ استدلال‌ فوِالعاده‌ای‌ داشت‌ و با صبر و حوصله‌استدلالهای‌ خود را مطرح‌ می‌کرد. بعد از دستگیری‌ امام‌ جلسه‌ای‌ در دستگرد خیاراصفهان‌ در باغی‌ که‌ متعلق‌ به‌ دایی‌ پدرم‌ بود تشکیل‌ شد. آیت‌الله‌ بهشتی‌ جمعی‌ ازسیاسیون‌ اصفهان‌ و مرحوم‌ شهید آیت‌ و پدرم‌ حضور داشتند. در این‌ میهمانی‌ یاجلسه‌ که‌ از صبح‌ تا عصر به‌ طول‌ انجامید بین‌ آیت‌الله‌ بهشتی‌ از یک‌ سو و بقیه‌ که‌همه‌ تحصیل‌کرده‌، دکتر و کارکشته‌ مسائل‌ سیاسی‌ بودند بحث‌ داغی‌ درباره‌ مسائل‌نهضت‌، جریان‌ جبهه‌ ملی‌، آیت‌الله‌ کاشانی‌ و مظفر بقایی‌ و... در گرفت‌ و آقای‌بهشتی‌ با حوصله‌ و استدلال‌ یک‌ تنه‌ بر همه‌ تفوِ داشت‌.
سید علیرضابهشتی

نباید حرمت‌ ماه‌ رمضان‌ از بین‌ برود

عنوان : نباید حرمت‌ ماه‌ رمضان‌ از بین‌ برود
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
ماه‌ رمضانی‌ بود که‌ برادرم‌ با جمعی‌ از همراهانشان‌ برای‌ بازدید به‌ اصفهان‌ آمدند.خواهر بزرگترم‌ که‌ می‌دانست‌ مسافر هستند برای‌ آنها ناهاری‌ تهیه‌ کرد و مقداری‌ آب‌هندوانه‌ گرفت‌ که‌ با توجه‌ به‌ گرمی‌ هوا میل‌ کنند. برادرم‌ وقتی‌ بوی‌ غذا را شنیدپرسید برای‌ چی‌ غذا درست‌ کرده‌اید؟ خواهرم‌ گفت‌ مگر شما مسافر نیستید؟ برادرگفت‌ چرا ولی‌ معنای‌ مسافر بودن‌ این‌ نیست‌ که‌ در ماه‌ رمضان‌ سفره‌ بیندازیم‌ و غذابخوریم‌ و حرمت‌ ماه‌ رمضان‌ را از بین‌ ببریم‌. بعد خود و همراهانشان‌ مقداری‌ آب‌هندوانه‌ خوردند و منزل‌ را ترک‌ کردند.
زینت السادات بهشتی

چه‌ نوری‌ از صورتش‌ می‌بارد

عنوان : چه‌ نوری‌ از صورتش‌ می‌بارد
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
یک‌ روز که‌ به‌ سالن‌ جلسه‌ «مواضع‌» در حزب‌ وارد سالن‌ شدیم‌ سر و صدای‌ زیادی‌از طرفداران‌ بنی‌صدر در اطراف‌ ساختمان‌ علیه‌ ایشان‌ شنیده‌ می‌شد ولی‌ ایشان‌ باخونسردی‌ خاصی‌ در مورد عزل‌ بنی‌صدر و تعیین‌ رئیس‌جمهور جدید صحبت‌می‌کردند و عده‌ زیادی‌ هم‌ از جمله‌ خانواده‌ شهید مطهری‌ هم‌ در جلسه‌ بودند.جمعیت‌ نگران‌ بود. هر لحظه‌ ممکن‌ بود آن‌ افراد به‌ جلسه‌ هجوم‌ کنند. جو ملتهبی‌بود ولی‌ پدرم‌ خیلی‌ با آرامش‌ صحبت‌ می‌کردند و کاری‌ به‌ اطراف‌ نداشتند. ناگهان‌از خانم‌ شهید مطهری‌ که‌ در کنار من‌ و مادرم‌ نشسته‌ بود جمله‌ عجیبی‌ شنیدم‌ که‌ مرابه‌ خود آورد. ایشان‌ بی‌اختیار به‌ من‌ گفتند نگاه‌ کن‌ نگاه‌ کن‌ آقای‌ بهشتی‌ را ببین‌ چه‌نوری‌ از صورتش‌ می‌بارد. من‌ یک‌ دفعه‌ دلم‌ لرزید. بعد گفتند خدا به‌ داد ما برسد وایشان‌ را حفظ‌ کند.
ملوک السادات بهشتی