خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

چه‌ نوری‌ از صورتش‌ می‌بارد

عنوان : چه‌ نوری‌ از صورتش‌ می‌بارد
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
یک‌ روز که‌ به‌ سالن‌ جلسه‌ «مواضع‌» در حزب‌ وارد سالن‌ شدیم‌ سر و صدای‌ زیادی‌از طرفداران‌ بنی‌صدر در اطراف‌ ساختمان‌ علیه‌ ایشان‌ شنیده‌ می‌شد ولی‌ ایشان‌ باخونسردی‌ خاصی‌ در مورد عزل‌ بنی‌صدر و تعیین‌ رئیس‌جمهور جدید صحبت‌می‌کردند و عده‌ زیادی‌ هم‌ از جمله‌ خانواده‌ شهید مطهری‌ هم‌ در جلسه‌ بودند.جمعیت‌ نگران‌ بود. هر لحظه‌ ممکن‌ بود آن‌ افراد به‌ جلسه‌ هجوم‌ کنند. جو ملتهبی‌بود ولی‌ پدرم‌ خیلی‌ با آرامش‌ صحبت‌ می‌کردند و کاری‌ به‌ اطراف‌ نداشتند. ناگهان‌از خانم‌ شهید مطهری‌ که‌ در کنار من‌ و مادرم‌ نشسته‌ بود جمله‌ عجیبی‌ شنیدم‌ که‌ مرابه‌ خود آورد. ایشان‌ بی‌اختیار به‌ من‌ گفتند نگاه‌ کن‌ نگاه‌ کن‌ آقای‌ بهشتی‌ را ببین‌ چه‌نوری‌ از صورتش‌ می‌بارد. من‌ یک‌ دفعه‌ دلم‌ لرزید. بعد گفتند خدا به‌ داد ما برسد وایشان‌ را حفظ‌ کند.
ملوک السادات بهشتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد