خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

چند دقیقه‌ پس‌ از تحویل‌ سال‌ از منزل‌ رفت‌

عنوان : چند دقیقه‌ پس‌ از تحویل‌ سال‌ از منزل‌ رفت‌
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
در ساعت‌ نخستین‌ نوروز سال‌ 58 که‌ همه‌ دلها مسرور از دستیابی‌ به‌ پیروزی‌یی‌ بودکه‌ به‌ یمن‌ خون‌ شهیدان‌ و دهها هزار معلول‌ انقلاب‌ به‌ دست‌ آمده‌ بود و نخستین‌بهار آزادی‌ را بعد از سالها اسارت‌ به‌ یکدیگر تبریک‌ می‌گفتند در حالی‌ که‌ چنددقیقه‌ای‌ بیشتر از تحویل‌ سال‌ نگذشته‌ بود لباس‌ بر تن‌ کرد و ما را وداع‌ گفت‌ چرا که‌وظیفه‌ او را فرا می‌خواند و عوامل‌ بیگانه‌ با نقابی‌ پرفریب‌ چنگ‌ها را برای‌ فرو بردن‌در کردستان‌ این‌ پاره‌ پیکر جمهوری‌ اسلامی‌ آماده‌ کرده‌ بودند و قرار بود هیأتی‌ ازطرف‌ شورای‌ انقلاب‌ به‌ آنجا برود.
همسر شهید

شب‌ و روز زحمت‌ می‌کشید

عنوان : شب‌ و روز زحمت‌ می‌کشید
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
در مجلس‌ خبرگان‌ می‌دیدم‌ آیت‌الله بهشتی‌ چگونه‌ شب‌ و روز زحمت‌ می‌کشید،خالصاً لوجه‌الله. اگر او نبود بسیاری‌ از مشکلات‌ دامنگیر این‌ ملت‌ شده‌ بود. دولت‌موقت‌ می‌خواست‌ مجلس‌ خبرگان‌ را به‌هم‌ بزند. اما این‌ استوانه‌ اسلام‌ نگذاشت‌ وبرای‌ تصویب‌ ولایت‌ فقیه‌ پافشاری‌ فرمود. چیزی‌ که‌ خون‌ این‌ عزیزان‌ را برای‌گروهکهای‌ منافق‌ مباح‌ کرد اسلام‌ آنها بود.
سید محمد رضا بهشتی

مرا از مرگ‌ می‌ترسانید؟

عنوان : مرا از مرگ‌ می‌ترسانید؟
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
هفته‌ تا هفته‌ ایشان‌ در مسافرتها و این‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ بود به‌ خاطر سخنرانی‌ها و به‌خاطر حل‌ و فصل‌ مسائل‌ مردم‌. اما با وجود این‌ وقتی‌ من‌ به‌ ایشان‌ می‌گفتم‌ بیشترمواظب‌ خودتان‌ باشید، می‌گفت‌ خانم‌ ما یک‌ جان‌ بیشتر نداریم‌ که‌ این‌ بالاخره‌ بایددر راه‌ خدا باشد، شما مرا از مرگ‌ می‌ترسانید؟ می‌گفتم‌ نه‌ والله من‌ نمی‌ترسم‌، مردم‌مرتب‌ تلفن‌ می‌زنند به‌ من‌ می‌گویند آقا را حفظ‌ کنید، اگر یک‌ وقت‌ یک‌ حادثه‌ای‌برای‌ آقا پیش‌ بیاید که‌ خارش‌ توی‌ چشم‌ ما برود شما مسئولید.
همسر شهید بهشتی

چند دقیقه‌ خواب‌ کار چند ساعت‌ را می‌کند

عنوان : چند دقیقه‌ خواب‌ کار چند ساعت‌ را می‌کند
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
جلسات‌ دفتر سیاسی‌ حزب‌ معمولاً ساعت‌ 2 تا 4 بعدازظهر تشکیل‌ می‌شد. آقای‌بهشتی‌ به‌ دلیل‌ خستگی‌ کار روزانه‌ ده‌ دقیقه‌ مانده‌ به‌ جلسه‌ در دفتر سیاسی‌ حزب‌حضور می‌یافتند و معمولاً این‌ مدت‌ را روی‌ صندلیهایی‌ که‌ در کنار هم‌ می‌چیدنداستراحت‌ مختصری‌ داشتند و جالب‌ بود در این‌ مدت‌ مختصر لباس‌ خود را هم‌درمی‌آوردند که‌ از اتو نیفتد و معتقد بودند همین‌ چند دقیقه‌ مختصر کار چندساعت‌ خواب‌ را انجام‌ می‌دهد.
سید علیرضا بهشتی

با متانت‌ دعوت‌ را پذیرفت‌

عنوان : با متانت‌ دعوت‌ را پذیرفت‌
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
شهید بهشتی‌ توهین‌ به‌هر اندیشه‌ای‌ را تاب‌ نمی‌آورد. ایشان‌ در مناظرات‌ بین‌گروههای‌ فکری‌ مختلف‌ پیشگام‌ و فعال‌ بود. به‌طور مثال‌ مناظره‌ای‌ که‌ با دو تن‌ ازاعضای‌ هوادار سازمان‌ مجاهدین‌ (منافقین‌) در دانشگاه‌ صنعتی‌ شریف‌ انجام‌دادند، چند جلسه‌ مناظره‌ در تلویزیون‌ با دو سه‌ نفر از نظریه‌پردازان‌ حزب‌ توده‌ وفداییان‌ اکثریت‌ و... انجام‌ دادند که‌ بخشی‌ از آن‌ پخش‌ و بخش‌ دیگری‌ از آن‌ به‌ دلیل‌همزمانی‌ با شهادت‌ ایشان‌ در آرشیو ماند و پخش‌ نشد.
سابقه‌ برخورد معقول‌ و گفتگو با مخالفان‌ فکری‌ به‌ زندگی‌ قبل‌ از انقلاب‌ شهیدبهشتی‌ برمی‌گردد. در آلمان‌ کسانی‌ که‌ از ادیان‌ و فرق دیگر اسلامی‌ یا افراد غیردینی‌بودند با ایشان‌ در فضایی‌ صمیمی‌ و دوستانه‌ به‌ بحث‌ و گفتگو می‌پرداختند. من‌ به‌خاطر دارم‌ طرفداران‌ حزب‌ توده‌ در اتریش‌ از ایشان‌ برای‌ مناظره‌ دعوت‌ کردند که‌ایشان‌ با آرامش‌ و متانت‌ پذیرفت‌ و به‌ آن‌ محل‌ رفت‌ و تا پاسی‌ از نیمه‌ شب‌ با آنها به‌گفتگو پرداخت‌.
سید علیرضا بهشتی