عنوان : نازشست هم میخواهید!
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
در
ماههای اول پیروزی انقلاب یک روز که در دفتر حزب جمهوری اسلامی
بودیمبه دکتر بهشتی خبر دادند حدود چهل نفر از نمایندگان مجلس
شورای ملی که باپیروزی انقلاب و تعطیلی مجلس از کار برکنار شده
بودند به اینجا آمدهاند. آقایبهشتی پرسید برای چی اینجا آمدهاند؟
جواب شنید میگویند چند ماه استحقوقمان را نگرفتهایم. آقای بهشتی
گفتند اینها را به سالن اجتماعات ببرید تا بیایمو با آنها صحبت کنم.
همه کنجکاو شدند که ایشان چه حرفی را با این نمایندگانرژیم سابق
میخواهند داشته باشند. من هم که در این کنجکاوی مثل بقیه بودم
بهسالن رفتم. آقای بهشتی خطاب به آنها گفت من وقتی شنیدم گفتند
نمایندگانمجلس سابق به اینجا آمدهاند خوشحال شدم ولی وقتی از
علت آمدنتان مرا مطلعکردند متأثر شدم. اول فکر کردم لابد شما
آمدهاید عذرخواهی کنید که عنواننماینده مردم را در مجلس داشتهاید
و در همان زمان که در مجلس بودهاید رژیم شاهبچههای این ملت را
میکشت و ارتش به سوی فرزندان این ملت رگبار گلوله داشتو در
همان دوران مأموران ساواک سعیدیها و غفاریها را زیر شکنجه در
زندان بهشهادت میرساندند من فکر کردم آمدهاید از این همه کوتاهی
که در حق ملتکردهاید عذرخواهی کنید ولی دیدم نه در مقابل
آمدهاید و ناز شست میخواهید.آقای بهشتی با استدلال قوی و دلنشین
خود آنها را بدهکار کرد تا جایی که اگر بهچهره آنها مینگریستی
میدیدی گویا از خجالت حاضر هستند زمین دهان باز کند وآنها را فرو
ببرد لذا حتی یکی از آنها نتوانست یک کلمه حرف بزند و بهتدریج
متفرِشدند و با شرمندگی از آنجا رفتند.
محمد کاظم نیک نام