خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

وصیت نامه شهید علیرضا شبانی‌

وصیت نامه :بسم الله الرحمن الرحیم
ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا تنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لاتحزنوا و بشروا بالجنة التی کنتم توعدون.
همانا آنانکه گفتند پروردگار ما خداست و سپس پایداری کردند فرود آیند بر ایشان فرشتگان که نترسید و نه اندوهگین باشید و مژده باد شما را به بهشتی که بودید نوید داده میشود.
بنام الله پاسدار حرمت خون شهدا و با سلام و درود فراوان خدمت آقا امام زمان(عج) و سلام بر نائب بحق ایشان امام امت قلب تپنده مستضعفان جهان و سلام بر ارواح طیبه شهدای اسلام از سمیه و یاسر تا سلیمان خاطر و سلام بر رزمندگان کفر ستیز اسلام. اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیاً ولی الله و اشهد ان خمینی روح الله آری شهادت میدهم به همه اینها. آوای همرزمان شهیدم همچون کبوتری حامل پیام آزادی رسالتشان را که ناتمام مانده بود در گوشم طنین انداز کرده بود آری به گوش جان شنیدم که در لحظات رهایی لبهای خشکشان به آرامی تکان خورده و پیامشان را همراه با آخرین نفسهاشان تکرار میکرد که هان ای مسلمان ما رفتیم و چشمانمان همچنان باز به راه سرخمان باقی مانده تا نظارهگر راهپویان ثابت قدمی باشیم که لحظهای از حرکت باز نمیایستد و بیرق سبزشان را بر بلندای ابدیت به اهتزاز در میآورند. پیامشان حرکت آفرین و خونشان چراغی بر راه مقدسمان گشت و با تکبیری از اعماق وجود به ندایشان لبیک گفتیم. کولهبار سفر به عزم دیار عاشقان بستیم تا اینکه از شهد گوارای پیروزی و یا شربت گوارای شهادت ما را نیز نصیبی گردد و از زمره راهیانشان گردیم قدم را در راهی نهادیم که سابقون این صراط مستقیم سرورانی چون علی و عاشقانی چون حسین(ع) بودند به قافلهای پیوستیم قافله سالارمان منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) و نایب برحقش امام خمینی(ع) است. آری آنروز که به ندای رهبرمان در تبعید لبیک گفتیم خود را برای همه این مصائب و بلایا آماده کردیم. آماده شدیم تا در راه اعتلای اسلام سختی ببینیم محاصره اقتصادی تحمل کنیم کمبودهای اجتماعی بر پهلومان فشار وارد کند دشمن ناجوانمردانه به دیارمان بتازد و ما با استقامتمان و در نهایت با شهادتمان راه را بر او بسته و به خاک سیاهش بنشانیم. دشمنان دیوسیرتان بدانند که ما امت شهادتیم و به فرموده اماممان در مکتبی که شهادت افتخار است اسارت معنی پیدا میکند آری اسارت ذلت است و ذلت را نباید پذیرفت همچون سروسامان حسین(ع) که هیهات مناالذله ما اسارت نیز فقط گرفتاری در دست دشمن خارجی نیست چه بسا انسانهایی که در چنگال هواهای نفسانی خود میمیرند و چه بسا انسانهایی که دنیا آنها را به زنجیر کشیده است و پست و مقامها، موقعیتهای اجتماعی و هیاهوی چند که چاپلوسانه تعلق آنها را میگویند آنها را از خود بیخود ساخته و شیطان نفسشان افسار اسارت را به گردنشان انداخته و میکشد و هرجا که خاطرخواه اوست. خواستم حال که این چند سطر بعنوان وصیت نامهام تلقی میشود به همه آنها که از موقعیتهای اجتماعی برخوردار و وارثان خون شهیدانند متذکر شده باشم که ای برادران بنا شد که ارواح مطهر شهدا نگران اعمال و رفتار شماست، نگران اینکه مبادا شما با سهلانگاری فراموشتان شود که چه کسانی این مسئولیت را به شما واگذار کرده و چه کسانی حافظ و صاحب این انقلابند.
انشاءالله امیدوارم خداوند بر ملت ما منت نهاده و مسئولین ما را در پناه الطاف خاص خودش از شر همه شیاطین و بالاخص از شر نفس اماره محفوظ نگهداشته و آنها را بر صراط مستقیم ثابت قدم بدارد. عزیزانم انتظار دیگر شهدا از شما حفظ ارزشهای اسلام و پیروی از ولایت فقیه است و همچنین نظارت کامل بر جریان امور و روند انقلاب که همانا شما ضامن اصلی اجرای احکام اسلام در جامعه هستید و شما ای عزیزان پاسدار به راهتان ادامه دهید و چشم دشمنان را کور کنید و این سنگر بزرگ یعنی سپاه را خالی نگذارید که امام میفرماید :اگر سپاه نبود کشور هم نبود. عزیزان بسیجی امیدمان به این است که همچون گذشته پایدار و استوار راه شهیدان را ادامه دهید و هرگز مباد که لحظهای درنگ شما را فرا رسد که انشاءالله پیروزی نهایی بحول و قوه الهی نزدیک است و شما ای پدر و مادرم، خواهران و برادرانم استوار و پرصلابت در مقابل گرفتاریها باشید و بدانید که اگر شهادتم مقبول خداوند واقع گردد فیض الهی است که نصیب خانواده ما گردیده است در عزای من گریه نکنید و لباس سیاه نپوشید که راضی نیستم چون راهی را که انتخاب کردهام خود پذیرفتهام از برادرانم تقاضا میکنم بعد از من راهم را ادامه دهند و گوش به فرمان رهبر باشند با دشمنان داخلی و خارجی مبارزه کنند و غم و اندوهی به دل راه ندهند ما طالب صلح هستیم اما اگر کسی بر ما ظلم کرد باید او را سرکوب کنیم خواهرانم همچون فاطمه(س) زندگی کنند و او را سرمشق زندگی خود قرار دهند و همچون زینب پیام رسان خونم باشند در موقع به خاک سپردنم مشتهایم را گره کنید تا منافقین کوردل و کفار خیال نکنند که با شهادتم مشتهایم از کار افتاده و دهانم را باز بگذارید تا خیال نکنند که با شهادتم فریادم خاموش گشت نه این شهادتها بزرگترین ضربهای است که به دهان منافقین و کفار خورد در نهایت از شما میخواهم که تقصیرهایم را ببخشید و حلالم کنید و از همه همسایگان و قومان و خویشان و دوستان و رفقا حلالیت میطلبم ضمناً از برادران پایگاه نیز تقاضای عفو و حلالیت داشته و التماس دعا دارم خداوند همه شما را در ادامه راه مقدس شهیدان پایدار و ثابت قدم بدارد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
در ضمن آرامگاهم پهلوی قبر شهید اسداللهی در مزار دره شیخان باشد.
بنده حقیر خداوند علیرضا شبانی-30/11/64

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد