خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

وصیت نامه شهید علیرضا غفاریان‌وفائی‌

وصیت نامه : علیرضا غفاریان وفایی
بسم الله الرحمن الرحیم
فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره ومن یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرأ عظیمأ
ای کسانیکه حیات دنیوی را به اخروی فروختید پس بکشیددرراه خدا ،وکسی که می جنگد درراه خدا اگر شهید شود یا پیروز گردد بزودی به او پاداش عظیمی عطا می کنیم
بنده حقیر،ضعیف،مسکین،و گناهکار علیرضا غفاریان،فرزند عباس اعتقاد دارم:
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له                                    اشهدا ان اشرف الانبیاء محمد رسول الله
اشهد ان امیرالمؤمنین علی ولی الله                                            اشهد ان حجت ابن الحسن حجت الله
                            اشهد ان روح الله الخمینی من اولی الامر و من اولیاء الله
در این شب هنگام تصمیم گرفتم تا آخرین اعتقاد به خداوند تبارک وتعالی واسلام عزیز را بر زبان جاری وبر کاغذ روان سازم ،باشد که در روز محشر سرافکنده از حساب وکتاب الهی بیرون نیاییم . ای عزیزان دنیا محل گذر است،گذرگاه زودگذر،عبورگاه خطرناک،
آزمایشگاه فعال،آزمونگاه انسانها،فریبگر خلایق است. دنیا ره طویلی از برای دلبستگان بدان وره کوتاهی از برای بریدگان از آن.دنیا جایگاه شیرینی از برای دنیا پرستان ومکان طاقت فرسایی از برای آخرت جویان .باید دانست که یا باید به دنیا دل بست و دوست داشت یا به آخرت عشق ورزید و مگر می شوددر حین علاقه و دلبستگی به دنیا به آخرت نیز علاقه ورزید .ابدأواین خیال واهی می باشدکه فقط سر خودمان را کلاه می گذاریم ولا غیر چرا که جمع بین ضدین محال است،محال.
آری به فرمایش حضرت علی (ع) که می فرماید:مثل الدنیا کمثل الحیه(مثال دنیا مثال مار است که دستش زنی نرم می باشدولی در درونش زهری کشنده است که جاهل فریب خورده به طرف آن میرود و عاقل آینده نگر از آن دوری می کند)
باید از این سخن حضرت علی (ع) رهنمود گرفته و همیشه در ذهنمان تکرار کنیم که مبادا دنیای فانی و پست،ما را بفریباند.
اما چطور باید از دنیا دل برید وبه آخرت متصل گشت؟سوالی است که جوابش آسان ولی عملش بس دشوار و حتی محال از برای همچون من گنه کار.اما جوابش را می توان این گفت که باید در خدای سبحان حل شد،باید پروانه وار به گرد خدایمان گشت،گشت تا خود را بدان زد و سوخت،خلاصه به قول رهبر عظیم الشأن انقلاب باید در خدا حل گردید اما چطور؟
مراحل و شیوه هایی دارد بس سهل از برای رهرو صدیقش وصعب ومحال از برای غیر رهرو راهش. اما شیوه سهل وآسان ابتدا باید خدای خویش را شناخت (البته بعد از خودشناسی ) وبدان علم پیدا کرد، علم و آگاهی و شناختی یقینی که از عقل و فطرت برخاسته و مطابق قلب و دل باشد وبر لسان و زبان جاری گردد. لذا برای شهادتم باید شکر و حمد رب تعالی را به جای آورم که چنین توفیقی که مختص بندگان خاصه خداست را به من گناهکار عطا فرموده است، باید بدانیم که مردن از برای همه است و همه به سوی در حرکتند پس چه بهتر قبل از اینکه مرگ به سراغ انسان بیاید، انسان به سراغ مرگ و به پیشواز او برود. امام علی (ع) می‌فرماید:
طیبوا عن انفسکم نفساً و امشوا الی الموت مشیاً جمعا. (پاک کنید خود را از وابستگی به نفس و جانتان و بشتابید به سوی مرگ شتابی تند وتیز) آری باید حرکتمان و انتخابگریمان بدون توجه به جان و جسم مان باشد که در این صورت است که به سوی مرگ می شتابیم و آن هم شتابی تند و تیز.
یا در جایی دیگر حضرت علی (ع) می فرماید: طوبی لمن با در اجله. (خوشا به حال کسی که بر مرگ پیشی گیرد ) آری باید گفت خوشا به حال کسی که بسوی مرگ آن شهادت و مرگ سرخ بشتابد و جهت حرکت کسب شهادت لحظه‌شماری نماید. امام حسین (ع) در حین واقعه کربلا می فرماید: «آه چقدر مشتاقم که هر چه زودتر به این جوانان شهید بپیوندم ». بلی مدعیان ره علی و حسین علیهماالسلام باید تأسی به پیشوایان خود نمایند و شهادت را در آغوش بگیرند و به سویش شتافته و کسبش آرزوی دائمشان باشد
آری همانطور که حسین (ع)و ما بقی ائمه به دریای خون شتافتند و شناورکنان به ساحل پیروزی که همانا لقاء‌الله است رسیدند رهروانشان نیز باید چنین باشند و همینطور که حسین (ع) می‌دانست که اگر می خواهد رضای خداوندی را کسب کند باید خونش بل خون علی‌اصغر بل خون علی‌اکبرش بل خون قاسمش بل خون یاران و اصحاب و فرزندانش را باید در این راه بریزد.
همینطور باید بدانیم اگر می‌خواهیم انقلاب اسلامی تداوم یابد و خط انقلاب از خط انبیاء و ائمه اطهار دور نگردد و افراد جامعه‌مان به سو‌‌ی متقی شدن و مجاهد گشتن پیش روند باید همانطور که حسین و همرزمانش خون دادند ملت رزمنده بالاخص مجاهدان جبهه‌های جنگ به آغوش سعادتگاه شهادت بشتابند.
مادر عزیز و پدر گرامی، مادران و پدران مکرمه و محترم باید مانند حسین عزیز که علی اصغر شش‌ماهه را به نبرد با دشمن ستمگر فرستاده که یا اینکه عروس شهادت را در آغوش گیرند و در خونشان غرق شوند و یا پیروزمندانه به رزم بی‌امانشان ادامه دهند.
پس ای مادران و پدران مبادا که از شهادت فرزندتان خودتان را ناراحت کنید و ناشکری و ناسپاسی نمائید، بل باید سپاس وحمد خداوند تبارک‌تعالی را بنمائید که چنین توفیقی را به فرزندانتان عطا کرده است.
اما شما ای دوستان و همرزمان که با هم در فعالیتهای اجتماعی شرکت داشتیم ویا هم‌درس وهم‌مباحثه بوده‌ایم حداقل اینکه گاهی و اوقاتی را با هم بوده‌ایم، خجل دارم از اینکه با شما سروران سخن گویم چه برسد به اینکه پیامی یا رهنمودی دهم، لذا از خودم می‌گویم غفلتهایم
می‌گویم بدان امید که شما عزیزان برایم طلب مغفرت از خداوند غفار بنمائید….

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد