خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

بازتاب سیاسی ، نظامی و رسانه ای عملیات والفجر8


سومین همایش قرآن و دفاع مقدس
.واقعیات و اظهار نظرها.واکنش امریکا

واقعیات و اظهار نظرها

رژیم عراق با آغاز عملیات افتخارآفرین والفجر هشت و آزادسازی بندر فاو و نیز اشغال و انهدام پایگاه‌های موشکی ساحل به دریا و مخازن نفتی، سراسیمه اعلام می‌کند که حمله ایران دفع شده است. این رژیم وقتی که قوای ایرانی در جاده‌های مهم فاو- بصره و فاو- ام ‌القصر و کارخانه نمک در حال بیشتروی  هستند، اعلام می‌دارد که ایران حتی نتوانسته از اروند رود عبور کند و به دنبال آن، تسلط ایران را بر فاو تکذیب می‌کند.

ستاد تبلیغات جنگ در پی تبلیغات دروغین عراق، طی اطلاعیه‌ای اعلام می‌کند: اگر رژیم عراق بر ادعای خود صادق است، خبرنگاران خارجی را برای اثبات ادعایش به شهر فاو بیاورد.

قطع ارتباط رژیم عراق با خلیج فارس، بزرگترین ضربه‌ای بود که بر عراق وارد شد و این ضربات پیایی، دشمن را وادار به تناقدگویی کرد.

رژیم عراق پس از ادعای ستاد تبلیغات جنگ ایران و نمایش شهر فاو از سیمای جمهوری‌اسلامی ایران، به ناچار اعتراف می‌کند که نیروهای ایران در صفوف سپاه هفتم رخنه کرده‌اند و در اطلاعیه بعدی می‌گوید که نیروهای ایران در حمله خود، مرزهای عراق را پشت سر گذاشته و وارد خاک عراق شده‌اند. بسیاری از خبرگزاری‌ها که تنها اطلاعیه‌های نظامی طرفین را پخش و از اظهار نظر مشخص خودداری می‌کردند، به ناچار تلویحاً به پیروز‌های ایران در این عملیات اعتراف می‌کنند:



* «فرانس پرس» خبرگزاری رسمی فرانسه:

«نیروهای ایرانی دوشنبه شب، به پیشروی خود در خاک عراق در بخش جنوبی جبهه ادامه داند.»

* خبرگزاری «رویتر»:

«حمله ایران به فاو، نیروهای این کشور را به 40 کیلومتری مرز کویت که یکی از حامیان اصلی عراق در جنگ بوده، رسانده است.»

* خبرگزاری «یونایتدپرس»

نیز اخبار بسیار کمی را از پیروزی‌های قوای ایرانی مخابره می‌کند. خبرگزاری و رسانه‌های گروهی کویت به طور یک جانبه، اطلاعیه‌های دروغین رژیم عراق ار پخش می‌کنند و اعلام می‌دارند که کنترل شهر فاو در دست عراق است.
*

تلویزیون ایتالیا:

«برای اولین بار در مدت شش سال که از آغاز جنگ میان عراق و ایران می‌گذرد، نیروهای ایران موفق شده‌اند از شط العرب [اروندرود] محل تلاقی دو رود بزرگ دجله و فرات در خاک عراق عبور کنند.»



* خبرگزاری فرانسه:

«بندر فاو، اهمیت استراتژیکی خاصی برای عراق داشت.»

* نشریه تایمز مالی:

«تصرف فاو، مهمترین دستاورد ایران در جنگ است.»

* روزنامه «حریت» چاپ ترکیه:

«امروز صدام نه تنها امیدش در به دست آوردن گندم ری به یاس تبدیل شده، بلکه با خطر از دست دادن خرمای بغداد نیز روبه رو است.»

رژیم بعث برای جلوگیری از رسوایی بیشتر و خدشه‌دار کردن پیروزی قوای ایرانی، اعلام می‌کند که ایران  در عملیات والفجر هشت، از سلاح شیمیایی استفاده کرده است. جمهوری اسلامی ایران این ادعا بی‌اساس را رد کرده و اعلام می‌دارد که رژیم عراق برای سرپوش گذاشتن بر شکست‌های خود، اقدام به این ادعای دروغ و گمراه کننده کرده است.

با ادامه عملیات و روشن شدن آثار نیروهای ایران، تعداد بیشتری از خبرگزاری‌ها به پخش اخبار پیروزی در فاو و حضور قوای ایرانی در آن اقدام می‌کنند.



* رادیو بی. بی. سی.

پس از یک هفته سخن پراکنی، سرانجام اعلام می‌کند که عراق در آخرین اطلاعیه نظامی خود، به سقوط بندر فاو به دست نیروهای ایران اعتراف کرده است.

* مجله «میدل ایست» تایمز:

«این مساله در حال حاضر روشن شده است که تمام ادعاهای اولیه عراق در مورد دفع تهاجم نیروهای ایران، اغراق‌آمیز بوده و واقعیت نداشته است. اظهار نگرانی عمیق مقام‌های رسمی چند کشور عرب نسبت به تحولات تازه در جنگ ایران و عراق، نشان‌دهنده موقعیت اسفناک عراق در حال حاضر است.»



* رادیو اسراییل

عملیات والفجر هشت را یک فاجعه می‌خواند و آن را محکوم می‌کند و به نقل از کارشناسان نظامی خود می‌گوید که این علمیات به بن‌بست رسیده و منطقه فاو، قتل‌گاه سربازان ارتش متجاوز عراق نبوده، بلکه یک دام برای نیروهای ایرانی بوده است. این رادیو استفاده عراق را از سلاح شیمیایی تکذیب می‌کند.نتایج نبرد والفجر هشت، اوضاع سیاسی منطقه را شدیداً دچار دگرگونی کرد و «وسایل تبلیغاتی یک سویه» جهان را که به نفع عراق عمل می‌کرد، به چالش کشاند. به همین جهت از این پس شاهد توجیه علل ناتوانی عراق در بازپس گیری فاو و موکول آن به تغییر شرایط جوی می‌شویم!

* «آنتونی لرد کردزمن»

یکی از کارشناسان امور خاورمیانه‌ای امریکا در جنگ تحمیلی، معضل اصلی عراق در فاو و مقایسه آن با ایران را چنین بیان می‌کند:«مشکل اصلی عراق آن است که نمی‌خواهد متحمل تلفات شود: در صورتی که ایران به خصوص در حمله اولیه، آمادگی پذیرش تلفات سنگین را دارد. از جمله مشکلات هر جنگ، آن است که نمی‌توان بدون تحمل تلفات، دست به ضد حمله زد. معمولاً تلفات در ضد حمله، 5 تا 10 برابر آن در حالت دفاعی است. عراق ترجیح می‌دهد به جای تحمل تلفات سنگین، بخش‌های کوچکی از خاک خود را از دست بدهد.»

* روزنامه «واشنگتن پست

» نیز نظریات لرد کرد زمن را به گونه ای دیگر بیان داشته است:«بزرگ‌ترین مشکل عراقی‌ها، اجتناب آنان از ملزم ساختن پیاده نظام خود به دفع حملات ایران است. آنان استفاده از آتش  توپخانه، بمباران جت‌های جنگنده و آتش راکت چرخبال‌های جنگی را انتخاب کرده‌اند، چنین  جنگ‌هایی، احتیاج به انگیزه شدید و تعهد کامل سربازان دارد که به نظر کارشناسان، در ارتش عراق، نقصان آن مشهود است. بنا به اظهار یکی از تحلیل‌گران نظامی، مجموعه‌ای از ملاحظات سیاسی در عراق به فرماندهی نظامی فشار وارد می‌کند و عمده تصمیم بر آن است  که از دادن تلفات زیادی که باعث نارضایتی‌های سیاسی داخلی شود، اجتناب گردد.»

عراق در منطقه فاو، به لحاظ غافل‌گیری در مکان و تاکتیک، در برابر قوای ایرانی دچار انفعال شد، لذا به رغم تلاش‌هایی که انجام داد، نتوانست نسبت به عقب راندن آنان موفقیتی کسب کند و به شکست اعتراف کرد.

با گذشت زمان و تثبیت موقعیت نیروهای خودی و منطقه فاو و به دنبال گزارش‌های رسانه‌های غربی، سخن فرماندهان و مسوولان عراق نیز رفته رفته تغییر کرد. توانایی قوای ایران در تامین پشتیبانی نیروها و تامین پشتیبانی هوایی و توپخانه سرانجام عراقی‌ها را که ابتدا حتی به حضور نیروهای ایران در منطقه فاو اعتراف نمی‌کردند، مجبور ساخت تا ضمن اعتراف به شکست در این نبرد، بازپس گیری آن را بسیار مشکل و دور از دسترس قلمداد کنند. فرماندهان عراق پس از شکست‌های پی در پی در پاتک‌های انجام شده، ارتش این کشور را برای تسلط مجدد بر فاو ناتوان معرفی کرده و بر ویژگی‌های برجسته و ابتکاری عملیات فاو تأکید کردند؛ چنان که «ماهر عبدالرشید» یکی از فرماندهان ارشد نظامی عراق، در این زمینه اذعان داشت:

«ایران در عملیات جاری خود، از روش‌های نظامی نوینی استفاده کرده است و بر خلاف توقع، در شرایط جوی سختی که باران‌های شدید می‌بارید، با استفاده از مردان قورباغه‌ای و پیشقراولان رزمی، حمله خود را به مواضع عراقی‌ها آغاز کرد.»

* در شرایط جدید، عراقی‌ها دیگر قادر به انکار حضور قوای ایران در منطقه فاو نبودند؛ تا آن‌جا که لطیف جاسم، وزیر اطلاعات عراق، در مصاحبه با «القبس» گفت:

«مساله تصرف منطقه فاو از سوی ایرانیان، به حدی آشکار بود که دیگر نمی‌توانستیم آن را منکر شویم و برای ما ممکن نبود که اعلام کنیم ایران وارد فاو نشده است.»

عراقی‌ها به تدریج به ناتوانی خود برای بازپس گیری فاو نیز اعتراف کردند.

* «عدنان خیرالله» وزیر دفاع وقت عراق، طی مصاحبه‌ای اعلام کرد:

«بازپس گرفتن شبه جزیره فاو از دست ایرانیان دشوار است. وجود باتلاق‌ها و نمک‌زارها در این سرزمین، مانع اصلی عملکرد واحدهای عراقی است.»

* ماهر عبدالرشید نیز به ناتوانی سربازان عراقی اشاره کرده، می‌گوید:

«فکر نمی‌کنم به این زودی‌ها عراق بتواند در این ارتباط [پس گرفتن فاو] کسب موفقیت سریعی را پیش‌بینی کند.»

* مدیر توجیه‌سیاسی ارتش عراق هم در توجیه ناتوانی عراق می‌گوید:

«وضعیت زمین منطقه نبرد، محدودیت‌هایی را در استفاده از زرده پوش‌ها و حتی نیروهای پیاده بر ارتش عراق تحمیل کرده است... زمین نبرد در اطراف فاو، طوری است که اجازه نمی‌دهد از تعداد زیادی نیرو در این منطقه استفاده شود.»

در عین حال که عراق در چنین شرایطی توانایی لازم را برای بازپس گیری فاو نداشت، به لحاظ ارزش سیاسی- نظامی زمین منطقه نسبت به این مساله واقف بود که تنها بازپس‌ گیری فاو می‌تواند مجدداً توازن را به سود عراق باز گرداند.»

* خبرنگار رادیو بی. بی. سی در زمینه اهمیت فاو برای عراق می‌گوید:

«بازپس‌ گیری شبه جزیره فاو، هنوز برای عراق یک اولویت کلی است و اگر عراق نتواند فاو را بگیرد، ممکن است روحیه درونی و موقعیت صدام به طور خطرناکی از بین برود.»

* مجله «اشپیگل» چاپ آلمان به تأثیرات عدم بازپس گیری فاو از سوی عراق اشاره کرده و می‌نویسد:

«عدم بازپس گیری فاو، علاوه بر شکست نظامی، یک شکست سیاسی- روانی برای صدام و حامیان عربش در منطقه محسوب می‌شود.»

* یک خبرنگار خارجی با توصیف وضع نامطلوب عراقی‌ها پس از عملیات والفجر هشت چنین بیان می‌کند: «صدام خوب می‌‌داند که ایرانیان با عبور از اروند و تصرف شهر فاو، چنگ در گلوی او انداخته‌اند و تنها معجزه می‌تواند او را از مهلکه نجات دهد.»

بدین ترتیب، عراق به ناچار و از موضوع ضعف و استیصال، موقتاً از پازپس گیری فاو چشم پوشید و این مساله را به موقعیت دیگری موکول کرد و رسماً اعلام داشت که در شرایط فعلی، قادر به بازپس گیری فاو نیست. اعترافات رسمی عراقی‌ها و توقف اقدامات عملی آنان، موجب شد روند تحولات سیاسی- روانی جنگ به شکل نوینی مورد ارزیابی قرار گیرد. در واقع چنان که ذکر شد، تا پیش از این امر، به تثبیت منطقه تصرف شده از سوی ایران، با تردید  همراه بود و همچنان نسبت به توانایی عراق برای بازپس گیری آن امیدواری‌‌های زیادی وجود داشت؛ لیکن ناکامی عراق و اعتراف به این ناتوانی، انعکاس نامطلوبی به زیان عراق داشت. در این مورد، رادیو آمریکا به نقل از ناظران سیاسی غرب گفت: «عراق ظاهراً تصمیم گرفته است از  کوشش‌های خود برای بازپس‌ گیری فاو به خاطر تحمل بهای گزاف نظامی- سیاسی، دست بکشد.»

* هفته نامه «لوموند» چاپ فرانسه نیز طی تحلیلی نوشت:

«در ستاد ارتش عراق پذیرفته شده که بازپس گیری فاو طولانی و پرهزینه خواهد بود.»

***



واکنش امریکا

پس از تثبیت مواضع تصرف شده در شمال خلیج فارس توسط قوای ایرانی، امریکا از این موضوع ابراز نگرانی کرد و در عین حال سعی نمود با هشدار به رژیم عراق، این کشور را به مقاومت در قبال تنها راه دریایی‌اش (خور عبدالله) ترغیب کند.

* واشنگتن پست (25/11/64):

«منابع امریکایی تأکید کردند نیروهای ایرانی به محل ساختن پایگاه شرقی خورعبدالله به موازات خاک کویت رسیده‌اند؛ ولی هنوز با پایگاه دریایی عراق واقع در خلیج، یعنی ام القصر، فاصله زیادی دارند، اما نگرانی امریکا از گسترش دامنه جغرافیایی جنگ خلیج و در برابر گرفتن کویت، هنوز پا برجاست.»

* خبرگزاری فرانسه نیز در همین روز گزارش داد:

«یک سخنگوی وزارت خارجه امریکا ضمن تأکید بر اهمیت استراتژیک خلیج فارس برای امریکا و آسیب‌پذیری آن در قبال توسعه طلبی شوروی، گفت که نبردها در شمال و غرب بندر عراقی فاو در جنوب جبهه ادامه دارد؛ ولی هنوز اطلاعات کافی ندارد که بگوید آیا حملات ایران در این هفته، آغاز یک حمله جدید بزرگتر است یا نه؟»

طبعاً امریکا‌یی‌ها هر عاملی را که منتهی به تغییرات عمده در جنگ و متعاقباً تقویت مواضع ایران و برتری سیاسی و نظامی آن بر عراق می‌شد، نامطلوب ارزیابی می‌کردند؛ لذا فتح «فاو» به لحاظ تبعات ناشی از آن در تقویت مواضع ایران، به زیان منافع امریکا و غرب تلقی می‌شد. از این رو، موضع‌گیری امریکا بلافاصله پس از فتح فاو و اقدامات بعدی این کشور در مساعدت به عراق برای حمله به مراکز صنعتی و آب و برق ایران، نشان‌گر فزونی یافتن مواضع خصومت‌آمیز امریکا بود.

اما امریکا در خصوص به کارگیری سلاح‌های شیمیایی و انتشار عمومی اخبار کشتار شیمیایی توسط عراق، در 30/11/1364 موضع‌گیری کرد و به همراه فرانسه اقدام عراق را به همراه فرانسه محکوم کرد.

 وزارت خارجه امریکا در یک پاسخ کتبی اعلام کرد:

«از اطلاعاتی که به دست آمده چنین بر می‌آید که عراق در نبردهای اخیر با ایران، از سلاح شیمیایی استفاده کرده است.»

وزارت خارجه امریکا همچنین مسوولیت ادامه جنگ را متوجه ایران دانست. این موضع امریکا ظاهراً عراق را عصبانی کرد.

عمدتاً در چنین مواقعی، امریکا سیاست یک بام و دو هوا را در پیش می‌گرفت که راهی برای دفاع از خود باقی گذارد. امریکا خود در صدور تسلیحات شیمیایی و راه‌اندازی مرکز ساخت بمب شیمیایی، عراق را به همراه سایر کشورها یاری داد. همزمان با ادامه جنگ، فرصت مناسبی به وجود آمد تا دلالان اسلحه به بغداد بروند. در اسفندماه 1364 «کریستوفر دروگل» به عراق رفت و با سفیر امریکا «دیوید نیوتن» دیدار کرد.

وی که به «امریکایی محبوب صدام حسین» مشهور بود، برای گرفتن سفارش اسلحه به بغداد رفت و در هتل مجلل «الرشید» عراق پذیرایی شد. طه یاسین رمضان به استقبال وی در هتل رفت. «آلن فریدمن» معتقد است که دولت امریکا از فعالیت‌های دروگل در بغداد با خبر بود. دروگل ارتباطات بسیاری با مقامات امریکایی داشت.

در همین حال، در اوایل سال 1986«رابرت تورشری» عضو کنگره ایالت متحده، پس از دیداری از بغداد گفت: «کشورهای غربی برای جلوگیری از گسترش انقلاب ایران باید از بغداد حمایت کنند. ایران تهدید بزرگی نه تنها برای عراق، بلکه برای کل منطقه است و کشورهای غربی نیاز فراوان به نفت منطقه دارند.»

«ریچارد مورفی» معاون وزیر خارجه امریکا نیز گفت که ایالت متحده و عراق، هدف‌های مشترکی در منطقه دارند و یک بار دیگر حمایت خود را از عراق در برابر عملیات‌های اخیر ایران اعلام داشت.

در همین حال، برای ایجاد یک جنگ روانی علیه ایران، امریکایی‌ها به  کمک عراق آمدند و در یک بیانیه رسمی، وزارت خارجه امریکا مدعی شد که اسرای جنگی عراقی در ایران، در وضعیت نامطلوب قرار دارند. این بیانیه وضعیت اسرای ایرانی را در عراق، خوب توصیف کرد. مانورهای سیاسی امریکا با هدف‌های مشخص صورت می‌گرفت و می‌کوشید چهره ایران را در جهان به عنوان یک متجاوز و یک نقل‌ کننده قوانین جنگی مخدوش کند. این بیانیه وزارت خارجه امریکا، در واقع تعدیل کننده بیانیه قبلی در محکومیت عراق در استفاده از سلاح‌های شیمیایی بود که تا حدودی از عصبانیت عراق کاست. عراقی‌ها در شرایطی که افکار عمومی جهان متوجه کشتار شیمیایی آنان بود، نیاز به ایجاد چنین فضای تبلیغاتی داشتند تا توجه افکار عمومی را به سوی موضوع اسرای عراقی در ایران بگردانند.

در ضمن، جورج بوش معاون وقت رئیس‌جمهور امریکا در تاریخ 16/1/65 به منظور انجام یک سفر هشت روزه به کشورهای خلیج فارس و مذاکره پیرامون مسایل منطقه وارد عربستان سعودی شد، در این حال همزمان با سفر بوش به منطقه حمله به یک نفت‌کش عربستان سعودی توسط هواپیماهای ناشناس، به منزله پیام سیاسی به امریکا تلقی گردید.

* بوش در اولین اظهار نظر خود نگرانی امریکا نسبت به گسترش جنگ در خلیج فارس را این چنین مورد اشاره قرار داد:

«چیزی که ما و دوستانمان را نگران می‌کند، آن است که این جنگ از محدوده کنونی آن، فراتر می‌رود. احتمال دارد که برای بستن آبراه هرمز، اقدام شود یا این که ممکن است ایران از خطوط عراق بگذرد و به کشورهای همسایه حمله کند، و این متاسفانه چیزی است که تهدید انجام آن صورت گرفته است. ما بارها این نکته را یاد آور شده‌ایم و اجازه دهید مجدداً آن را در این‌جا تکرار کنم که ایالات متحده اساساً و قطعاً به جریان آزاد نفت از خلیج فارس متعهد است.»

* همچنین در پی اقدام نظامی امریکا علیه لیبی، بوش در اظهارات تهدید‌آمیز خود که خبرگزاری آسوشیتد پرس آن را نقل کرد، گفت:

«آمریکا در درگیری نظامی اخیر بین ایران و امریکا، نمی‌خواهد نظاره‌گر این مساله باشد که گسترش جنگ از سوی ایران، به روند تغییر در توازن قدرت در منطقه بینجامد.»

بلافاصله پس از موضع‌گیری تهدیدآمیز بوش، «حجت‌ الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی» رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و فرمانده عالی جنگ اظهار داشت: «آقای بوش در این شرایط حساس، به کشورهای همسایه مسافرت می‌کند و چنین مغرورانه می‌گوید که ما اجازه نمی‌دهیم آبراه‌های جهانی ناامن شود یا ایران پیروز گردد؛ این حرف‌ها برای کیست؟ ما که می‌دانیم شما جنگ را برای از پا درآوردن ما ایجاد کردید. حال که شکست خوردید، می‌گویید ما اجازه نمی‌دهیم موازنه در منطقه به هم بخورد.»

بوش طی این سفر هشت روزه به بررسی وضعیت منطقه پرداخت. در این برهه طبعاً اظهار نگرانی کشورهای منطقه و درک و دریافت بوش از شرایط متزلزل عراق، تأثیرات قابل ملاحظه‌ای در تصمیمات بعدی امریکا داشت.

مصاحبه ژنرال «هارین کریست» مسوول کمیته منطقه خلیج فارس از مرکز فرماندهی نظامی امریکا و تأکید وی بر مسوولیت‌های آن کشور در این منطقه پیام آشکار امریکا به ایران و همسایه  شمالی آن بود: «ما مسوولیت عمده‌ای در قبال خلیج [فارس] به عهده داریم: یکی این که روس‌های را از کشورهای کوچک خلیج دور نگه داریم و دیگر آن که امنیت دسترسی به ذخایر دور نگه داریم و  دیگر آن که امنیت دسترسی به ذخایر نفتی منطقه را تضمین  کنیم.»

امریکایی‌ها ضمن اعلام  موضع خود نسبت به تلاش‌ها و اقدامات بعدی ایران به منظور بهره‌گیری از نتایج حاصله از فتح فاو، اقداماتی را انجام دادند که اساساً در جهت رفع نگرانی کشورهای منطقه بود.

فروش سلاح به عربستان سعودی که به لحاظ تأثیر آن بر توازن بین اعراب و اسراییل، مورد مخالفت کنگره بود، بخشی از اقدامات امریکا در این مرحله محسوب می‌شد. «جورج شولتز» وزیر خارجه امریکا در تاریخ 4/2/65 سعی کرد تا کنگره امریکا را توجیه کند که تحویل 354میلیون دلار سلاح به  عربستان سعودی تصویب شود. شولتز در برابر اقدام کمیته فرعی نمایندگان که لایحه‌ای را در مخالفت با این فروش پیشنهاد کرده بود، طی مطالبی برای آن کمیته نوشت:

«این فروش، علایم سیاسی آشکاری خواهد فرستاد:

علائمی به ایران که از گسترش جنگ با عراق جلوگیری کند و علامتی به عربستان و دیگر کشورهای میانه رو، که اراده خود را تقویت کننده و این فروش، اعتبارها و قابل اعتماد بودن‌ها را به عنوان یک شریک امنیتی، مورد تأیید قرار می‌‌دهد.»

شولتز در نامه‌ دیگری به «لی‌ ها میلتون» نماینده کنگره مسایل دیگری را مطرح کرد که به خوبی نگرانی‌های امریکا را خاطر نشان می‌کرد. وی در نامه نوشت:

«عربستان سعودی برای جلوگیری از گسترش و توسعه خراب‌کاری شوروی یا ایرانیان در منطقه خلیج فارس و حفظ جریان نفت منطقه به غرب و ژاپن، به سیستم دفاعی موشکی نیاز دارد.»

در این شرایط که امریکایی‌ها بر فروش سلاح به عربستان سعودی پافشاری می‌کردند، خبر دستگیری یک شبکه قاچاق اسلحه در امریکا انتشار یافته و پوشش وسیع خبری به آن داده شد. دادستان فدرال امریکا طی یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت:

«پنج قرارداد مختلف با یک خریدار ایرانی که پیش از این نیز در سال 1984 در ایالات متحده امریکا، متهم به فروش اسلحه به ایران شده، منعقد شده بود.»

به گفته مقامات قضایی امریکا، متهمان قصد داشتند شکارهای اف- 4 و اف- 5، موشک‌های زمین به زمین، موشک تاو و ... را به طور غیرقانونی به ایران صادر کنند. حجم معاملات بالغ بر 5/2 میلیارد دلار بود. بلافاصله روز بعد، حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه اظهار داشت: «کدام قاچاقچی اسلحه در دنیا وجود دارد که بتواند هواپیماهای پیشرفته امریکایی را از آن کشور خارج کرده و به ایران بفرستد؟

ما غیر از اسراییل که باید بایکوت باشد، البته اسلحه امریکای را از هر کجا بتوانیم، تهیه می‌کنیم: به خاطر این که هواپیماها و بسیاری از موشک‌ها و سیستم‌ توپخانه ما امریکایی است... امروز هم اگر یک هواپیما و موشک امریکایی پیدا کنیم، آن را می‌خریم و این هیاهو برای ما عجیب است.»

در فروردین سال 1365منابع خبری، خبر دیدارمحرمانه صدام حسین و «جورج بوش» معاون «رونالد ریگان» رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده را در ریا منتشر کردند.

صدام حسین در این دیدار محرمانه که با حضور «فهد» پادشاه عربستان انجام گرفت، از امریکا خواست تا کمک‌های بیشتری به عراق بدهد. این در شرایطی بود که «مسعود رجوی» سردسته گروهک تروریستی منافقین، با فشار ایران بر فرانسه و حل مسالمت‌آمیز اختلافات سابق، از پاریس به عراق اخراج شد. جورج بوش در این ملاقات، بر ادامه حملات هوایی به شهرهای ایران و استفاده بیشتر از گروهک مسعود رجوی در عملیات تروریستی در تهران اصرار داشت. هم‌‌چنین اطلاعاتی درباره آرایش نظامی ایران به صدام حسین داده شد. باید توجه داشت صدام حسین عجولانه می‌کوشید که فاو را بازپس گیرد؛ اما لشکر ویژه گارد ریاست‌جمهوری عراق با شکست سنگین، از فاو عقب‌نشینی کرده بود. صدام حسین و «عدنان خیرالله» وزیر دفاع نیز بر این عملیات نظارت داشتند؛ ولی ظاهراً اطلاعات امریکایی‌ها حاکی از آن بود که فعلاً امکان بازپس گیری فاو وجود ندارد و باید حمله به کشتی‌ها و شهرها  ادامه یابد.

دیدارها تا اواسط فروردین ماه ادامه داشت. یک هیات امریکایی در فروردین ماه به طور پنهانی از بغداد دیدار کرد. سرپرستی هیأت را «جورج نورمن» عضو کنگره ملی گسترش روابط امریکا و کشورهای عربی به عهده داشت. در اردیبهشت ماه همان سال نیز یک هیأت بزرگ‌ اقتصادی امریکایی برای نجات عراقی از بحران اقتصادی، وارد عراق شدند. اعضای این هیات نمایندگان چهار شرکت نفتی و سه شرکت غیرنفتی بودند. این بزرگترین هیأت اقتصادی رسمی بود که امریکا تا آن زمان به بغداد فرستاده بود. قراردادهای مهمی در این ماموریت به امضای طرفین رسید.

در تیرماه 1365 دولت عراق اعلام کرد که بانک «چیس ما نهاتان» متعلق به سرمایه‌دار معروف امریکایی «راکفلر» در عراق، از اختیارات و امتیازات ویژه‌ای برخوردار خواهد شد. هفته نامه «اسپات لایت» چاپ لندن، با اعلام این خبر افزود:

«راکفلر بر آن شده است که دست به حمایت‌های گسترده‌ای از صدام بزند؛ از جمله این که در امریکا انتشار هر گونه خبر پیرامون نقض حقوق بشر در عراق، ممنوع و به مطبوعات توصیه شده است که از انتقاد دولت عراق خودداری کنند.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد