خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

نباید باعث‌ ناراحتی‌ امام‌ بشویم‌

عنوان : نباید باعث‌ ناراحتی‌ امام‌ بشویم‌
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
نظر آقای‌ بهشتی‌ این‌ بود که‌ ما نباید هر مسئله‌ای‌ را که‌ پیش‌ می‌آید و نگران‌کننده‌است‌ به‌ امام‌ بگوییم‌ و از ایشان‌ کمک‌ بگیریم‌. چون‌ ایشان‌ سن‌ و سال‌ زیادی‌ دارند واز شنیدن‌ این‌ مسائل‌ ناراحت‌ می‌شوند. ایشان‌ معتقد بودند ما باید مسائل‌ خودمان‌را خودمان‌ حل‌ کنیم‌ و به‌ فکر روزی‌ باشیم‌ که‌ اگر امام‌ نباشد باز بتوانیم‌ مشکلاتمان‌را حل‌ کنیم‌.
علیرضا بهشتی

اگر شما نباشید من‌ چه‌ کنم‌؟

عنوان : اگر شما نباشید من‌ چه‌ کنم‌؟
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
بعد از پایان‌ یافتن‌ کار شورای‌ انقلاب‌ آرزوی‌ دیرینه‌ شهید بهشتی‌ این‌ بود که‌ به‌ کارمطالعات‌ و تدریس‌ خود باز گردد چرا که‌ انقلاب‌ را سخت‌ دچار خلأ از این‌ ناحیه‌می‌دید و اصرار ما هم‌ به‌ ایشان‌ این‌ بود که‌ دیگر شما مسئولیتی‌ را نپذیرید. ولی‌ بعداز بازگشت‌ ایشان‌ از بیمارستان‌ قلب‌ که‌ امام‌ در آن‌ موقع‌ در آن‌ بستری‌ بودند وقتی‌ بانگاه‌ منتظر ما که‌ چه‌ شد مواجه‌ شدند پاسخ‌ دادند بعد از اینکه‌ به‌ امام‌ عرض‌ کردم‌دیگر مرا از پذیرش‌ مسئولیتی‌ معاف‌ دارند تا به‌ کار مطالعه‌ و تدریس‌ بخصوص‌ درمیان‌ جوانان‌ بپردازم‌ که‌ این‌ کار را از ضرورتهای‌ انقلاب‌ می‌دانم‌ و بدان‌ سخت‌ دل‌بسته‌ام‌ امام‌ دست‌ مرا گرفته‌ و با نگاه‌ عمیقی‌ که‌ به‌ چهرة‌ من‌ کردند گفتند اگر شماهابخواهید نباشید پس‌ من‌ چه‌ کنم‌؟ و در برابر این‌ سؤال‌ جز سکوت‌ چه‌ می‌توان‌ گفت‌؟
سید محمدرضا بهشتی

بیشتر مواظب‌ خود باشید

عنوان : بیشتر مواظب‌ خود باشید
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
قبل‌ از شهادت‌ دکتر بهشتی‌، امام‌ خوابی‌ دیده‌ بودند و به‌ ایشان‌ بروز چنین‌ حادثه‌ای‌اعلام‌ شده‌ بود. نیمه‌ شعبان‌ که‌ می‌خواستیم‌ برای‌ دیدن‌ مادر آقا به‌ اصفهان‌ برویم‌ آن‌روز آقا به‌ دیدن‌ امام‌ رفتند. در بازگشت‌ از ملاقات‌ با امام‌ بسیار ناراحت‌ بود. علت‌ناراحتی‌شان‌ را پرسیدم‌ گفت‌ امام‌ توصیه‌ کرده‌ که‌ به‌ این‌ مسافرت‌ نروم‌ و از خودبیشتر محافظت‌ بکنم‌. بعد ادامه‌ دادند امام‌ خوابی‌ برای‌ من‌ دیده‌ است‌. من‌ هر چه‌از او پرسیدم‌ خواب‌ امام‌ چه‌ بوده‌ است‌ جوابی‌ به‌ من‌ ندادند. نمی‌دانم‌ چرا؟ شایدمصلحت‌ چنین‌ بود تا اینکه‌ روز ختم‌ آقا که‌ خانم‌ امام‌ به‌ منزل‌ من‌ آمدند از ایشان‌ درمورد خواب‌ امام‌ سؤال‌ کردم‌. گفتند امام‌ خواب‌ دیده‌ بودند عبایشان‌ سوخته‌ است‌به‌ همین‌ دلیل‌ به‌ آقای‌ بهشتی‌ توصیه‌ کرده‌ بودند مواظب‌ خود باشند و گفته‌ بودندشما عبای‌ من‌ هستید که‌ در خواب‌ سوخته‌ بود.
عزت الشریعه مدرس مطلق،همسر شهید بهشتی

شادترین‌ حالات‌ پدر

عنوان : شادترین‌ حالات‌ پدر
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
شاید یکی‌ از شادترین‌ حالات‌ پدرم‌ را در نجف‌ به‌ هنگامی‌ دیدم‌ که‌ به‌ ملاقات‌حضرت‌ امام‌ رفته‌ بودند و پیدا بود که‌ از دیدار با ایشان‌ خیلی‌ خوشحال‌ هستند. آن‌شادی‌ که‌ در چهره‌ ایشان‌ موج‌ می‌زد پس‌ از گذشت‌ نزدیک‌ به‌ 35 سال‌ هنوز درخاطر من‌ مانده‌ است‌.
ملوک السادات بهشتی

نمی‌توانم‌ تحمل‌ کنم‌

عنوان : نمی‌توانم‌ تحمل‌ کنم‌
راوی :خانواده شهدا
منبع :سیره شهید دکتر بهشتی
ایشان‌ تقریباً از 23 سالگی‌ که‌ ما در قم‌ بودیم‌ پای‌ درس‌ امام‌ می‌رفت‌ و از امام‌ نیرومی‌گرفت‌. البته‌ به‌ چند درس‌ دیگر هم‌ می‌رفت‌ ولی‌ علاقه‌ خاصی‌ به‌ امام‌ داشت‌. درهمان‌ عاشورایی‌ که‌ امام‌ را دستگیر و بعد هم‌ تبعیدشان‌ کردند، دکتر وقتی‌ که‌می‌خواست‌ از خانه‌ بیرون‌ برود گفت‌: خانم‌ شاید امشب‌ برنگردم‌، گفتم‌ برای‌ چه‌؟گفت‌ برای‌ این‌ که‌ من‌ آن‌ ساعتی‌ که‌ ببینم‌ امام‌ را می‌خواهند بگیرند و امام‌ دیگر اینجانیست‌ و نمی‌تواند در اینجا کار بکند من‌ نمی‌توانم‌ تحمل‌ کنم‌. این‌ گذشت‌ و شبانه‌امام‌ را دستگیر کردند. از آن‌ به‌ بعد یک‌ ساعت‌ راحت‌ نبود، مرتب‌ در فکر امام‌ بود.مرتب‌ نامه‌های‌ مخفیانه‌ از ترکیه‌ و بعد هم‌ از نجف‌ از طرف‌ امام‌ برای‌ ایشان‌ می‌آمد.دو سفر هم‌ رفتند آنجا (نجف‌) چون‌ ایشان‌ می‌خواست‌ خدمت‌ امام‌ برسد. بین‌جوانهای‌ اروپا هم‌ در تمام‌ بحث‌ها می‌گفت‌ ببینید امام‌ چه‌ می‌گویند همان‌ را بایدعمل‌ کنید. ما راهی‌ را باید برویم‌ که‌ امام‌ می‌رود، ما باید همیشه‌ پشتیبان‌ امام‌ باشیم‌و ایشان‌ یک‌ دقیقه‌ هم‌ از امام‌ غافل‌ نشد. تا موقعی‌ که‌ امام‌ به‌ پاریس‌ آمدند و ایشان‌هم‌ به‌ آنجا رفت‌.
عزت الشریعه مدرس مطلق،همسر شهید بهشتی