خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

خونین شهر

سالروز عملیات مطلع الفجر


دفاع مقدس

گروه دفاع مقدس خبرگزاری مهر: یکی از طرحهای دوازده گانه کربلا که در پاییز 1360 با هدف عقب راندن دشمن به سوی مرز پیش بینی شده بود ، عملیات مطلع الفجر بود که در تاریخ 20 آذر 1360 آغاز شد.

یکی از طرحهای دوازده گانه که کربلا که در پاییز 1360 با هدف عقب راندن دشمن به سوی مرز پیش بینی شده بود ، عملیات مطلع الفجر بود که با هدف آزادسازی ارتفاعات جنوب سر پل ذهاب و گیلان غرب و تامین این دو شهر و فراهم کردن زمینه آزادسازی قصر شیرین و نفت شهر به اجرا درآمد.

در مراحل اولیه این عملیات بیش از نیمی از منطقه مورد نظر آزاد شد ولی به دلیل مشکلات پشتیبانی ، نگه داری آن میسر نشد .البته در این عملیات دشمن تلفات بسیاری متحمل گردید و قوای خودی تجارب مهمی به دست آوردند.

عملیات مطلع الفجر در تاریخ 20 آذر ماه سال 1360 با رمز یا مهدی(عج) ادرکنی در جبهه میانی در گیلانغرب و شیاکوه با فرماندهی و سازمان مشترک ارتش و سپاه پاسداران به صورت تک نیمه گسترده آغاز و تا تاریخ ششم دی ماه همان سال ادامه داشت.

استعداد نیروهای خودی درگیردر عملیات:

2 تیپ و16 گردان پیاده

3 گردان زرهی (توپخانه)

استعداد نیروهای دشمن، درگیردر عملیات:

یک تیپ و 23 گر دان پیاده

یک گردان زرهی

سه گردان کماندو

درا ین عملیات انواع خودرو ، تانک ، ضدهوایی، خمپاره انداز و تیر بار مورد استفاده قرار گرفت .

نتایج عملیات:

در این عملیات رزمندگان اسلام جز انهدام نیروی دشمن موفقیت دیگری کسب نکردند، که از جمله آنها می توان به کشته وزخمی شدن 2000 نفر از نیروهای دشمن ، اسارت 140 نفر از آنها و منهدم شدن بسیاری از تجهیزات و امکانات دشمن اشاره کرد.

انعکاس پیروزی‌های رزمندگان اسلام در عملیات والفجر6 در رسانه‌های


آیا جنگ در پیش است؟

اخبار و گزارش‌های ادامه عملیات پیروزمندانه والفجر6 که از ویژگی‌های خاصی و بی‌نظیری برخوردار است چهارشنبه و پنجشنبه در رسانه‌های گروهی جهان هم‌چنان انعکاس وسیعی داشت و خبرگزاری‌ها و رادیوهای جهان گوشه‌هایی از حقایق فتح‌نوین سلحشوران اسلام را پخش کردند.

خبرگزاری فرانسه در خبری تحت عنوان «نفوذ ایران در یازدهمین روز حمله جدید» می‌نویسد: نیروهای ایرانی روز چهارشنبه در یازدهمین روز مرحله جدید جنگ ایران و عراق اقدام به نفوذ در خاک عراق کرده‌اند این در حالی است که به‌گفته رادیو تهران نبرد بزرگی در 17 کیلومتری جاده بغداد- بصره در شمال علی‌الغربی جریان دارد. فرانس پرس می‌افزاید: به‌گفته رادیو رسمی ایران، صدای جمهوری‌اسلامی، به‌نقل از بیانیه نظامی بلندی‌های واقع در مقابل این شهر عراقی و هم‌چنین جاده نظامی بدره- طیب واقع در منطقه مرزی دشت عراقی دجله به تصرف نیروهای ایران در آمده است.

این پیشرفت در حالی صورت می‌گیرد که در بخش جنوبی منطقه عملیاتی والفجر6 جنگجویان اسلام موفق به در دست گرفتن دوباره کنترل ده‌ها کیلومتر مربع از سرزمین‌های ایران شده‌اند که در بخش تنگه چزابه در شمال‌غربی بستان تاکنون در اشغال نیروهای عراقی بود.

بغداد تا بعداز ظهر روز چهارشنبه تفسیری از این اخبار نکرده است.

خبرگزاری یوگسلاوی پیرامون عملیات والفجر6 به موقعیت رزمندگان اسلام اشاره کرده می‌نویسد: فقط 6 روز پس از آغاز تهاجم والفجر5 که به درهم شکستن خطوط اولیه دفاعی عراق منجر شد یک تهاجم جدید از دو جناح در جبهه‌ها آغاز شده است عملیات والفجر6 از دو جهت پیشروی می‌کند فتح ارتفاعات چیلات در نزدیکی مرز که مشرف به شهر علی‌الغربی و بزرگراه‌العماره- بغداد جزو بزرگترین موفقیت‌ها محسوب شده است.

شبکه رادیوئی سی بی اس در گزارشات خود از لندن به‌نقل از رادیو ایران صدای جمهوری‌اسلامی گفت: ایران اعلام کرده که با پیشروی در جبه‌های جنوب و غرب قسمت‌هایی از خاک ایران را که از 4سال پیش در تصرف عراق بود باز پس گرفته است.

این رادیو در گزارشات خود می‌افزاید. رادیو عراق در طول مدت هجوم نیروهای ایرانی چندین بار برنامه‌های عادی خود را قطع کرده و سخنان صدام را برای تشویق نیرهای عراقی پخش کرده است.

خبرگزاری یونایتدپرس از لندن نیز به نقل از خبرگزاری جمهوری‌اسلامی گزارش داد: نیروهای ایران در یک تهاجم دو جانبه جدید به محدوده‌ای که از آن بزرگراه مهم بغداد به بصره را زیر آتش خود دارد دست یافته است ایرانی‌ها در نزدیکی دهکده‌های دهلران و بستان در بخش مرکزی جبهه بطول240 کیلومتر و در جنوب شرق بغداد دست به حمله زده‌اند و در حال حاضر نیروهای ایرانی به محدوده 17 کیلومتری بزرگ راه بصره- بغداد رسیده‌اند.

یک روزنامه امریکائی نیز در سرمقاله دیروز خود نگرانی تحلیل‌گران امریکائی از پیروزی و موفقیت رزمندگان اسلام را منعکس کرده و در جهت زمینه‌سازی برای چگونگی اعلام حمایت امریکا از رژیم صدام می‌نویسد امریکا تصمیم گرفته به اوضاع وخیم اقتصادی عراق کمک کرده و حمایت معنوی و سیاسی از عراق به‌عمل آورد دولت آمریکا امیدوار است با کمک به عراق مانع از تشدید درگیری شود.

گریستین هلمز تحلیل‌گر انستیتو بروکینگز خاطر نشان می‌سازد که امریکا به روابط نزدیک با عراق نیازمند است وی که چند سال اخیر چندین بار از عراق دیدن کرده و قدرت نفوذ پیام انقلاب‌اسلامی را نیز درک کرده و بشدت در هراس است می‌افزاید: اگر عراق سقوط کند توانائی ایران برای اسلام خود بشدت افزایش خواهد یافت.

هلمز می‌افزاید: آنچه اغلب نادیده گرفته می‌شود این است که بزرگ‌ترین درگیری خارومیانه بر سر ایدئولوژی سیاسی می‌باشد. وحشت رهبران میانه‌رو عرب این نیست که ایران با هواپیما به مناطق نفت‌خیز حمله کند بلکه این است که آیت‌ا... خمینی مشروعیت سیاسی آنان را از بین ببرد.

خبرگزاری انگلیسی رویتر که تلاش وسیعی در پخش و انتشار اطلاعیه‌ها و اظهارات فریب‌کارانه سخن‌گویان نظامی رژیم جنایت‌کار عراق دارد ضمن گزارشی ضمن اشاره به شروع عملیات خیبر به‌نقل از بیانیه‌های سپاه اسلام می‌نویسد: نیروهای ایران در فاصله 16کیلومتری بزرگراه شمال به جنوب عراق که بصره را به بغداد متصل می‌کند می‌باشند.

این خبرگزاری طی گزارش دیگری می‌نویسد: تهاجم «خیبر» در حالی جریان می‌یابد که حمله‌ای که 24 ساعت گذشته در دو جبهه و در بخش شمالی‌تر جبهه صورت گرفت همچنان ادامه دارد.

در همین حال خبرگزاری یوگسلاوی با اظهار نظر پیرامون عملیات والفجر6 می‌نویسد: تهاجمات عمده ایران در بخش جنوبی و مرکزی جبهه جنگ با هدف تضعیف سیستماتیک خطوط دفاعی فوق‌العاده قوی عراق صورت می‌گیرد و نفوذ عمیق‌تر در داخل خاک عراق را امکان‌پذیر می‌سازد. این خبرگزاری در بخش دیگری از گزارش خود می‌نویسد:

ارتفاعات چیلات که مشرف بر شهر علی غربی و بزرگراه العماره بغداد است جزو بزرگ‌ترین موفقیت محسوب می‌شود.

خبرگزاری یوگسلاوی سپس به موضع قاطع برادر میرحسین موسوی نخست وزیر در این زمینه که هرگاه رژیم عراق که قادر به رویاروئی با قوای اسلام در جبهه‌های نبرد نیست اقدام به هدف گرفتن شهرهای ما نماید با پاسخی کوبنده‌تر مواجه خواهد شد اشاره کرده از قول وی می‌نویسد: چنین اقدامی موجب اتخاذ اقدام تلافی جویانه و شدیدتر خواهد شد.

کیهان- 5/12/1362

انفعال کامل خبرگزاری‌های غربی صهیونیستی در برابر نفوذ برق‌آسای رزمندگان اسلام به عمق خاک عراق

62/12/4

امروز در حالیکه خبرگزاری‌های غربی- صهیونیستی با حرارت هر چه تمامر سرگرم تبلیغ اکاذیب ادعاها و فحاشی‌های بعثیون شکست خورده درباره عملیات پیروزمندانه خیبر بودند ناگهان انتشار خبر پیشروی عمیق رزمندگان اسلام در خاک عراق و تسلط آنان بر بزرگراه اصلی بصره بغداد و رودخانه‌های دجله و فرات رسانه‌های مذکور را کاملاً منفعل ساخت در این حال خبرگزاری امریکائی یونایتدپرس طی گزارشی به‌نقل از منابع نظامی لشگر اسلام اعلام کرد نیروهای ایران با گذشتن از باتلاق‌ها و موانع و ضمن تصرف بیش از ده روستا به رودخانه‌های دجله و فرات رسیده‌اند و همچنین در چندین نقطه بزرگراه استراتژیک بصره به بغداد که پایتخت عراق را به خلیج‌فارس متصل می‌سازد را قطع کرده‌اند.

این خبرگزاری ضمن آنکه سعی دارد با ذکر اکاذیبی از رژیم بعثی صهیونیستی، اذهان عمومی را پیرامون اخبار پیروزی‌های رزمندگان ارتش آزادی بخش اسلام در ابهام فرو کرد ناچاراً می‌نویسد نیروهای ایران به دو رودخانه عمده دجله و فرات در عمق خاک عراق رسیده‌اند.

همچنین خبرگزاری انگلیسی رویتر نیز ضمن مخابره گزارشاتی از موقعیت عظیم رزمندگان اسلام در قطع بزرگراه بغداد بصره می‌نویسد. گزارشات واصله از جبهه‌ها حکایت از آن دارد که نیروهای ایرانی بین سپاه سوم ارتش عراق در جنوب و سپاه چهارم در شمال شکاف ایجاد کرده‌اند.

به‌همین ترتیب خبرگزاری آلمان غربی نیز که از پیروزی‌های برق‌آسای نیروهای آزادبخش اسلام بطور کامل منفعل شده است طی گزارشی با تاکید لجوجانه‌ای بر اصطلاح (ادعا) می‌نویسد ایران امروز ادعا کرد که در عملیات خیبر بزرگراه استراتژیک بغداد- بصره را تحت کنترل خود در آورده است این خبرگزاری در ادامه استفاده رزمندگان اسلام از تاکتیک‌های ویژه جهت عبور از موانع و باتلاق‌هایی که دشمن هرگز نمی‌پنداشت نیروهای خودی قدرت عبور از آنها را داشته باشند را مورد اشاره قرار می‌دهد این خبرگزاری می‌نویسد بدین ترتیب نیروهای ایران قادر شده‌اند که خطوط تدارکاتی عراق بین جبهه‌های جنوب و شمال را قطع نمایند.


نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق




ب) عملکرد سازمان در طول جنگ تحمیلی

عملکرد سازمان به منزله یک نیروی مخالف در حد و اندازه ای بود که پیش از آغاز جنگ تحمیلی، رژیم بعثی عراق از تحلیل ها، مواضع و نشریات سازمان بهره بردای می کرد؛ اقدامی که موجب شد تا منافقین براساس تاکتیکشان در دوره مزبور، در مقابل آن واکنش نشان دهند و سخنگوی آنان به عراق هشدار دهد که «مجاهدین را سبب ترفندها و معامله گری های سیاسی خود قرار ندهد»، چرا که به قول سازمان، آنان قبلاً رژیم عراق را آزمون بودند و «وقتی با شاه... به توافق رسیدند، انقلابیون ترقی خواهان ایرانی را از عراق اخراج کردند و رادیویشان نیز یکباره چنان موضعی را اتخاذ کرد که گویی در ایران هیچ خبری نیست».

سازمان با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران موضع فریبکارانه ای را اتخاذ کرد، بدین ترتیب که در اعلامیه های آغازین خود، ضمن محکوم کردن تجاوز عراق، حضور نیروهای خود را در جبهه ها به تجویز مقامات کشور منوط دانست. با این همه، هفت روز پس از این، در اطلاعیه دیگری، از حضور نیروهای خود در جبهه های جنگ خبر داد. کم تر از یک ماه از آغاز جنگ نگذشته بود که دادستان انقلاب اسلامی آبادان 41 نفر از اعضای مجاهدین را به اتهام جاسوسی بازداشت کرد. سازمان در اطلاعیه خود در تاریخ 27 آبان ماه سال 1359 این اقدام را ادامه فشارهای وارده بر این تشکیلات دانست و اعلام کرد: «دادستانی انقلاب آبادان حکمی در مورد خروج گروه های سیاسی از جمله مجاهدین خلق از این شهر را صادر کرده و برای این کار 24 ساعت مهلت داده است تا آن جا که به مجاهدین خلق مربوط است، در واقع، این حکم آخرین حلقه از سلسله فشارهای مستمری است که از اولین روزهای آغاز نبرد مقاومت در مقابل عراق بر نیروهای ما که در سنگرهای مقدم نبرد در کنار مردم بوده اند، وارد می شود». آنان در حالی مدعی حضور در جبهه ها بودند که اساساً در تحلیل هایشان این جنگ را جنگ ارتجاعی و ناعادلانه ای می دانستند. از نظر آنها، انگیزه ایران از این جنگ، صدور انقلاب [و] انگیزه عراق قطب شدن در منطقه و ادعاهای مرزی است به اعتقاد رهبران مجاهدین، «چون مسائل داخلی ایران بیشتر است، اگر جنگ دراز مدت شود، باعث سقوط رژیم ایران خواهد شد ولی عراق علی رغم داشتن یکسری مسائل داخلی، چون قدرت سازماندهی دارد قادر است که مسائلش را حل نماید». آنان پس از شکست در انتخابات مجلس شورای اسلامی، به بنی صدر که طرفدارانش سرنوشتی همچون مجاهدین یافته بودند، نزدیک شدند و با فریبکاری خود را آماده حضور در جبهه ها معرفی کردند و اجازه حضور یا عدم حضور را در صلاحیت بنی صدر (فرمانده کل قوا) دانستند، نه دادستانی انقلاب آبادان. سلسله حوادث داخلی که به غائله 14 اسفند ماه سال 1359 منجر شد، چهره واقعی مجاهدین را آشکار کرد. در این روز، طی سخنرانی بنی صدر به مناسبت گرامی داشت درگذشت دکتر محمد مصدق در دانشگاه تهراان، مجاهدین به همراه دیگر طرفداران رئیس جمهور، هواداران حزب جمهوری اسلامی حاضر در مراسم را مورد ضرب و شتم قرار دادند. پس از این واقعه، مجاهدین که آن را اجرای قانون عدالت از سوی مردم ستمدیده می دانستند، جمهوری اسلامی را به خشونت های تروریستی و تحمیل جنگ فراگیر داخلی تهدید کردند. دوازده روز بعد از واقعه 14 اسفند، مسعود رجوی در پیام زود هنگام نوروزی خود، رهبر انقلاب را به آغاز جنگ تحمیلی متهم کرد: «در سالی که گذشت، ندان کاری های مفرط سیاسی، بی کفایتی در برخورد با مسائل بین المللی، دخالت در امور دیگران به بهانه صدور مکانیکی انقلاب (که گویی انقلاب هم یک کالا است) مضافاً بر همه، شقه سازی های نفاق افکنانه در صفوف خلق، کار را به آن جا رساند تا حکام مستبد عراق به فکر ارضای هوس های جاه طلبانه خود در خاک میهن ما بیفتد». در این پیام، رهبر سازمان ادعاهای دروغین سازمان متبوع خود را مبنی بر شرکت در جنگ برملا کرد؛ زیرا، به اعتقاد آنان، ایران جنگ را آغاز کرده بود. بدین ترتیب، موضعگیری های بعدی مجاهدین عمق رویارویی آنان با جمهوری اسلامی و حتی مقدسات و چارچوب های ملی را نشان داد.

پس از جریان 14 اسفند، امام خمینی(ره) در تاریخ 26 اسفند هیئتی را مأمور رسیدگی به اختلافات رئیس جمهور و دولت و مجلس کرد، اما بنی صدر و مؤتلفینش از جمله مجاهدین درصدد بودند تا همچون 14 اسفند غائله دیگری را بیافرینند. از همین رو، تصویب قانون قصاص بهانه ای شد تا جبهه ملی، هواداران خود را برای راهپیمایی اعتراض آمیز فراخواند و گروه های مخالف دیگر از جمله مجاهدین آن را فرصت مهمی بدانند. در مقابل این فراخوانی، رهبر کبیر انقلاب طی پیامی در تاریخ 25 خرددا ماه سال 1360 اعلام کردند: «واجب است مردم به بیرون بیایند نگذارند که ضداسلام راهپیمایی نمایند». بدین ترتیب، روز25خرداد به رفراندومی مردمی تبدیل شد که مجاهدین همواره خواهان آن بودند، اما نتیجه آن مورد رضایت آنان نبود؛ زیرا، این رفراندوم در ادامه رفراندوم جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن بود. از همین رو، سازمان از 30 خرداد ماه سال 1360 وارد فاز عملیات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی شد.

به اعتقاد نظریه پردازان سازمان، پایان این فاز به پیروزی آنان خواهد انجامید: «ما مجاهدین خلق با درک واقع بینانه از رژیم و آشتی ناپذیری و متعارض شدن تضاد با رژیم ضد خلق، پس از 30 خردادماه، قاطعانه استراژی مبارزه مسلحانه و در مرحله اول این استراتژی، ضربه یا ضربات تعیین کننده و فاز یک تهاجمی (تهاجم به هر قسمت) و تشکیل آلترناتیو را در دستور کار خود قرار دادیم». سازمان در حالی به این فاز روی آورد که رؤسای آن می دانستند در این مرحله، تنها می توانند به انجام ترورهای کور دست بزنند و هیچ گاه به موفقیت خود بدون پشتوانه خارجی اطمینان نداشتند. بنی صدر پیش از فرار به خیال آن که مجاهدین نیروی درخور توجهی را در اختیار دارند، از آنان خواست تا «همه را بسیج کرده و با آزاد کردن منطقه ای از تهران و مستقر شدن در آن با رادیوی موج مبنی بر این که نیروی ده هزار نفری در کار نیست، در واقع، حکایت از آگاهی مجاهدین از عمق نفوذشان در جامعه داشت. بدین ترتیب بنی صدر شد راه باطلی که با مجاهدین آغاز کرده بود، با اقامت در خاک بیگانه ادامه دهد.

ادامه دارد...

منبع:مجله نگین ایران

بررسی عملیات والفجر 8


دفاع مقدس

ساعت 10: 22 دقیقه روز 20/11/64 توسط فرماندهی کل، سپاه فرمان حمله با قرائت رمز عملیات صادر شد:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه، یا فاطمه الزهرا(س)،  یا فاطمه الزهرا(س)، یا فاطمه الزهرا(س)،»

پس از عبور موفقیت‌آمیز غواصان از رود خروشان اروند، یگان‌های نیروی زمینی سپاه پاسداران با پشتیبانی آتش تهیه و شلیک هزاران گلوله، تهاجم خود را در محورهای مورد نظر، آغاز و مبادرت به شکستن خط مقدم دشمن کردند.

با توجه به احتمالاتی که در زمینه هوشیاری دشمن مطرح بود، شکستن خط، پاکسازی و گرفتن سر پل مناسب در سریع‌ترین زمان ممکن، ضمن عبور از رود اروند در تضمین موقعیت علمیات، نقش اساسی داشت. در این راستا غواصان ضمن عبور از رود اروند باید معابر را باز می‌کردند تا نیروهای قایق سوار بتوانند با عبور از  این معابر، به ساحل دشمن وارد و تا فرا رسیدن روشنایی صبح، منطقه را برای استحکام سر پل پاکسازی کنند.

عکس‌العمل عراقی‌ها در لحظات اولیه عملیات و رویارویی با موج‌های گسترده قوای ایرانی که سرتاسر خط دشمن را مورد تهاجم قرار داده بودند غیر منتظره و تعجب برانگیز بود. به دلیل گستردگی محورهای هجوم و انجام تک پشتیبانی در منطقه «ام القصر»، دشمن تا سه روز در تشخیص فلش اصلی حمله سردرگم بود و نتوانست در برابر هجوم نیروهای ایرانی، اقدامی جدی صورت دهد.

گسترش وضعیت و تامین هدف‌های عملیات در همان شب اول، چنان غیرمنتظره بود که نیروهای «پشتیبان» برای تامین مراحل بعدی عملیات در صبح یا شب دوم علمیات، در ساعت 24 وارد منطقه شده و به سمت اهداف خود حرکت کردند.

در لحظه شکستن خط و درگیری با عراقی‌ها، هوای مه آلود و نم نم باران، غواصان را برای انجام بهتر عملیات یاری کرد. نیروهای دشمن که غافلگیر شده بودند، با مقاومتی اندک پا به فرار گذاشتند، یکی، دو ساعت پس از درگیری، شنود بی‌سیم دشمن، حکایت از اوضاع نابسامان و به هم ریخته‌ خطوط دفاعی عراقی داشت. هر یک از فرماندهان عراقی، نسبت به منطقه ماموریت خود، سلب مسوولیت کرده و پی در پی از فرماندهان بالاتر، درخواست کمک می‌کردند.

روز نخست عملیات در شرایطی سپری شد که دشمن به دلیل سر درگمی در تشخیص هدف اصلی حمله و نیز اصل غافل‌گیری ناآگاهی نسبت به اوضاع و ابری بودن آسمان، هیچ مهلتی برای عکس‌العمل در مقابل حمله‌های زمینی و هوایی به دست نیاورد؛ حتی از حمایت نیروهای پیاده موجود و تجهیزات نیز عاجز ماند. قوای ایرانی پس از تصرف کامل «فاو» در محورهای «بصره»، «ام القصر» و «البحار» به پیشروی خود ادامه دادند تا نظامیان عراق را هر چه بیشتر از شهر فاو دور نگه دارند.

پیشروی نیروهای ایرانی، زنگ خطر سقوط بصره را به صدا درآورد و عراق به سختی تلاش می‌کرد تا از سرعت پیشروری قوای ایران بکاهد. در روزهای بعد، درگیری‌های سختی بین طرفین روی داد. این جنگ و گریزها در کنار خورعبدالله و منطقه‌ای به نام «کارخانه نمک» به اوج خود رسید؛ اما  دشمن دیگر نتوانست به خطوط دفاعی سابق خود در منطقه باز گردد و سرانجام به شکست خود در شهر فاو اعتراف کرد.

حدود دو ماه منطقه زیر آتش سنگین  و پاتک‌های سخت و بمباران وحشتناک قرار داشت، تا آن که رفته رفته اوضاع آرام گرفت و خطوط پدافندی تثبیت شد. در آن میان، توپخانه نیروی زمینی ارتش جمهوری‌اسلامی ایران با تلاش بی‌وقفه خود، سعی داشت تا  حد امکان از نیروهای خودی مستقر در خط، حمایت و پشتیبانی کند.

در طی عملیات والفجر هشت، نزدیک به 800 کیلومتر مربع از خاک عراق آزاد و تلفات و خسارات سنگینی بر دشمن وارد شد. عراق در جریان این عملیات، بیش از 50هزار تن کشته زخمی و اسیر بر جای گذاشت. در میان کشته‌شدگان، یک فرمانده لشکر و 5 فرمانده  تیپ، و در میان اسیران، چندین سرهنگ، خلبان هواپیما و چرخبال و تعدادی درجه دار وجود داشت و در مجموع، 10 تیپ پیاده کماندویی و نیروی مخصوص  و 2 تیپ زرهی، 4 گردان ضد هوایی، 10 گردان جیش الشعبی و 5‌ گردان توپخانه دشمن منهدم شد.

در جریان عملیات والفجر هشت (فاو) همچنین بیش از 50 فروند هواپیما و چرخبال، صدها دستگاه تانک، نفر بر و خودرو نظامی، توپ صحرایی، توپ ضدهوایی و ناوچه موشک انداز منهدم گردید و ده‌ها دستگاه تانک و نفربر،180 دستگاه خودرو، 20 عراده توپ صحرایی، 120 عراده توپ ضدهوایی، 3 دستگاه رادار موشک و 34 دستگاه مهندسی از میان تجهیزات ارتش عراق به غنیمت قوای ایران درآمد.

در فرایند بیش از 75 روز نبرد گسترده که صحنه واقعی رویارویی نیروی نظامی و ماشین جنگی حزب بعث عراق با توان قوای ایرانی بود، ایران بر سواحل شمالی خورعبدالله در شبه جزیزه فاو (شهر فاطمیه) مسلط و راه ورود عراق به خلیج فارس بسته شد.


جمع‌آوری اطلاعات

فعالیت عناصر شناسایی، با فاصله اندکی پس از عملیات بدر آغاز شد. در این مدت اقدامات زیر صورت گرفت:

الف- دیده‌بانی مستمر از فعالیت‌های گوناگون دشمن:

ب- تهیه شناسنامه نهرها و جاده‌ها و زمین منطقه خودی؛

ج- تهیه نقشه و کالک منطقه؛

د- کنترل فعالیت‌های دریایی دشمن توسط را دارهای دریایی.

گذشته از این، شناسایی‌های لازم از زمین منطقه و تأثیر‌گذاری باران بر آن، طول و عر و میزان فشردگی نخل‌ها، طول و عرض نهرها و تأثیر جزر و مد بر روی آن انجام شد.

شناسایی انواع مختلف جاده‌ها اعم از شنی، آسفالت و نیز ارتفاع آن از سطح زمین، روییدنی‌های کنار ساحل، وسعت و چگونگی گل و لای آن و تأثیرگذاری جزر و مد بر روی آن و ... صورت گرفت.

در این مدت، عمدتاً در سه زمینه به طور مشخص اطلاعات لازم به دست آمد:

1- خط مقدم دشمن

2- موانع و استحکامات موجود در منطقه

3- مشخص نمودن معابر وصولی عملیات


اعلام رمز عملیات

ساعت 22 است. با این که تماس‌ها اکثراً قطع شده، ولی باز نیروهای غواص به صورتی هماهنگ در کنار سیل بند و سنگرهای دشمن، منتظر علامت حتمی شروع حمله هستند.

در ساعت 05: 22 نیروهای غواص در محور لشکر ثارالله(علیه‌السلام) در خط دفاعی عراقی‌ها نفوذ کرده‌اند؛ به طوری که تعدادی از افراد دشمن، جمعی از برادران را مشاهده می‌کنند؛ اما چنان ترس و وحشت  بر آنان غلبه کرده که قدرت هر نوع عکس‌العملی از آنان سلب شده است.

دیدن غواصان سیاهپوش با اندام‌های غیر طبیعی (به دلیل شکل خاص لباس غواصی) برای نیروهای دشمن چنان وحشتناک و غیر منتظره است که آنان فقط سعی می‌کنند تا با هم از صحنه بگریزند. برادر تخریب چی در گزارش به فرماندهی لشکر، این صحنه را چنین توصیف می‌کند:

«نیمی از گروهان ما در چولان‌ها و نیمی هم در جاده بودند. همین طور که می‌رفتیم، 4 نفر عراقی آمدند نزدیک ما. به یکی، دومتری که رسیدند، ایستادند، و استراحت کردند. بعد بلند شدند. در حالی که با هم صحبت می‌کردند، رفتند به طرف محور دیگر، آن جا هم به استراحت پرداختند. اینها که رفتند، یک نفر را تنها دیدیم که از عقب می‌آمد. به محور ما که رسید، برادران در یک ستون، کاملاً مشخص بودند. بعد دست‌هایش را به طرف بچه‌ها (به نشانه علامت یا اظهار تعجب) گرفت و از اول تا آخر گروهان را نگاه کرد. تمام بچه‌ها را یکی یکی دید؛ حتی شاید هم شمرد. رفت به طرف آن 4 نفر. بعد عراقی‌های دیگر را صدا زد. آن 4 نفر هم آمدند و سریع از پهلوی ما رد شدند. آنها به سرعت سوار «ایفا» شدند. فقط تعدادی نارنجک داشتند. انداختند برای ما که افتاد داخل آب؛ ولی دیگر نایستادند و خیلی سریع محل را ترک کردند. اینها حتی یک چراغ قوه بچه‌های خودمان را که کنارشان روشن شد، دیدند. ولی به روی خودشان نیاوردند و رفتند. کل گروهان، از داخل محور یک رد شد. به محض این که گروه تأمین خواست برود داخل سنگرها، یک گلوله آر. پی. جی به طرفش شلیک شد. من هم با صدای  بلند به یکی از بچه‌ها گفتم: آن را بزن. بچه‌های دیگر فوری با آر. پی. جی زدند داخل سنگر، از اطراف گروه دو هم آن سنگر را زدند. خود برادر موذن هم یک نارنجک انداخت. بچه‌ها هم تا دیواره سیل بند پشروی کردند. در این جا بود که دیدیم عراقی‌ها دارند فرار می‌کنند.»

در حالی که تیراندازی‌های پراکنده در برخی محورها، قریب‌الوقوع بودن حمله را به شکلی اجتناب ناپذیر خبر می‌‌دهد، فرماند قرارگاه خاتم ‌الانبیا (صلی‌الله علیه وآله) در صدد است تا آمادگی و هماهنگی بین یگان‌ها را به حداکثر مطلوب برساند. تا این زمان، قرارگاه مرکزی این آمادگی‌ها را به وسیله قرارگاه‌های پایین‌تر پیوسته کنترل کرده است. اکثر یگان‌ها آمادگی‌شان به میزان 70، 80 و 90درصد گزارش شده است. اما فرمانده قرارگاه مرکزی، مرتب به وسیله تلفن و با ارسال پیک به محوطه قرارگاه، که به منطقه درگیری بسیار نزدیک و زیر برد خمپاره قرارگاه، که به منطقه درگیری بسیار نزدیک و زیر برد خمپاره‌های دشمن است، جویان علت عدم آمادگی برخی از یگان‌ها از جمله لشکر 33 المهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) است. نیروهای این یگان در حساس‌ترین منطقه  اروند رود (یعنی نقطه اتصال رودخانه به آب‌های پهناور خلیج فارس) در جدال با امواج شدید آب است تا عر زیاد رودخانه را در این محور با موفقیت پشت سر بگذارد.

به رغم تلاش‌های انجام شده از هر سو، این یگان برای اجرای ماموریت خود، آمادگی لازم را احراز می‌کند و با توجه به وضعیت خاص زمان و به تشخیص فرمانده عملیات، از ادامه حرکت آن جلوگیری به عمل می‌آید. تصمیم‌گیری برای اعلام رمز عملیات در چنین اوضاعی، بسیار دشوار و حساس است. از سویی، یکی از قرارگاه‌های پایین‌تر، اصرار می‌کند که فرمانده عملیات فرمان را صادر و رمز عملیات را اعلام کند و از سوی دیگر 10 دقیقه تأخیر، به نیروهای عقب مانده فرصت می‌دهد تا هر چه سریعتر خود را به موازات دیگر نیروها، به پای کار برسانند. در این زمان، نماینده امام در شورای عالی دفاع (حجت‌الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی) در انتظار اعلام آغاز حمله لحظه شماری می‌کند. ایشان که امکان تماس و مکالمه تلفنی با قرارگاه‌های تابعی را ندارد، گزارش‌هایی را که از خطوط مقدم به وسیله عناصر پیک به قرارگاه می‌رسد، به دقت مورد بررسی قرار می‌دهد.

سرانجام در ساعت 10: 22 تاریخ 20/11/1364 برادر محسن رضایی از سوی قرارگاه خاتم الانبیا(صلی‌الله علیه وآله) فرمان حمله را چنین صادر می‌کند؛

بسم الله الرحمن الرحیم

«و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و قاتلو هم حتی لا تکون فتنه»

«یا فاطمه ‌الزهرا یا فاطمه الزهرا،» وی سپس به کلیه بسیجیان و پاسداران شرکت کننده در عملیات، با لحنی حماسی خطاب می‌کند:

«امروز، روزی است که 7 سال پیش در چنین زمانی، امام(خمینی) فرمان داد حکومت نظامی باید لغو شود (اشاره به 21 بهمن 1357). شما برادران نیز حکومت نظامی صدام را لغو کنید و ان شاء‌الله بریزید توی شهر و روستا و همه حکومت نظامی را به هم بریزید.»

اعلام رمز عملیات در فضایی کاملا روحانی و در عین حال پر التهاب انجام می‌شود. قرارگاه‌های  تابعه به فرماندهان لشکرها و آنان  به رده‌های پایین‌تر، رمز پر معنای یا «فاطمه‌ الزهرا» را منتقل می‌کنند. نام حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) در کلیه بی‌سیم‌ها تا رده‌ گروهان، به صدا در می‌آید . فرمانده عملیات فورا به دیدگاهی خارج از سنگر می‌رود و از نزدیک، درگیری در کلیه خطوط را ملاحظه می‌کند. تبادل گلوله‌های رسام 15 و تبادل آتش توپخانه خودی و دشمن مشهود است.

بی‌اختیار وی به همراه حاضران به قرائت دعای فرج می‌پردازد. فریاد «الهی عظم البلا» در میان صدای رگبار و تبادل آتش خودی و دشمن، ندای مظلومیت امتی است که به رغم تحمل همه سختی‌ها و مشکلات چند ساله بسیجیان جان بر کف را برای خدمت به اسلام، انقلاب و امام، این چنین به پیشگاه خداوند هدیه می‌کنند. در این زمان، یکی از گروهان‌های غواص توانسته است خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن برساند. این گروهان با شنیدن صدای موتور قایق‌های خود حامل نفرات گردان‌های پیاده پی به آغاز حمله می‌برد و به دستور فرمانده خود، بلافاصله حمله را آغاز می‌کند.

در حالی که دشمن کاملاً غافلگیر شده است، غواصان خط شکن با رگبار کلاشینکف و پرتاب نارنجک و شلیک گلوله‌های آر. پی. جی 7 یکی پس از دیگری اقدام به پاک‌سازی سنگرهای نیروهای عراقی می‌کنند. یکی از فرماندهان رزمندگان غواص درباره چگونگی آغاز درگیری می‌گوید: «من خودم به داخل یکی از سنگرهای اجتماعی دشمن رفتم. در را باز کردم، همه خوابیده بودند. وقتی بیدار شدند، خیال کردند از خودشان هستم. با من صحبت کردند. اصلاً ما متعجب مانده بودیم؛ زیرا درگیری را که شروع کردیم، هنوز فکر می‌کردند ما از نیروهای خودشان هستیم و ما را نمی‌زدند. البته بسیاری از ما را هم نمی‌دیدند.»

دو تن از برادران غواص نیز نحوه شروع و انجام درگیری را چنین توصیف می‌کنند:

«تا سیم خاردارها رفتیم، عراقی‌ها داشتند کار می‌کردند و موانع مخصوص کار می‌گذاشتند. کارشان که تمام شد، بعد خوب نگاه کردند و رفتند. برادر مسعودی رفت جلو، بچه‌ها با کمی فاصله همه رفتند پشت سرش. بعد برگشت و گفت: همه خواب‌اند. بعضی از سنگرهایشان خالی بود. بچه‌ها رفتند داخل آن و مستقر شدند. داشتیم صحبت می‌کردیم که یک نفر عراقی آمد و شروع کرد به عربی صحبت کردن. اسلحه‌اش به اسلحه یکی از بچه‌ها خورد و متوجه ما شد. در این جا یک درگیری تن به تن انجام شد. همزمان صدای تیراندازی از نقاط دیگر شنیده می‌شد و اجرای آتش خودی شروع شده بود. یکی از بچه‌ها آن عراقی را با خنجر زد و دادش که بلند شد، عراقی‌های دیگر شروع کردند به این طرف و آن طرف رفتن. بچه‌ها هم با آر. پی. جی 7 و نارنجک از دور و نزدیک آنها را به هلاکت رساندند.»

از ساحل خودی، مشاهده انفجار نارنجک در سنگرهای نگهبانی دشمن که یکی پس از دیگری، برای چند ثانیه سنگرها را روشن و سپس منهدم می‌کند، صحنه‌ای تکان دهنده و غرورانگیز ایجاد  کرده است. در نقاطی که آثاری از آتش و درگیری مشابه وجود ندارد، اجرای آتش از ساحل خودی، حجم زیادی از گلوله‌های تانک و تفنگ 106 میلیمتری و خمپاره و تیربارهای کالیبر بزرگ را روی آن نقاط متمرکز کرده است. آتشی سهمگین و مهلک همراه با آتش مسلسل‌های سبک افراد پیاده نزدیک به 20 کیلومتر طول جبهه را پوشانده و در مدتی کوتاه، سکوت و آرامش عمیق منطقه به صحنه‌ای هولناک و فضایی آکنده از دود و انفجار وحشت‌زا تبدیل شده است. در این لحظه دو تن از برادران غواص که به دلیل تلاطم و حرکت سریع آب اروند، که به سمت چپ، منحرف و  در نقطه‌ای دیگر، به ساحل رسیده بودند، بدون اسلحه، خسته و نفس زنان در پی یافتن محل اصلی ماموریت خویش هستند. کمی آن طرف‌تر، سنگری از دشمن در معر تیر‌اندازی گلوله‌های مستقیم خودی است؛ ولی از داخل سنگر، همچنان علائمی از تیراندازی متقابل به وسیله کلاش مشاهده می‌شود. این دو نفر در محدوده‌ای قرار گرفته‌اند که هیچ اثری از نیروی پیاده خودی نیست و فقط آتش ساحلی روی دشمن اجرا می‌شود. کمی به سنگر نزدیک می‌شوند و تصمیم می‌گیرند که به تنهایی دست به کار شوند. این دو جز چند عدد نارنجک، هیچ سلاح دیگری با خود ندارند. هر کدام یک نارنجک به داخل پرتاب می‌کنند و به این وسیله سربازان دشمن کشته می‌شوند. بعد وارد سنگر می‌شوند و اسلحه و قشنگ‌های موجود را با خود برداشته و به پاکسازی دیگر سنگرها می‌پردازند. در حالی که آتش شدید از ناحیه ساحل خودی هنوز قطع نشده است و پیوسته گلوله‌های تیر مستقیم در اطراف این برادران به زمین می‌نشیند، آنها تصمیم می‌گیرند پاک‌سازی را ادامه دهند و به‌همین ترتیب، 150متر دیگر از خط دشمن را پاک‌سازی می‌کنند. این دو به کمک هم بدون توقف، به راه خود ادامه می‌دهند و در آخر پس از مدت کمی، به برادران همرزم خویش پیوسته و همراه دیگر برادران به ادامه ماموریتشان می‌پردازند. در محور دیگر، از یک دسته برادران غواص، تنها سه تن موفق به استقرار کامل در ساحل دشمن گردیده‌اند. یک فرمانده دسته و دو رزمنده دیگر پس از کمی سردرگمی، به هم پیوسته و بدون اتلاف وقت، اقدام به شکستن خط کنند.

درباره نحوه شکستن خط در یکی دیگر از محورها، مسوول گروه غواص چنین توضیح می‌دهد:

«حدود سه ربع ساعت زیر موانع خوابیدیم. در این فرصت، بچه‌ها را تقسیم و افراد آر. پی. جی زن را برای هر سنگر مشخص کردیم. در این حال، یک مرتبه دیدیم همه جا روشن شد. متوجه شدیم عملیات آغاز شده است. دیگر فرصت نبود که تخریب چی‌ها کاملاً سیم خاردارها را قطع کنند. از قبل هم به دلیل ایجاد سر و صدا از بریدن آن خودداری کرده بودیم. همه هجوم بردیم به طرف سیم خاردارها. چون بلند بود، نتوانستیم رد شویم، یکی از بچه‌ها از همان جا به طرف سنگری که تیراندازی می‌کرد، آر. پی. جی شلیک کرد و سنگر فورا ساکت شد. بلافاصله یکی دیگر از بچه‌ها از داخل سه ردیف سیم‌خاردار عبور کرد و به شدت زخمی شد؛ ولی رفت. به دنبال او، من و سه نفر دیگر، از لابه لای سیم خاردارها عبور کردیم. اولین کاری که کردیم، با نارنجک سنگرهای اول را زدیم. سپس سیم خاردارها را بریدیم و بقیه بچه‌ها هم به ما پیوستند و با استفاده از نارنجک‌های عراقی، پاکسازی سنگرها را ادامه دادیم.»

در بقیه محورها نیز، در مجموع رزمندگان به محل اطلاع از شروع عملیات، به صورت گسترده و همه جانبه از پشت و رو به رو، به خط دفاعی دشمن هجو می‌برند و با سرسختی هر چه تمام‌تر در پی یافتن عناصر دشمن و پاکسازی کامل سنگرها، به جستجو می‌پردازند. در این لحظه، بسیاری از تیر بارهای دشمن با مشاهده میزان نفوذ غواصان به تصور هلی برن16 نیروها، به طرف آسمان نشانه می‌گیرند و برای رویت آثاری از چرخ‌بال برفراز اروند، به جستجو ادامه می‌‌دهند. نیروهای دشمن وحشت زده، نگاه‌شان به آسمان و به آتش خودی دوخته شده است و چنان سرگرم یافتن حمله کنندگان هستند که حتی از پرتاب و انفجار نارنجک برادران غواص به درون سنگرشان، غافل مانده‌اند و پیوسته بدون حساب تیراندازی می‌کنند. از یک سو، گلوله‌های آر. پی. جی و تفنگ 106 بر سنگرهای سه دهنه با ضخامت تقریباً یک متر، چندان موثر نمی‌افتد و از سوی دیگر، دالانی کوچک به وسیله پیچ 2متری، محیط خارج و داخل سنگر را به هم مرتبط کرده است و مانع ورود نارنجک در محوطه اصلی سنگر می‌شود.

این تحرکات که در زمانی کوتاه صورت می‌گیرد، پر از هیجان و التهاب است در این جا بار دیگر رزمندگان غواص شجاعت، اعتماد به نفس و سرعت عملشان به نمایش می‌گذارند. آنان برای رفع چنین مساله‌ای، به بام سنگر رفته و از طریق دهانه‌های سنگر که لوله‌های کلاش یا تیربار از آن بیرون آمده است، به داخل آن نارنجک پرتاب می‌کنند و با انفجار اولین نارنجک، سکوتی همیشگی بر سنگر مستولی می‌شود.

شهید بنفشه (از مسوولان گروهان غواص) از جمله کسانی است که پس از پاک‌سازی 9 سنگر فعال دشمن، به این نحو یکی دیگر از سنگرهای دشمن را خاموش می‌کند و عاقبت مورد اصابت گلوله‌ای از داخل نخلستان واقع می‌شود. وی در حالی که دستانش قطع شده، یک دستش در نزدیکی دهانه سنگر آویزان کرده و دست دیگرش بر بام سنگر قرار گرفته است؛ نمایی از یک شهادت شجاعانه و قهرمانانه را در معر دید شاهدان قرار می‌‌دهد.


حرکت نیرو به طرف محورهای عملیاتی

از صبح روز، 20/11/1364 تمام گردان‌های رزمی و غیره با شور و هیجان و گام‌های استوار نوید پیروزی سر داده و خود را برای انجام یک عملیات دیگر آماده می‌کردند. همه به رغم آن که می‌دانند تا مرز شهادت فاصله چندانی نیست؛ اما با روحیه‌ای عالی، یکدیگر را در آغوش می‌گیرند و از هم حلالیت می‌طلبند. عده دیگری از نیروها در حال نوشتن وصیت‌نامه‌های خود هستند.

حال و هوای نیروهای غواص حال و هوای دیگری است.

این آخرین دعای توسلی است که می‌خوانند و چند شبی بیشتر به لحظه موعود نمانده است. آنها می‌دانند که احتمال بازگشتشان نسبت به نیروهای دیگر بسیار ضعیف تر است. آنها با بدن‌های نحیف و دستان پینه بسته جز شهادت به هیچ چیز دیگری نمی‌اندیشند. هم‌چنین به خوبی می‌‌‌دانند که پس از حدود یک ساعت جنگیدن با امواج آب و موانع جنگ با نیروهای دشمن را در پیش دارند. زمانی که فرمانده لشکر گفت: «شاید این آخرین دعای توسل شما باشد و.» نیروهای غواص حالات عجیبی داشتند؛ به طوری که انسان می‌توانست شب عاشورای امام حسین(علیه‌السلام) را تجسم کند.

لحظات حرکت فرا رسیده بود. نیروها با توجه به سازمان رزم خود، گردان به گردان به صورت ستون، به طرف محورهای عملیاتی حرکت کردند. همه چیز طبق روال از پیش تعیین شده پیش می‌رفت؛ یگان دریایی قایق‌های خود را با موتور خاموش- با پارو یا طناب- درون نهرها و محورهای عملیاتی برای استقرار در پیچ‌های نزدیک اروند، به طرف جلو حرکت می‌داد. گردان‌های خط‌ شکن به صورت ستونی به طرف محورهای عملیاتی خود در حرکت بودند تا در زمان مقرر، سوار بر قایق‌ها شوند و سپس با اعلان فرمانده عملیات را آغاز کنند.


پیروزی احتمالی ایران و تأثیر آن در عراق

در پی عملیات قوای ایران، رژیم عراق که خود را با خطری جدی مواجه می‌دید، دست به تحرکات سیاسی وسیعی زد؛ از جمله: احضار روسای نمایندگی عربی به وزارت خارجه این کشور، ملاقات عزیز با سفرای پنج کشور عضو دایم سازمان ملل در بغداد، دیدار عزت ابراهیم (معاون صدام) با ولیعهد عربستان و ... نمونه‌هایی از تأثیرات احتمالی این عملیات را که منجر به هراس رژیم عراق شده بود، می‌توان در گزارش‌ها و تحلیل‌های مفسرین رسانه‌های خارجی مشاهده کرد: روزنامه‌ اسراییلی معاریو (28/11/64): «اگر ایرانیان موفق شوند پایگاهی را که به تصرف درآورنده‌اند، حفظ کنند، موقعیت صدام را متزلزل خواهند ساخت و راهی برای نفوذ در کشورهای ثروتمند خلیج فارس، به دست خواهند آورد.»

رادیو امریکا (25/ 11/64):

«واضح است که پس از چهار روز جنگ، عراقی‌ها درد سر بزرگی را در عقب راندن ایران تجربه می‌کنند و آگاه هستند چنانچه ایران موقعیت خود را در آن منطقه تحکیم بخشد، چه مشکلات بعدی به وجود خواهد آمد.»


هوشیاری دشمن

در آغاز کار، شواهد نشان می‌داد که دشمن هنوز نسبت به محدوده عملیاتی یگان آگاه نشده است؛ اما به زودی با فرستادن هلی‌کوپتر شناسایی، شلیک چند گلوله خمپاره و همچنین با توجه به نزدیک شدن علمیات، شلوغ شدن منطقه و از دیاد ترددها، تقریباً هوشیارتر شد؛ به طوری که فرمانده لشکر در این مورد در تاریخ 17/11/1364 می‌گوید:

«پریروز، دو فروند هلی‌کوپتر به منطقه آمده و آن‌جا را شناسایی کردند. هلی‌کوپتر شناسایی، برای کنترل ویژه ساحل خودی آماده بود، اینها حساسیت‌های دشمن است، آتش دشمن، ثبت تیرهای آن که اخیراً انجام می‌دهد، نشان‌دهنده آن است که دشمن حساس شده است.»


دلایل موفقیت عملیات والفجر هشت

هنگام طراحی عملیات والفجر هشت و نیز همزمان با تلاش‌های پس از آن، واقعیاتی رخ نمود که به تدریج  نقش اساسی خود را در رابطه با پیروزی‌های این عملیات و نیز ضرورت‌های مورد نظر جهت ادامه جنگ نشان داد. در نهایت آنچه فتح فاو را به دنبال داشت، عوامل متعددی بود که بعضاً به طور مستقیم یا عیرمستقیم تأثیر خود را بر جای گذاشت. در این رهگذر به پاره‌ای از آن عوامل اشاره می‌شود:

1- غافل‌گیر شدن دشمن و عدم آمادگی آن؛

2- ضعف اطلاعاتی دشمن؛

3- عملیات پشتیبانی از ام الرصا ص، شلمچه و محورهای دیگر؛

4- اتخاذ تاکتیک‌های ویژه، خصوصاً به هنگام عبور از رودخانه اروند؛

5- موقعیت زمین منطقه که امکان مانور مناسب را از دشمن سلب می‌کرد؛

6- امکان استفاده مناسب از آتش خودی؛

7- سیستم نسبتاً مناسب پدافند هوایی؛

8- وسعت نسبتاً مناسب منطقه؛

9- پشتیبانی بیشتر دولت و مردم نسبت به گذشته در فراهم آودن امکانات و نیرو؛

10- اقدامات مهندسی؛

11- آموزش و سازماندهی مناسب نیروها؛

12- اقدامات پیش‌گیرانه در مقابل تک‌های شیمیایی دشمن؛

13- استفاده مناسب از نیروی هوایی و هوانیروز؛

14- به کارگیری سلاح‌های ضدزره.

جنگ در مقایسه با سه‌ سال گذشته خود، از ابعاد و پیچیدگی‌های روزافزون برخوردار شده بود. در این روند تغییر زمین مانور از دشت و خشکی به هور و رودخانه اروند- که طبعاً تاکتیک‌های ویژه‌ای را برای عبور، تأمین عقبه‌ها و ... نیاز دارد- بارزترین وجه آن بوده است. ناتوانی عراق در انطباق خود با شرایط به وجود آمده و رویارویی با تاکتیک‌های برتر قوای ایرانی، ابتکار عمل‌ را در اختیار قوای نظامی ایران قرار داده بود؛ به‌طوری که در این شرایط، فریب و غافل‌گیری دشمن و به دنبال آن، در هم ریختگی خطوط دفاعی عراق، از جمله مهمترین عوامل هراس و نگرانی حاکمان بغداد و قدرت‌های شرق و غرب را  تشکیل می‌داد.

عملیات والفجر هشت تجارت متفاوتی را در پی داشت  که در این قسمت، نظر به اهمیت موضوع، تنها به «ضرورت تجزیه‌ قوای دشمن» و نیز «ضرورت پشتیبانی همه جانبه از جنگ» اشاره می‌شود:

1- ضرورت تجزیه قوای دشمن

تجزیه قوای دشمن، عملاً تضمین پیروزی عملیات را افزایش و جنگ را به سمت تعیین تکلیف نهایی سوق می‌داد. بر این اساس عملیات والفجر نه و حملات به جزیره ام الرصا ص همزمان با عملیات والفجر هشت، در غرب و جنوب کشور طراحی و انجام شد. از آن جا که منطقه فاو برای دشمن اهمیت خاصی داشت، لذا عمده قوای خود را در آن جا متمرکز کرد و این پیشامد، فرصت مناسب را برای نیروهای خودی برای پیشروی در منطقه عملیاتی غرب کشور (والفجر نه) فراهم کرد.

تحمیل وضعیت مشابه به دشمن با انجام عملیات از دو یا چند محور به طور همزمان، عملاً میزان تأثیر‌گذاری ابزار تکنولوژیک عراق را کاهش داده و توان ارتش این کشور را تضعیف می‌کرد؛ در نتیجه مانع از دفاع متمرکز قوای دشمن در یک محور می‌شد.

لازمه محقق چنین وضعیتی، عبارت از گسترش سازمان رزم با بسیج نیرو و افزایش توان سازماندهی آنان بود؛ چنانچه پس از عملیات والفجر هشت، تلاش گسترده‌ای به منظور سازماندهی 500 گردان رزمی و افزایش آن به 1000 گردان صورت می‌گرفت.

2- پشتیبانی همه جانبه از جنگ تأکیدهای مکرر فرماندهی کل قوا مبنی بر این که «جنگ در راس امور است.» به معنای بسیج تمام کشور در خدمت جنگ و نیز ضرورت‌های اجتناب ناپذیر آن، انجام این مهم را که برآمده از ارتباط تنگاتنگ جنگ با ارگان‌های گوناگون کشور بود، روشن‌تر کرد.

در این میان، آنچه در عملیات والفجر هشت محقق شد. نشانگر ضرورت به کارگیری تمام امکانات کشور در خدمت جنگ و تأثیر‌گذاری فزاینده آن در کسب پیروزی بود.

طبیعتاً تحقق وضعیت یاد شده، به طور مطلوب و شایسته در گرو ایجاد سیستم مناسب با امر جنگ و ضرورت‌های آن بود. در این صورت، گذشته از این که فاصله جبهه و پشت جبهه کاهش می‌یافت، امکان حل برخی از معضلات که قطعا ناشی از ناهماهنگی بود  نیز میسر شد و در نتیجه، در زمانی نه چندان طولانی، امکان دستیابی به موقعیت‌های چشم‌گیر و سرنوشت ساز فراهن گردید.


روز شمار عملیات والفجر هشت

7/10/1364

- ستاد تبلیغات جنگ ادعای عراق مبنی بر گلوله باران شهر فاو توسط ایران را تکذیب کرد.

8/10/1364

- طی مراسمی در استادیوم آزادی و با حضور رئیس‌جمهوری؛ نیروی 12 هزار نفری بسیجیان از تهران عازم جبهه‌های نبرد شدند.

- یک کشتی دانمارکی حامل محموله نظامی برای عراق، توسط پرسنل نیروی دریایی ایران متوقف شد.

- تبادل آتش توپخانه و سلاح‌های سنگین در مناطق جزایر مجنون، کوشک و طلائیه با شدت ادامه داشت.

- با هوشیاری پدافند هوایی تجاوز هواپیمای مهاجم عراقی به پیرانشهر دفع شد.

در جبهه مرزی باختران و ایلام، 15 موضع جنگ افزار و پست دیده‌بانی دشمن درهم کوبیده و حدود 30 تن از نفرات آنان را به هلاکت رسیدند.

- بیش از 400 مدرسه ابتدایی در مناطق دهوک و اردبیل، تعطیل و معلمان آنها اجباراً عازم جبهه شدند.

- رادیو مسکو؛ ادامه جنگ ایران و عراق در همکاری‌های بازرگانی- اقتصادی شوروی و ایران تأثیر منفی بسیار دارد.

9/10/1364

- سرپرست ستاد تبلیغات جنگ: صدام از توافق‌های پشت پرده بر سر حکومت آینده عراق نگران است.

- وزیر مشاور در امور خارجی امارات متحده‌ عربی، با رئیس‌جمهوری، نخست وزیر و رئیس مجلس شورای اسلامی، دیدار و گفتگو کرد.

- تیپ ویژه شهدا برای هر گونه عملیات رزمی اعلام آمادگی کرد. این تیپ پس از توطئه کردستان شکل گرفت و در رابطه با جنگ‌های کوهستانی، دریایی، منظم و نامنظم دارای تخصص‌های ارزنده‌ای است.

- در میان بدرقه پرشکوه مردم مشهد دومین کاروان 11 هزار نفری راهیان کربلا از خراسان عازم جبهه‌ها آزاد شد.

- یک ستون موتوری دشمن در جاده نظامی فاو- بصره، هدف آتش سلاح‌های سنگین ایران قرار گرفت و منهدم شد.

3/11/1364

- کاروان راهیان کربلا عازم جبهه‌ها شد.

- دولت سودان سفر اتباع این کشور را به عراق ممنوع کرد.

20/11/1364

- با فتح خرمشهر، دشمن در صحنه رویارویی با رزمندگان ایران، به لاک دفاعی فرو رفت. پیروزی‌هایی که پس از آن به دست آمد، برتری قدرت ایران را در جبهه‌های جنوب آشکار کرد. این روند تا سال 1364، یعنی شروع حمله ایران به شبه جزیره «فاو» ادامه داشت. عملیات در اروند، پس از بررسی‌های لازم و استفاده از تجربیات و به کارگیری تدابیر مهم نظامی و اطلاعاتی، انجام شد. این تدابیر در سه بخش مهم، یعنی آموزش، شناسایی و تدارک متمرکز شد. آموزش نیروهای ایرانی در یگان‌های مختلف، با روحیه‌های بالا ادامه یافت و تعدادی از گردان‌ها، آموزش‌های تخصصی و ویژه دیدند. به موازات آن، شناسایی منطقه و بررسی همه عوامل دخیل در عملیات، انجام گرفت.

این کار با حساسیت و وسواس زیاد، از سوی فرماندهان دنبال می‌شد. سعی بر آن بود که دشمن به هیچ‌وجه متوجه کوچکترین حرکتی در منطقه نشود؛ چرا که این قطعه از جبهه، برای عراق اهمیت ویژه‌ای داشت. فاو، زمینی است محصور در میان رودخانه اروند، خلیج‌ فارس و خور عبدالله، که از سمت خشکی به بصره منتهی می‌شود. در شمال این منطقه، رودخانه اروند و جزیره آبادان واقع شده و در فاصله 90 کیلومتری شمال غربی آن، شهر صنعتی بصره قرار دارد. همچنین در جنوب فاو، خور عبدالله، خلیج فارس و در جنوب غربی، بندر ام القصر قرار دارد. گذشته از همه این موارد، دو دلیل همده نزدیکی به بصره و گذرگاه اتصال به خلیج فارس، کافی بود که عراق تدابیر شدید و امکانات وسیعی را در منطقه لحاظ کند. نکته دیگر در شناسایی‌ها که قوای ایران باید بر آن اشراف و آگاهی کامل می‌یافتند، وجود عوار طبیعی بود، که از مهمترین آنها، می‌توان به رودخانه خروشان اروند اشاره کرد. رودخانه‌ای که با اتصال به آب‌های آزاد، شرایطی استثنایی دارد و به لحاظ عمق و عرض نیز با رودخانه‌های دیگر متفاوت است و شاید یکی از دلایل غافل‌گیری دشمن، همین بود که عراق تصور نمی‌کرد یگان‌های رزمی ایران، قادر به عبور از اروند باشند.  از ماه‌ها پیش، یگان‌های مهندسی و تدارکاتی، مشغول آماده سازی منطقه و تأمین نیروها بودند، که از جمله می‌توان به احداث چند جاده در میان نخلستان‌ها و تدارک چندین اسکله اشاره کرد.

سرانجام عملیات والفجر هشت در ساعت 10: 22 دقیقه روز 20/11/1364 آغاز شد. نیروهایی که مدت‌ها منتظر چنین شبی بودند، با شنیدن رمز عملیات، هجوم گسترده خود را آغاز کردند: «بسم‌الله الرحمن الرحیم . لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، و قاتلو هم حتی لاتکون فتنه. یا فاطمه‌ الزهرا، یا فاطمه‌ الزهرا، یا فاطمه الزهرا». با آغاز عملیات، لشکرها و تیپ‌های نیروی سپاه پاسداران، با پشتیبانی آتش توپخانه ارتش، مبادرت به شکست خط دشمن مطرح بود، شکستن خط، پاک‌سازی و گرفتن سرپل مناسب، نقش اساسی را در تضمین موقعیت عملیات داشت؛ غواصان باید معابر را برای نیروهای قایق سوار باز می‌کردند تا آنها بتوانند از این معابر، وارد ساحل دشمن شده و تا روشنایی صبح، منطقه را برای تثبیت و استحکام سر پل، پاک‌سازی کنند. در لحظه، شکستن خط و درگیری با عراقی‌ها. هوای مه‌آلود و نم نم باران، غواصان را برای انجام بهتر عملیات یاری کرد. عراقی‌ها که غافل‌گیر شده بودند، بی‌هیچ مقاومتی پا به فرار گذاشتند. یکی، دو ساعت پس از درگیری. شنود بی‌سیم دشمن، حکایت از اوضاع نابسامان و به هم ریخته خطوط دفاعی عراق داشت. هر یک از فرماندهان عراقی، نسبت به منطقه تحت الحفظ خود، سلب مسوولیت نموده و یکسره از رده‌های بالای خود، درخواست کمک کردند. روز نخست، عملیات در شرایطی سپری شد که دشمن به دلیل غافل‌گیری طولانی، ناآگاهی نسبت به اوضاع و ابری بودن آسمان، برای هر گونه عکس‌العمل زمینی و هوایی، مهلتی نیافت؛ حتی از سرمایه‌گذاری جدی در خصوص نیروهای پیاده و تجهیزات موجود عاجز ماند. پیشروی رزمندگان، زنگ خطر سقوط بصره را به صدا در آورد و عراق مجبور شد تا به هر قیمتی، از پیشروی قوای ایران بکاهد. در روزهای بعد، درگیری‌های سختی بین طرفین روی داد؛ ولی این جنگ و گریزها در کنار خود عبدالله و منطقه‌ای به نام «کارخانه نمک» به اوج خود رسید. اما عراق دیگر نتوانست به خطوط دفاعی سابق خود در منطقه باز گردد و به شکست خود در شهر فاو اعتراف کرد. حدود 2ماه منطقه زیرآتش سنگین و پاتک‌های سخت و بمباران‌های وحشتناک شیمیایی قرار داشت، تا آن که رفته رفته اوضاع آرام گرفت و خطوط پدافندی تثبیت شد.در آن میان، توپخانه نیروی زمینی ارتش‌جمهوری اسلامی ایران، با تلاش بی‌وقفه خود، سعی داشت تا حد امکان از رزمندگان مستقر در خط، حمایت و پشتیبانی کند. طی عملیات والفجر هشت، نزدیک به 800 کیلومتر مربع از خاک عراق آزاد و تلفات و خسارات سنگینی بر دشمن وارد شد. عراق در جربان این عملیات، نزدیک به 52000 تن کشته، زخمی و اسیر بر جای گذاشت که در میان کشته شدگان، 1 فرمانده لشکر و 5 فرمانده تیپ، و در میان اسیران، چندین سرهنگ‌ ستاد،  سرهنگ‌ دوم، سرگرد و افسر جزء خلبان هواپیما و چرخ‌بال چندین درجه‌دار وجود داشت.

در مجموع،10 تیپ پیاده، کماندویی و نیروی مخصوص و 2 تیپ زرهی، 4 گردان ضد هوایی، 10 گردان جیش الشعبی و 5 گردان توپخانه دشمن 100 درصد منهدم شدند. هم‌چنین در جریان عملیات والفجر هشت (فاو) تعداد 74 فروند از هواپیماهای دشمن، 11 فروند چرخبال، 600 دستگاه تانک و  نفر بر، 500 دستگاه خودرو نظامی، 20 عراده توپ صحرایی، 55 عراده توپ ضدهوایی، 2 فروند ناوچه موشک انداز و 5 دستگاه مهندسی، منهدم و 140 دستگاه تانک و نفربر، 250 دستگاه خودرو، 35عراده توپ صحرایی، 150 عراده توپ ضدهوایی و 3 دستگاه رادار موشک و دستگاه مهندسی از میان تجهیزات ارتش عراق به غنیمت رزمندگان ایران درآمد.

طی 84 روز نبرد گسترده که صحنه واقعی رویارویی نیروی نظامی و ماشین جنگی حزب بعث عراق با توان رزمندگان قوای ایرانی، ایران بر سواحل شمالی خور عبدالله و شبه جزیره فاو (شهر فاطمیه) مسلط و راه ورود عراق به خلیج فارس مسدود شد.

طراحی این عملیات، ابتدا در سال 1361از سوی سردار شهید حسن باقری پس از شناسایی منطقه اروند و فاو، آغاز و بعد از آن در سال 1364، تکمیل و اجرا شد.

 تاریخ 21/11/1364

- در این روز، قرارگاه تیپ 111 کاملاً به محاصره رزمندگان اسلام درآمد و دیگر گردان‌ها نیز منهدم شدند؛ زیرا نیروهای خودی اجازه نشان دادن کوچک‌ترین واکنشی را به‌‌دشمن ندادند. در نخستین مرحله پاتک، دشمن مذبوحانه به بمباران شیمیایی متوسل شد و منطقه را آلوده کرد.

- از سوی دیگر، تلاش زیاد نیروهای عراق برای نجات فرمانده تیپ 111 و بردن سایت موشکی نتیجه‌ای نداشت و تیپ 38 کماندویی به دلیل حجم زیاد آتش خودی، به منطقه پاتک نرسید.

تاریخ 22/11/1364

- قرارگاه تاکتیکی ستاد مشترک ارتش عراق در شهر ناصریه، پس از کشف تک اصلی نیروهای خودی و تشخیص محور اصلی عملیات، به فرماندهی نیروهای گارد ریاست‌جمهوری اعلام کرد که باید هر چه سریع‌تر با تمام امکانات، برای سد کردن راه دشمن و باز پس گرفتن اهداف قبلی، زیر امر سپاه هفتم وارد عمل شود. در این روز، ستاد عملیات جنوب در پی تصمیمی عجولانه تیپ 3 نیروی مخصوص و تیپ 4 پیاده را وارد عمل کرد و در بدترین موضع دفاعی قرار داد. این 2 تیپ برای جلوگیری و سد کردن تک نیروهای خودی در دو طرف جاده استراتژیک گسترش یافتند؛ اما با اجرای آتش موثر توپخانه خودی، در نخستین روز، حدود 30درصد تلفات جانی را متحمل شدند. در همین روز، به گردان کماندویی تیپ 10 زرهی دستور داده شد تا در سه راهی منتهی به جاده قرارگاه لشکر 26 گسترش پیدا کند و مانع  دور زدن رزمندگان به پشت تیپ‌های 3 و 4 گارد ریاست‌جمهوری شوند. در طول 24ساعت پدافند، تیپ‌های 3 و حدود 35 درصد از نیروهایشان توسط آتش دقیق و قدرتمند توپخانه‌های ما منهدم شدند سرانجام، 2 تیپ مزبورتا روز 24/11/1364 به صورت دقیقه شمار از سوی نیروها و توپخانه خودی متحمل تلفات شدند.

تاریخ 23/11/1364

- در سحرگاه 23/11/1364، رزمندگان ایران جاده منتهی به قرارگاه لشکر 26 و جاده استراتژیک (فاو- بصره) را تسخیر، گردان کماندویی تیپ 10 زرهی را در سه راهی، منهدم و تیپ‌های 3 و 4 گارد ریاست‌جمهور را کاملاً محاصره کردند. در مقابل، 2 تیپ مزبور، با التماس درخواست نیروی بیشتر را داشتند. بین این 2 تیپ، 1 گروهان مستقر شده بود که هیچ گونه کارایی نداشت. در اواسط روز، دشمن اعلام  کرد باید به هر ترتیبی که شده است، مواضع پدافندی دو تیپ مزبور حفظ شود و نیروها برای تحکیم مواضع، تا اطلاع ثانوی در محل خود قرار گیرند.

24/11/1364

- در ساعت 30: 5 روز 24/11/1364 دشمن حمله شیمیایی وسیعی را انجام داد. این تک شیمیایی برای باز کردن محاصره تیپ‌های 3 و 4 انجام شد؛ ولی به دلیل آن که دست خداوند بالای همه دست‌هاست، معجزه عظیمی مواد مزبور را به سوی 2 تیپ هدایت کرد و حدود 70 درصد آنها به مواد شیمیایی آلوده و بیشترشان نابینا شدند.

پس از این واقعه، دشمن سخت وحشت زده شد و مرتب درخواست کمک می‌کرد؛ اما به دلیل آن که محاصره رزمندگان ایران قرار داشت، نتوانست از حمایت نیروی چشم‌گیر کمکی بهره‌مند شود، تا این‌که با تلاش مستمر فرماندهی گارد ریاست‌جمهوری، تیپ 443 به کمک این 2 تیپ فرستاده شد، که سحرگاه همان روز، هدف حمله رزمندگان اسلام قرار گرفت و در پی انهدام یکی از گردان‌هایش، فرار کرد. نیروهای خودی با کامل کردن الحاق و رسیدن به قرارگاه لشکر 26، وحشت عجیبی در رده فرماندهی سپاه هفتم ایجاد کردند و از آن به بعد، فرماندهی و مسوولیت منطقه مستقیماً زیر نظر سپاه هفتم قرار گرفت.

25/11/1364

- نیروهای خودی که در سحرگاه این روز به تیپ 443 حمله کرده بودند، توانستند حدود 50 درصد آن را منهدم و حلقه محاصره 2 تیپ گارد ریاست‌جمهوری را تنگ‌تر کنند.

تیپ 443 بدون اطلاع سپاه هفتم، 2 کیلومتر از مقابل سه راهی و تیپ 34 کماندویی نیز حدود 3 کیلومتر از مواضع خود در جناح چپ کارخانه نمک عقب‌نشینی کرد. در ساعت 2 بعدازظهر، گردان کماندویی تیپ 10زرهی در تقاطع جاده دوم مستقر شد. در این روز، آتش توپخانه (خودی) تلفات سنگینی را به دشمن وارد آورد و هر گونه حرکتی را از آن سلب کرد. در این روز، بیشتر فعالیت دشمن، تحکیم مواضع پدافندی و تقویت عقبه‌ها با تیپ 10زرهی و تیپ 2 گارد ریاست‌جمهوری و تیپ 66 نیروی مخصوص بود.

26/11/1364

دو تیپ‌های 3 و 4 گارد ریاست‌جمهوری، که در محاصره قرار داشتند، در پی انجام تقویت‌هایی توانستند حداکثر 2گردان از نیروهی خود را از حلقه محاصره نجات دهند. هم‌چنین ماموریت حفظ جاده استراتژیک را تا انتهای حوضچه نمک به تیپ‌های 34 کماندو، تیپ 10زرهی، تیپ 704 و تیپ 409 واگذار کرد. هواپیماهای عراق نیز بسیار فعال عمل کردند؛ به طوری که حدود 30ماموریت بمباران روی مواضع ما داشتند. تا این تاریخ، اثری از فعالیت توپخانه دشمن وجود نداشت و بیشتر آتش‌های ایذایی با تانک شلیک می‌شد. تیپ‌های 141و 110 پس از عقب‌نشینی، مامور حفظ سیلند حوضچه نمک و جنوب پل کانال آب حوضچه نمک شدند؛ زیرا به آنها دستور داده شده بود که از این مناطق مراقبت کنند.

27/11/1364

در سحرگاه این روز، رزمندگان ایران با ادامه تک، جاده ام القصر- فاو تا انتهای حوضچه نمک را پاک‌سازی و دشمن را در این منطقه منهدم کردند؛ به طوری که تیپ‌های 110 و 34 و یکی از یگان‌های گارد ریاست‌جمهوری، تلفات سنگینی را متحمل شدند و تعداد بسیار زیادی از تانک‌ها و نفربرهای آنها منهدم شد. در این روز دشمن در جناح چپ خود و در امتداد جاده قدیم بصره- فاو، دست به تلاش مذبوحانه‌ای زد که از سوی رزمندگان به شدت سرکوب شد. به این ترتیب، تیپ‌های 65 و 66 و تیپ 2 گارد ریاست‌جمهوری که در خط پدافندی کنار نخلستان مستقر بودند، بدون این‌که بتوانند کوچک‌ترین واکنش یا پاتکی را انجام دهند، تلفات سنگینی را متحمل شدند. در این روز، لشکر5 سپاه سوم، بیشتر یگان‌های خود را در منطقه مستقر کرد و تیپ 30 زرهی‌اش را در رده احتیاط تیپ 10زرهی گارد ریاست‌جمهور قرار داد.

در این عملیات، جانشین زرهی قرارگاه خاتم‌النبیا صلی‌الله علیه و آله سردار رضا امانی و مسوول لجستیک قرارگاه خاتم، سردار محمد اثری نژاد و شهید رضا چراغی، فرمانده لشکر 27 حضرت محمد رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله به شهادت رسیدند.

در خاتمه، این عملیات به این نتایج منجر شد:

1- آزاد‌سازی شهربندری فاو و اسکله و تاسیسات نفتی آن به همراه کارخانه نمک و پایگاه‌های نیروهی دریایی و 3 سکوی پرتاب موشک؛

2- انهدام 74 هواپیما، 7 ناوچه جنگی، 11 چرخبال، 600 تانک و نفربر و500 خودرو نظامی؛

3- به غنیمت گرفتن 140 تانک و نفربر، و 250 خودرو نظامی؛

4- کشته و زخمی شدن بیش از 50 هزار عراقی..؛

5- اسارت 2 هزار نظامی.

1/12/1364

- حمله وحشیانه عراق به هواپیمای مسافری ایران که به شهادت آیت‌الله محلاتی و جمعی از مسوولان نظام جمهوری‌اسلامی ایران انجامید.

5/12/1364

- آغاز عملیات والفجر نه در جبهه شمالی (منطقه پنجوین)، با رمز «یاالله، یا الله»، با تلاش رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، که به انهدام 1 هواپیما، 1 چرخبال و 20 تانک و کشته و زخمی شدن 2500 بعثی و آزادسازی بخشی از منطقه چوارته انجامید.

- تشکیل جلسه شورای امنیت و تصویب قطع‌نامه 582، درباره آن آتش‌بس فوری و قطع جنگ دریایی و هوایی و زمینی، بازگشت به مرزهای بین‌المللی مبادله اسرای جنگ و منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی.

13/12/1364

شهادت محمود (عبدالله نوریان) فرمانده‌ گردان تخریب و یگان مهندسی- رزمی لشکر 10سید‌الشهدا(ع) سپاه پاسداران.

24/4/1365

محسن رضایی: جنگ هفتاد و پنج روزه در فاو، 50 درصد افسران عراقی را نابود کرد.

- وزیر کشور گفت:

- «در چند ماهه اخیر، 300 هزار نفر از مشمولان خدمت نظام وظیفه، خود را به مراکز آموزشی معرفی کرده‌اند. به منظور آمادگی برای عملیات بزرگ، فرمانده نیروی زمینی سپاه، دستور تشکیل گردان‌های قائم را صادر کرد.»

- بازتاب عملیات ایران در گزارش‌های خبرگزاری فرانسه، رسانه‌های خبری آلمان، استرالیا، کویت و هند: خبرگزاری فرانسه: امام خمینی تمام قدرت خود را برای جنگ به کار گرفته است.

مفسر رادیو آلمان: هدف ایران خاموش کردن توپخانه 30 کیلومتری بردی عراق است.

شبکه دوم تلویزیون آلمان: تهران به تهدید‌های خود عمل کرد و جنگ وارد مرحله جدید شد.

نشر دی ولت چاپ آلمان، حمل ایران را یک حرکت ریسکی خواند. مفسران رسانه‌های همگانی استرالیا عقیده دارند که قوای ایران زمان سختی را در پیش دارند.

روزنامه کویتی «السیا» حمله ایران را در ردیف حمله اسرائیل به لبنان خواند و افزود:

«عرب‌ها حتی فریاد زدن را فراموش کرده‌اند. وقتی عراق در خاک ایران بود، عرب‌ها از عراق حمایت نکردند» هندوستان تایمز: حمله ایران، برگزاری کنفراس غیر متعهدها (در بغداد) را به خطر انداخته است. صدام فکر می‌کرد که می‌تواند انقلاب ایران را از بین ببرد. دکتر ولایتی در اجلاس فوق‌العاده وزیران خارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، مواضع ایران را درباره مسائل مهم منطقه‌ای تشریح کرد و خسارت‌های جانی و اقتصادی وارده بر ایران را در اثر حملات عراق برشمرد.

- دبیر کل سازمان ملل درباره چگونگی اجرای قطعنامه 514 به شورای امنیت گزارش داد.

-معاون وزیرخارجه انگلستان: عراق از سلاح‌‌های شیمیایی استفاده کرده است و تسهیلات کاملی برای تولید صدها تن گاز خردل و اعصاب (تابون) دارد.

25/04/1365

- وزیر سپاه پاسداران: سپاه برای خاتمه جنگ، 500 گردان تشکیل داده و قادر است 1000 گردان دیگر برای جنگ سازماندهی کند. ما حداقل 80 درصد از سلاح‌ها و تجهیزات مورد نیاز را در داخل تهیه می‌کنیم.

- بی. بی. سی: ایرانیان احساس می‌کنند اگر نتوانند در این سال جنگ را خاتمه دهند، هیچ‌وقت نخواهد توانست.

- گاردین: کاهش قیمت نفت، طرز فکر رهبران ایران را دگرگون کرده است.

- مجله ساوت به نقل از فرمانده سپاه: ایران تاکنون فقط 2 درصد نیروی انسانی و کمتر از 8 درصد توان اقتصادی را به خدمت جنگ گرفته است.

27/4/1365

- حمله گسترده هواپیماهای عراق به تنها پل فاو و معبر اصلی نیروی ایرانی.

- انهدام پایگاه دریایی ام‌ القصر عراق.

01/09/1365

- دفاع ویلیام کیسی، رئیس سازمان اطلاعات امریکا از طرف فروش سری تسلیحات به ایران (در رابطه با سفر مک فاولین)

- رئیس‌جمهوری امریکا مسوولیت تماس‌های محرمانه با ایران را تماماً به عهده خود گرفته است.

- استفاده عراق از گاز خردل برای جهت بازپس گیری فاو در فوریه گذشته.

- نطق ریگان برای توجیه سفر مک فارلین و اهداف برقراری رابطه با ایران را به قرار زیر اعلام کرد:

1- تجدید روابط با ایران؛

2- پایان دادن به جنگ ایران و عراق؛

3- از بین بردن تروریسم دولتی و خرابکاری؛

4- تسریع در بازگشت سالم گروگان‌ها.

3/10/1366

- طارق عزیز پس از ملاقات با مقامات کویتی،  عازم عربستان سعودی شد.

- رفیق دوست: قدرت بمباران هوایی و مقابله به مثل دریایی جمهوری‌اسلامی با ساخت دو نوع سلاح موشکی، افزایش یافت.

- وزیر ارشاد (حجت‌السلام والمسلمین سید محمد خاتمی) وارد شهر فاو شد و از مناطق عملیاتی جنوب بازدید کرد.

- 9 گردان نیروی بسیجی از اصفهان راهی جبهه‌ها شدند.

- طلاب بحرینی، اقدام دولت این کشور را برای ایجاد پایگاه‌های نظامی امریکا در خلیج فارس محکوم کردند.

- یک نفت کش نروژی توسط قایق‌های توپدار ناشناس در خلیج فارس، مورد حمله قرار گرفت.

 - هواپیماهای عراقی به 3 نفت‌کش در مرکز نفتی جزیره لارک در دهانه خلیج فارس حمله کردند.

- مواضع ارتش عراق در جبهه‌های شمال غرب به آتش کشیده شد.

بازتاب سیاسی ، نظامی و رسانه ای عملیات والفجر8


سومین همایش قرآن و دفاع مقدس
.واقعیات و اظهار نظرها.واکنش امریکا

واقعیات و اظهار نظرها

رژیم عراق با آغاز عملیات افتخارآفرین والفجر هشت و آزادسازی بندر فاو و نیز اشغال و انهدام پایگاه‌های موشکی ساحل به دریا و مخازن نفتی، سراسیمه اعلام می‌کند که حمله ایران دفع شده است. این رژیم وقتی که قوای ایرانی در جاده‌های مهم فاو- بصره و فاو- ام ‌القصر و کارخانه نمک در حال بیشتروی  هستند، اعلام می‌دارد که ایران حتی نتوانسته از اروند رود عبور کند و به دنبال آن، تسلط ایران را بر فاو تکذیب می‌کند.

ستاد تبلیغات جنگ در پی تبلیغات دروغین عراق، طی اطلاعیه‌ای اعلام می‌کند: اگر رژیم عراق بر ادعای خود صادق است، خبرنگاران خارجی را برای اثبات ادعایش به شهر فاو بیاورد.

قطع ارتباط رژیم عراق با خلیج فارس، بزرگترین ضربه‌ای بود که بر عراق وارد شد و این ضربات پیایی، دشمن را وادار به تناقدگویی کرد.

رژیم عراق پس از ادعای ستاد تبلیغات جنگ ایران و نمایش شهر فاو از سیمای جمهوری‌اسلامی ایران، به ناچار اعتراف می‌کند که نیروهای ایران در صفوف سپاه هفتم رخنه کرده‌اند و در اطلاعیه بعدی می‌گوید که نیروهای ایران در حمله خود، مرزهای عراق را پشت سر گذاشته و وارد خاک عراق شده‌اند. بسیاری از خبرگزاری‌ها که تنها اطلاعیه‌های نظامی طرفین را پخش و از اظهار نظر مشخص خودداری می‌کردند، به ناچار تلویحاً به پیروز‌های ایران در این عملیات اعتراف می‌کنند:



* «فرانس پرس» خبرگزاری رسمی فرانسه:

«نیروهای ایرانی دوشنبه شب، به پیشروی خود در خاک عراق در بخش جنوبی جبهه ادامه داند.»

* خبرگزاری «رویتر»:

«حمله ایران به فاو، نیروهای این کشور را به 40 کیلومتری مرز کویت که یکی از حامیان اصلی عراق در جنگ بوده، رسانده است.»

* خبرگزاری «یونایتدپرس»

نیز اخبار بسیار کمی را از پیروزی‌های قوای ایرانی مخابره می‌کند. خبرگزاری و رسانه‌های گروهی کویت به طور یک جانبه، اطلاعیه‌های دروغین رژیم عراق ار پخش می‌کنند و اعلام می‌دارند که کنترل شهر فاو در دست عراق است.
*

تلویزیون ایتالیا:

«برای اولین بار در مدت شش سال که از آغاز جنگ میان عراق و ایران می‌گذرد، نیروهای ایران موفق شده‌اند از شط العرب [اروندرود] محل تلاقی دو رود بزرگ دجله و فرات در خاک عراق عبور کنند.»



* خبرگزاری فرانسه:

«بندر فاو، اهمیت استراتژیکی خاصی برای عراق داشت.»

* نشریه تایمز مالی:

«تصرف فاو، مهمترین دستاورد ایران در جنگ است.»

* روزنامه «حریت» چاپ ترکیه:

«امروز صدام نه تنها امیدش در به دست آوردن گندم ری به یاس تبدیل شده، بلکه با خطر از دست دادن خرمای بغداد نیز روبه رو است.»

رژیم بعث برای جلوگیری از رسوایی بیشتر و خدشه‌دار کردن پیروزی قوای ایرانی، اعلام می‌کند که ایران  در عملیات والفجر هشت، از سلاح شیمیایی استفاده کرده است. جمهوری اسلامی ایران این ادعا بی‌اساس را رد کرده و اعلام می‌دارد که رژیم عراق برای سرپوش گذاشتن بر شکست‌های خود، اقدام به این ادعای دروغ و گمراه کننده کرده است.

با ادامه عملیات و روشن شدن آثار نیروهای ایران، تعداد بیشتری از خبرگزاری‌ها به پخش اخبار پیروزی در فاو و حضور قوای ایرانی در آن اقدام می‌کنند.



* رادیو بی. بی. سی.

پس از یک هفته سخن پراکنی، سرانجام اعلام می‌کند که عراق در آخرین اطلاعیه نظامی خود، به سقوط بندر فاو به دست نیروهای ایران اعتراف کرده است.

* مجله «میدل ایست» تایمز:

«این مساله در حال حاضر روشن شده است که تمام ادعاهای اولیه عراق در مورد دفع تهاجم نیروهای ایران، اغراق‌آمیز بوده و واقعیت نداشته است. اظهار نگرانی عمیق مقام‌های رسمی چند کشور عرب نسبت به تحولات تازه در جنگ ایران و عراق، نشان‌دهنده موقعیت اسفناک عراق در حال حاضر است.»



* رادیو اسراییل

عملیات والفجر هشت را یک فاجعه می‌خواند و آن را محکوم می‌کند و به نقل از کارشناسان نظامی خود می‌گوید که این علمیات به بن‌بست رسیده و منطقه فاو، قتل‌گاه سربازان ارتش متجاوز عراق نبوده، بلکه یک دام برای نیروهای ایرانی بوده است. این رادیو استفاده عراق را از سلاح شیمیایی تکذیب می‌کند.نتایج نبرد والفجر هشت، اوضاع سیاسی منطقه را شدیداً دچار دگرگونی کرد و «وسایل تبلیغاتی یک سویه» جهان را که به نفع عراق عمل می‌کرد، به چالش کشاند. به همین جهت از این پس شاهد توجیه علل ناتوانی عراق در بازپس گیری فاو و موکول آن به تغییر شرایط جوی می‌شویم!

* «آنتونی لرد کردزمن»

یکی از کارشناسان امور خاورمیانه‌ای امریکا در جنگ تحمیلی، معضل اصلی عراق در فاو و مقایسه آن با ایران را چنین بیان می‌کند:«مشکل اصلی عراق آن است که نمی‌خواهد متحمل تلفات شود: در صورتی که ایران به خصوص در حمله اولیه، آمادگی پذیرش تلفات سنگین را دارد. از جمله مشکلات هر جنگ، آن است که نمی‌توان بدون تحمل تلفات، دست به ضد حمله زد. معمولاً تلفات در ضد حمله، 5 تا 10 برابر آن در حالت دفاعی است. عراق ترجیح می‌دهد به جای تحمل تلفات سنگین، بخش‌های کوچکی از خاک خود را از دست بدهد.»

* روزنامه «واشنگتن پست

» نیز نظریات لرد کرد زمن را به گونه ای دیگر بیان داشته است:«بزرگ‌ترین مشکل عراقی‌ها، اجتناب آنان از ملزم ساختن پیاده نظام خود به دفع حملات ایران است. آنان استفاده از آتش  توپخانه، بمباران جت‌های جنگنده و آتش راکت چرخبال‌های جنگی را انتخاب کرده‌اند، چنین  جنگ‌هایی، احتیاج به انگیزه شدید و تعهد کامل سربازان دارد که به نظر کارشناسان، در ارتش عراق، نقصان آن مشهود است. بنا به اظهار یکی از تحلیل‌گران نظامی، مجموعه‌ای از ملاحظات سیاسی در عراق به فرماندهی نظامی فشار وارد می‌کند و عمده تصمیم بر آن است  که از دادن تلفات زیادی که باعث نارضایتی‌های سیاسی داخلی شود، اجتناب گردد.»

عراق در منطقه فاو، به لحاظ غافل‌گیری در مکان و تاکتیک، در برابر قوای ایرانی دچار انفعال شد، لذا به رغم تلاش‌هایی که انجام داد، نتوانست نسبت به عقب راندن آنان موفقیتی کسب کند و به شکست اعتراف کرد.

با گذشت زمان و تثبیت موقعیت نیروهای خودی و منطقه فاو و به دنبال گزارش‌های رسانه‌های غربی، سخن فرماندهان و مسوولان عراق نیز رفته رفته تغییر کرد. توانایی قوای ایران در تامین پشتیبانی نیروها و تامین پشتیبانی هوایی و توپخانه سرانجام عراقی‌ها را که ابتدا حتی به حضور نیروهای ایران در منطقه فاو اعتراف نمی‌کردند، مجبور ساخت تا ضمن اعتراف به شکست در این نبرد، بازپس گیری آن را بسیار مشکل و دور از دسترس قلمداد کنند. فرماندهان عراق پس از شکست‌های پی در پی در پاتک‌های انجام شده، ارتش این کشور را برای تسلط مجدد بر فاو ناتوان معرفی کرده و بر ویژگی‌های برجسته و ابتکاری عملیات فاو تأکید کردند؛ چنان که «ماهر عبدالرشید» یکی از فرماندهان ارشد نظامی عراق، در این زمینه اذعان داشت:

«ایران در عملیات جاری خود، از روش‌های نظامی نوینی استفاده کرده است و بر خلاف توقع، در شرایط جوی سختی که باران‌های شدید می‌بارید، با استفاده از مردان قورباغه‌ای و پیشقراولان رزمی، حمله خود را به مواضع عراقی‌ها آغاز کرد.»

* در شرایط جدید، عراقی‌ها دیگر قادر به انکار حضور قوای ایران در منطقه فاو نبودند؛ تا آن‌جا که لطیف جاسم، وزیر اطلاعات عراق، در مصاحبه با «القبس» گفت:

«مساله تصرف منطقه فاو از سوی ایرانیان، به حدی آشکار بود که دیگر نمی‌توانستیم آن را منکر شویم و برای ما ممکن نبود که اعلام کنیم ایران وارد فاو نشده است.»

عراقی‌ها به تدریج به ناتوانی خود برای بازپس گیری فاو نیز اعتراف کردند.

* «عدنان خیرالله» وزیر دفاع وقت عراق، طی مصاحبه‌ای اعلام کرد:

«بازپس گرفتن شبه جزیره فاو از دست ایرانیان دشوار است. وجود باتلاق‌ها و نمک‌زارها در این سرزمین، مانع اصلی عملکرد واحدهای عراقی است.»

* ماهر عبدالرشید نیز به ناتوانی سربازان عراقی اشاره کرده، می‌گوید:

«فکر نمی‌کنم به این زودی‌ها عراق بتواند در این ارتباط [پس گرفتن فاو] کسب موفقیت سریعی را پیش‌بینی کند.»

* مدیر توجیه‌سیاسی ارتش عراق هم در توجیه ناتوانی عراق می‌گوید:

«وضعیت زمین منطقه نبرد، محدودیت‌هایی را در استفاده از زرده پوش‌ها و حتی نیروهای پیاده بر ارتش عراق تحمیل کرده است... زمین نبرد در اطراف فاو، طوری است که اجازه نمی‌دهد از تعداد زیادی نیرو در این منطقه استفاده شود.»

در عین حال که عراق در چنین شرایطی توانایی لازم را برای بازپس گیری فاو نداشت، به لحاظ ارزش سیاسی- نظامی زمین منطقه نسبت به این مساله واقف بود که تنها بازپس‌ گیری فاو می‌تواند مجدداً توازن را به سود عراق باز گرداند.»

* خبرنگار رادیو بی. بی. سی در زمینه اهمیت فاو برای عراق می‌گوید:

«بازپس‌ گیری شبه جزیره فاو، هنوز برای عراق یک اولویت کلی است و اگر عراق نتواند فاو را بگیرد، ممکن است روحیه درونی و موقعیت صدام به طور خطرناکی از بین برود.»

* مجله «اشپیگل» چاپ آلمان به تأثیرات عدم بازپس گیری فاو از سوی عراق اشاره کرده و می‌نویسد:

«عدم بازپس گیری فاو، علاوه بر شکست نظامی، یک شکست سیاسی- روانی برای صدام و حامیان عربش در منطقه محسوب می‌شود.»

* یک خبرنگار خارجی با توصیف وضع نامطلوب عراقی‌ها پس از عملیات والفجر هشت چنین بیان می‌کند: «صدام خوب می‌‌داند که ایرانیان با عبور از اروند و تصرف شهر فاو، چنگ در گلوی او انداخته‌اند و تنها معجزه می‌تواند او را از مهلکه نجات دهد.»

بدین ترتیب، عراق به ناچار و از موضوع ضعف و استیصال، موقتاً از پازپس گیری فاو چشم پوشید و این مساله را به موقعیت دیگری موکول کرد و رسماً اعلام داشت که در شرایط فعلی، قادر به بازپس گیری فاو نیست. اعترافات رسمی عراقی‌ها و توقف اقدامات عملی آنان، موجب شد روند تحولات سیاسی- روانی جنگ به شکل نوینی مورد ارزیابی قرار گیرد. در واقع چنان که ذکر شد، تا پیش از این امر، به تثبیت منطقه تصرف شده از سوی ایران، با تردید  همراه بود و همچنان نسبت به توانایی عراق برای بازپس گیری آن امیدواری‌‌های زیادی وجود داشت؛ لیکن ناکامی عراق و اعتراف به این ناتوانی، انعکاس نامطلوبی به زیان عراق داشت. در این مورد، رادیو آمریکا به نقل از ناظران سیاسی غرب گفت: «عراق ظاهراً تصمیم گرفته است از  کوشش‌های خود برای بازپس‌ گیری فاو به خاطر تحمل بهای گزاف نظامی- سیاسی، دست بکشد.»

* هفته نامه «لوموند» چاپ فرانسه نیز طی تحلیلی نوشت:

«در ستاد ارتش عراق پذیرفته شده که بازپس گیری فاو طولانی و پرهزینه خواهد بود.»

***



واکنش امریکا

پس از تثبیت مواضع تصرف شده در شمال خلیج فارس توسط قوای ایرانی، امریکا از این موضوع ابراز نگرانی کرد و در عین حال سعی نمود با هشدار به رژیم عراق، این کشور را به مقاومت در قبال تنها راه دریایی‌اش (خور عبدالله) ترغیب کند.

* واشنگتن پست (25/11/64):

«منابع امریکایی تأکید کردند نیروهای ایرانی به محل ساختن پایگاه شرقی خورعبدالله به موازات خاک کویت رسیده‌اند؛ ولی هنوز با پایگاه دریایی عراق واقع در خلیج، یعنی ام القصر، فاصله زیادی دارند، اما نگرانی امریکا از گسترش دامنه جغرافیایی جنگ خلیج و در برابر گرفتن کویت، هنوز پا برجاست.»

* خبرگزاری فرانسه نیز در همین روز گزارش داد:

«یک سخنگوی وزارت خارجه امریکا ضمن تأکید بر اهمیت استراتژیک خلیج فارس برای امریکا و آسیب‌پذیری آن در قبال توسعه طلبی شوروی، گفت که نبردها در شمال و غرب بندر عراقی فاو در جنوب جبهه ادامه دارد؛ ولی هنوز اطلاعات کافی ندارد که بگوید آیا حملات ایران در این هفته، آغاز یک حمله جدید بزرگتر است یا نه؟»

طبعاً امریکا‌یی‌ها هر عاملی را که منتهی به تغییرات عمده در جنگ و متعاقباً تقویت مواضع ایران و برتری سیاسی و نظامی آن بر عراق می‌شد، نامطلوب ارزیابی می‌کردند؛ لذا فتح «فاو» به لحاظ تبعات ناشی از آن در تقویت مواضع ایران، به زیان منافع امریکا و غرب تلقی می‌شد. از این رو، موضع‌گیری امریکا بلافاصله پس از فتح فاو و اقدامات بعدی این کشور در مساعدت به عراق برای حمله به مراکز صنعتی و آب و برق ایران، نشان‌گر فزونی یافتن مواضع خصومت‌آمیز امریکا بود.

اما امریکا در خصوص به کارگیری سلاح‌های شیمیایی و انتشار عمومی اخبار کشتار شیمیایی توسط عراق، در 30/11/1364 موضع‌گیری کرد و به همراه فرانسه اقدام عراق را به همراه فرانسه محکوم کرد.

 وزارت خارجه امریکا در یک پاسخ کتبی اعلام کرد:

«از اطلاعاتی که به دست آمده چنین بر می‌آید که عراق در نبردهای اخیر با ایران، از سلاح شیمیایی استفاده کرده است.»

وزارت خارجه امریکا همچنین مسوولیت ادامه جنگ را متوجه ایران دانست. این موضع امریکا ظاهراً عراق را عصبانی کرد.

عمدتاً در چنین مواقعی، امریکا سیاست یک بام و دو هوا را در پیش می‌گرفت که راهی برای دفاع از خود باقی گذارد. امریکا خود در صدور تسلیحات شیمیایی و راه‌اندازی مرکز ساخت بمب شیمیایی، عراق را به همراه سایر کشورها یاری داد. همزمان با ادامه جنگ، فرصت مناسبی به وجود آمد تا دلالان اسلحه به بغداد بروند. در اسفندماه 1364 «کریستوفر دروگل» به عراق رفت و با سفیر امریکا «دیوید نیوتن» دیدار کرد.

وی که به «امریکایی محبوب صدام حسین» مشهور بود، برای گرفتن سفارش اسلحه به بغداد رفت و در هتل مجلل «الرشید» عراق پذیرایی شد. طه یاسین رمضان به استقبال وی در هتل رفت. «آلن فریدمن» معتقد است که دولت امریکا از فعالیت‌های دروگل در بغداد با خبر بود. دروگل ارتباطات بسیاری با مقامات امریکایی داشت.

در همین حال، در اوایل سال 1986«رابرت تورشری» عضو کنگره ایالت متحده، پس از دیداری از بغداد گفت: «کشورهای غربی برای جلوگیری از گسترش انقلاب ایران باید از بغداد حمایت کنند. ایران تهدید بزرگی نه تنها برای عراق، بلکه برای کل منطقه است و کشورهای غربی نیاز فراوان به نفت منطقه دارند.»

«ریچارد مورفی» معاون وزیر خارجه امریکا نیز گفت که ایالت متحده و عراق، هدف‌های مشترکی در منطقه دارند و یک بار دیگر حمایت خود را از عراق در برابر عملیات‌های اخیر ایران اعلام داشت.

در همین حال، برای ایجاد یک جنگ روانی علیه ایران، امریکایی‌ها به  کمک عراق آمدند و در یک بیانیه رسمی، وزارت خارجه امریکا مدعی شد که اسرای جنگی عراقی در ایران، در وضعیت نامطلوب قرار دارند. این بیانیه وضعیت اسرای ایرانی را در عراق، خوب توصیف کرد. مانورهای سیاسی امریکا با هدف‌های مشخص صورت می‌گرفت و می‌کوشید چهره ایران را در جهان به عنوان یک متجاوز و یک نقل‌ کننده قوانین جنگی مخدوش کند. این بیانیه وزارت خارجه امریکا، در واقع تعدیل کننده بیانیه قبلی در محکومیت عراق در استفاده از سلاح‌های شیمیایی بود که تا حدودی از عصبانیت عراق کاست. عراقی‌ها در شرایطی که افکار عمومی جهان متوجه کشتار شیمیایی آنان بود، نیاز به ایجاد چنین فضای تبلیغاتی داشتند تا توجه افکار عمومی را به سوی موضوع اسرای عراقی در ایران بگردانند.

در ضمن، جورج بوش معاون وقت رئیس‌جمهور امریکا در تاریخ 16/1/65 به منظور انجام یک سفر هشت روزه به کشورهای خلیج فارس و مذاکره پیرامون مسایل منطقه وارد عربستان سعودی شد، در این حال همزمان با سفر بوش به منطقه حمله به یک نفت‌کش عربستان سعودی توسط هواپیماهای ناشناس، به منزله پیام سیاسی به امریکا تلقی گردید.

* بوش در اولین اظهار نظر خود نگرانی امریکا نسبت به گسترش جنگ در خلیج فارس را این چنین مورد اشاره قرار داد:

«چیزی که ما و دوستانمان را نگران می‌کند، آن است که این جنگ از محدوده کنونی آن، فراتر می‌رود. احتمال دارد که برای بستن آبراه هرمز، اقدام شود یا این که ممکن است ایران از خطوط عراق بگذرد و به کشورهای همسایه حمله کند، و این متاسفانه چیزی است که تهدید انجام آن صورت گرفته است. ما بارها این نکته را یاد آور شده‌ایم و اجازه دهید مجدداً آن را در این‌جا تکرار کنم که ایالات متحده اساساً و قطعاً به جریان آزاد نفت از خلیج فارس متعهد است.»

* همچنین در پی اقدام نظامی امریکا علیه لیبی، بوش در اظهارات تهدید‌آمیز خود که خبرگزاری آسوشیتد پرس آن را نقل کرد، گفت:

«آمریکا در درگیری نظامی اخیر بین ایران و امریکا، نمی‌خواهد نظاره‌گر این مساله باشد که گسترش جنگ از سوی ایران، به روند تغییر در توازن قدرت در منطقه بینجامد.»

بلافاصله پس از موضع‌گیری تهدیدآمیز بوش، «حجت‌ الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی» رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و فرمانده عالی جنگ اظهار داشت: «آقای بوش در این شرایط حساس، به کشورهای همسایه مسافرت می‌کند و چنین مغرورانه می‌گوید که ما اجازه نمی‌دهیم آبراه‌های جهانی ناامن شود یا ایران پیروز گردد؛ این حرف‌ها برای کیست؟ ما که می‌دانیم شما جنگ را برای از پا درآوردن ما ایجاد کردید. حال که شکست خوردید، می‌گویید ما اجازه نمی‌دهیم موازنه در منطقه به هم بخورد.»

بوش طی این سفر هشت روزه به بررسی وضعیت منطقه پرداخت. در این برهه طبعاً اظهار نگرانی کشورهای منطقه و درک و دریافت بوش از شرایط متزلزل عراق، تأثیرات قابل ملاحظه‌ای در تصمیمات بعدی امریکا داشت.

مصاحبه ژنرال «هارین کریست» مسوول کمیته منطقه خلیج فارس از مرکز فرماندهی نظامی امریکا و تأکید وی بر مسوولیت‌های آن کشور در این منطقه پیام آشکار امریکا به ایران و همسایه  شمالی آن بود: «ما مسوولیت عمده‌ای در قبال خلیج [فارس] به عهده داریم: یکی این که روس‌های را از کشورهای کوچک خلیج دور نگه داریم و دیگر آن که امنیت دسترسی به ذخایر دور نگه داریم و  دیگر آن که امنیت دسترسی به ذخایر نفتی منطقه را تضمین  کنیم.»

امریکایی‌ها ضمن اعلام  موضع خود نسبت به تلاش‌ها و اقدامات بعدی ایران به منظور بهره‌گیری از نتایج حاصله از فتح فاو، اقداماتی را انجام دادند که اساساً در جهت رفع نگرانی کشورهای منطقه بود.

فروش سلاح به عربستان سعودی که به لحاظ تأثیر آن بر توازن بین اعراب و اسراییل، مورد مخالفت کنگره بود، بخشی از اقدامات امریکا در این مرحله محسوب می‌شد. «جورج شولتز» وزیر خارجه امریکا در تاریخ 4/2/65 سعی کرد تا کنگره امریکا را توجیه کند که تحویل 354میلیون دلار سلاح به  عربستان سعودی تصویب شود. شولتز در برابر اقدام کمیته فرعی نمایندگان که لایحه‌ای را در مخالفت با این فروش پیشنهاد کرده بود، طی مطالبی برای آن کمیته نوشت:

«این فروش، علایم سیاسی آشکاری خواهد فرستاد:

علائمی به ایران که از گسترش جنگ با عراق جلوگیری کند و علامتی به عربستان و دیگر کشورهای میانه رو، که اراده خود را تقویت کننده و این فروش، اعتبارها و قابل اعتماد بودن‌ها را به عنوان یک شریک امنیتی، مورد تأیید قرار می‌‌دهد.»

شولتز در نامه‌ دیگری به «لی‌ ها میلتون» نماینده کنگره مسایل دیگری را مطرح کرد که به خوبی نگرانی‌های امریکا را خاطر نشان می‌کرد. وی در نامه نوشت:

«عربستان سعودی برای جلوگیری از گسترش و توسعه خراب‌کاری شوروی یا ایرانیان در منطقه خلیج فارس و حفظ جریان نفت منطقه به غرب و ژاپن، به سیستم دفاعی موشکی نیاز دارد.»

در این شرایط که امریکایی‌ها بر فروش سلاح به عربستان سعودی پافشاری می‌کردند، خبر دستگیری یک شبکه قاچاق اسلحه در امریکا انتشار یافته و پوشش وسیع خبری به آن داده شد. دادستان فدرال امریکا طی یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت:

«پنج قرارداد مختلف با یک خریدار ایرانی که پیش از این نیز در سال 1984 در ایالات متحده امریکا، متهم به فروش اسلحه به ایران شده، منعقد شده بود.»

به گفته مقامات قضایی امریکا، متهمان قصد داشتند شکارهای اف- 4 و اف- 5، موشک‌های زمین به زمین، موشک تاو و ... را به طور غیرقانونی به ایران صادر کنند. حجم معاملات بالغ بر 5/2 میلیارد دلار بود. بلافاصله روز بعد، حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه اظهار داشت: «کدام قاچاقچی اسلحه در دنیا وجود دارد که بتواند هواپیماهای پیشرفته امریکایی را از آن کشور خارج کرده و به ایران بفرستد؟

ما غیر از اسراییل که باید بایکوت باشد، البته اسلحه امریکای را از هر کجا بتوانیم، تهیه می‌کنیم: به خاطر این که هواپیماها و بسیاری از موشک‌ها و سیستم‌ توپخانه ما امریکایی است... امروز هم اگر یک هواپیما و موشک امریکایی پیدا کنیم، آن را می‌خریم و این هیاهو برای ما عجیب است.»

در فروردین سال 1365منابع خبری، خبر دیدارمحرمانه صدام حسین و «جورج بوش» معاون «رونالد ریگان» رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده را در ریا منتشر کردند.

صدام حسین در این دیدار محرمانه که با حضور «فهد» پادشاه عربستان انجام گرفت، از امریکا خواست تا کمک‌های بیشتری به عراق بدهد. این در شرایطی بود که «مسعود رجوی» سردسته گروهک تروریستی منافقین، با فشار ایران بر فرانسه و حل مسالمت‌آمیز اختلافات سابق، از پاریس به عراق اخراج شد. جورج بوش در این ملاقات، بر ادامه حملات هوایی به شهرهای ایران و استفاده بیشتر از گروهک مسعود رجوی در عملیات تروریستی در تهران اصرار داشت. هم‌‌چنین اطلاعاتی درباره آرایش نظامی ایران به صدام حسین داده شد. باید توجه داشت صدام حسین عجولانه می‌کوشید که فاو را بازپس گیرد؛ اما لشکر ویژه گارد ریاست‌جمهوری عراق با شکست سنگین، از فاو عقب‌نشینی کرده بود. صدام حسین و «عدنان خیرالله» وزیر دفاع نیز بر این عملیات نظارت داشتند؛ ولی ظاهراً اطلاعات امریکایی‌ها حاکی از آن بود که فعلاً امکان بازپس گیری فاو وجود ندارد و باید حمله به کشتی‌ها و شهرها  ادامه یابد.

دیدارها تا اواسط فروردین ماه ادامه داشت. یک هیات امریکایی در فروردین ماه به طور پنهانی از بغداد دیدار کرد. سرپرستی هیأت را «جورج نورمن» عضو کنگره ملی گسترش روابط امریکا و کشورهای عربی به عهده داشت. در اردیبهشت ماه همان سال نیز یک هیأت بزرگ‌ اقتصادی امریکایی برای نجات عراقی از بحران اقتصادی، وارد عراق شدند. اعضای این هیات نمایندگان چهار شرکت نفتی و سه شرکت غیرنفتی بودند. این بزرگترین هیأت اقتصادی رسمی بود که امریکا تا آن زمان به بغداد فرستاده بود. قراردادهای مهمی در این ماموریت به امضای طرفین رسید.

در تیرماه 1365 دولت عراق اعلام کرد که بانک «چیس ما نهاتان» متعلق به سرمایه‌دار معروف امریکایی «راکفلر» در عراق، از اختیارات و امتیازات ویژه‌ای برخوردار خواهد شد. هفته نامه «اسپات لایت» چاپ لندن، با اعلام این خبر افزود:

«راکفلر بر آن شده است که دست به حمایت‌های گسترده‌ای از صدام بزند؛ از جمله این که در امریکا انتشار هر گونه خبر پیرامون نقض حقوق بشر در عراق، ممنوع و به مطبوعات توصیه شده است که از انتقاد دولت عراق خودداری کنند.»