منطقه مرزی شلمچه در منتهیالیه غرب خرمشهر واقع شده است و نزدیکترین نقطه مرزی به بصره میباشد. شلمچه یکی از محورهای هجوم دشمن در 21/6/59 به خرمشهر بود. در عملیات بیتالمقدس اگر چه خرمشهر آزاد شد ولی با توجه به اهمیت نظام شلمچه، دشمن به سختی از آن دفاع کرد و آن را در اشغال خود نگه داشت و پس از آن، موانع، استحکامات و ردههای دفاعی متعددی در این منطقه ایجاد کرد.
رزمندگان اسلام با اجرای عملیات کربلای 5 در دی ماه 1365، این مواضع را در هم شکستند و شلمچه را آزاد کردند که به پاس رشادت و شهادت رزمندگان اسلام بنای یادبودی در این منطقه ایجاد شده است. هر چند در پایان جنگ بار دیگر این منطقه را دشمن تصرف کرد اما این شهدا و ایثارگران بودند که سرزمین شلمچه را باز ستادند، تا جای قدمهای علیبن موسیالرضا علیهالسلام در هنگام ورود به ایران همچنان زیارتگاه باشد.
حدود 45 کیلومتری جاده اهواز- خرمشهر سه راهی طلائیه قرار گرفته است یک جاده فرعی به سمت غرب و تا نزدیکی مزر ایران و عراق شما را به پاشگاه طلاییه میرساند که این نقطه تا شعاع چند کیلومتری منطقه طلاییه نامیده می شود. طلاییه یکی از محورهای مهم عملیاتی خیبر و بدر بوده است که بعد از دفاع مقدس مقری برای جستجوی پیکر مطهر شهدا در این منطقه دایر شد، در یکی از این حسینیه ابوالفضل(ع) بنا شده که به عنوان یادمان شهدای این منطقه اکنون میزبان زایران کربلای طلاییه میباشد.
روستایی در غرب سوسنگرد که در جریان هجوم دشمن، پس از 10روز دفاع سرسختانه در تاریخ 24/7/59 اشغال شد. در طی عملیاتهای رزمندگان، ستاد جنگهای نامنظم به فرماندهی شهید مصطفی چمران تلاشهایی برای آزادی مناطق اشغال شده انجام دادند و سرانجام در تاریخ 27/6/60 در عملیاتی به نام آیتالله مدنی (اولین شهید محراب در تبریز) دهلاویه آزاد شد. در نزدیکی این روستا یادمانی واقع شده که محل شهادت دکتر چمران (وزیر دفاع و نماینده مجلس) به همراه تنی چند از همرزمانش میباشد. هر چند زیارت قبور خواهران معصومی که به صورت جمعی مدفون این سرزمین شدند نیز خالی از لطف نیست.
شهر هویزه در 10 کیلومتری جنوب غربی سوسنگرد، مرکز یکی از بخشهای دشت آزادگان است. دشمن در آغاز جنگ با اشغال شمال و شرق هویزه، عملا آن را محاصره کرد. در عملیات هویزه در 15/10/59 رزمندگان از این منطقه نفوذ کردند و به محل استقرار دشمن در جنوب کرخه هجوم بردند و 800 نیروی عراقی را اسیر کردند که این تعداد تا آن روز جنگ، بیسابقه بود. اما با شروع پاتکهای دشمن، نیروهای خط مقدم عملیات که گروهی از پاسداران هویزه، حمیدیه و اهواز و گروهی از داشجویان پیرو خط امام بودند در محاصره قرار گرفتند و تعدادی از آنان از جمله سید حسین علمالهدی فرمانده سپاه هویزه به شهادت رسیدند. در طی عملیات بیتالمقدس در اردیبهشت 1361 منطقه هویزه با رمز یا علی بن ابیطالب علیهالسلام آزاد شد و پیکر عزیز این شهدا در مکانی که امروز به عنوان یادمان شهدای هویزه میزبان زایرین میباشد کشف شد.
در اولین روزهای جنگ، دشمن تا پشت رودخانه کرخه جلو آمد و در حاشیه کرخه که مشرف به شهر شوش و جاده اندیمشک اهواز بود مستقر شد. حضور رزمندگان اسلام در این جبهه، با شکلگیری خط دفاعی و اجرای عملیاتی تحت عنوان امام مهدی علیهالسلام در سال 1360، مقدمه اجرای عملیات فتحالمبین شد. در جریان این عملیات تعدادی از نیروهای اسلام که قصد رخنه به سنگرهای دشمن در شیارهای المهدی، شیخی و شلیکا را داشتند با سنگرهای کمین دشمن درگیر شدند که منجر به شهادت تعدادی از رزمندگان شد. مزار شهدای گمنام عملیات فتحالمبین و سنگرها و شیارهای به جای مانده آن زمان بیانگر حماسهای است که شیرمردان الهی در آن جا خلق کردند.
این منطقه در شمال غرب استان خوزستان قرار گرفته است. فکه از شمال به منطقه چنانه، از غرب به خط مرزی و از جنوب به تنگه چزابه و بستان محدود میشود.
منطقه فکه رملی و سرزمین شنهای روان است. دشمن بعد از اشغال منطقه در آن، 16 رده موانع در مقابل رزمندگان اسلام ایجاد کرده بود. در عملیات و الفجر مقدماتی رزمندگان پس از نبردی سخت در محاصره دشمن افتادند و عدهای از نیروها نیز مجبور به عقبنشینی شدند. این منطقه مزین به خون شهدای عملیاتهای والفجر مقدماتی، والفجر یک و سرداران شهید همچون حسن باقری، مجید بقایی و سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی و همچنین شهدای بزرگوار تفحص میباشد.
تنگه مهم چزابه در شمال غربی شهرستان و در مسیر جادهای که از مرز به طرف بستان کشیده شده بین تپههای رملی و هورالهویزه قرار دارد. دو جاده نظامی در دو سوی آن قرار دارد، جادهای در خاک ایران که چزابه را به فکه متصل میکند و جاده دیگری که به شهر العماره عراق متصل میشود، دهانه این تنگه 5/1 کیلومتر میباشد و لذا از جنبه نظامی بسیار مهم و استراتژیک است. تنگه چزابه یکی از 5 معبر اصلی هجوم ارتش عراق در ابتدای جنگ به خوزستان بود که در عملیات طریق القدس با رمز مقدس یا حسین بن علی علیهالسلام در آذر ماه 1361 آزاد شد.
یکی از بخشهای شبه جزیره آبادان است که در 48 کیلومتری جنوب شرق آبادان و در انتهای جاده آبادان اروندکنار واقع شده است. این منطقه شاهد یکی از موفقترین و بزرگترین نبردهای دوران دفاع مقدس میباشد. در عملیات والفجر 8 غواصان خطشکن شبانه از اروندرود گذشته، خط دشمن را شکسته و موفق به آزاد سازی منطقه فاو شدند این عملیات ضربه مهلکی بر ارتش بعث عراق وارد کرد.
وقتی در جاده اهواز خرمشهر از ایستگاه حسینیه به سمت غرب (جاده شهید کاظمی) برویم پس از طی مسافتی به مزار تعدادی از شهدای گمنام عملیات رمضان میرسیم، منطقه زید و ایستگاه حسینیه از محورهای مهم هجوم دشمن به خوزستان بود که عراق از این طریق به جاده اهواز- خرمشهر دست یافت. این منطقه یکی از محورهای مهم عملیاتهای بزرگی مانند بیتالمقدس و کربلای 4 و 5 بوده است.
این پادگان در فاصله 7 کیلومتری شمال شهر اندیمشک و 160 کیلومتری شهر اهواز قرار دارد. این پادگان در دوران دفاع مقدس در منطقه جنوب به عنوان مهمترین پایگاه آماده سازی رزمندگان اسلام به شما میرفت. دو کوهه، عقبه عملیات فتحالمبین بود ودر طول دوران دفاع مقدس میزبان نیروها از لشگرهای متفاوت و بالاخص لشگر حضرت رسول(ص) از تهران بود. این مکان محل استقرار سرداران شهید چون احمد متوسلیان، ابراهیم همت، رضا چراغی، عباس کریمی، دستواره، محسن وزوایی، سعید مهتدی و سعید سلیمانی و بسیاری از رزمندگان اسلام بوده است.
ستاد عملیات جنوب یا پایگاه منتظران شهادت در اهواز، در دوران دفاع مقدس به عنوان مرکز فرماندهی جنگ، محورهای عملیاتی خوزستان را اداره میکرد. این ستاد در سال 1359 فعال شد تشکیل اتاق جنگ و فعال شدن اطلاعات و عملیات، اعزام نیرو تشکیل واحدهای جنگ و حضور مسئولین نظام از مشخصات اصلی پادگان منتظران شهادت (گلف) بوده است. گلف تا پایان جنگ به عنوان پایگاه فرماندهی و هدایت جنگ مورد استفاده قرار میگرفت.
مسجد جامع خرمشهر که سمبل مقاومت خرمشهر شناخته میشود در طول 24 روز مقاومت، مرکز فرماندهی و ستاد نیروهای مردمی بود، و همه هماهنگیها از جمله تبادل اخبار، تجهیز، تسلیح و آموزش رزمندگان، مداوای اورژانسی مجروحین و نگهداری موقت شهدا، همگی در مسجد جامع صورت میپذیرفت. در عین حال سایر مساجد و حسینیههای شهر نیز پایگاههای فرعی بودند که از مسجد جامع هدایت میشدند. مسجد جامع به زعم آنکه از آغاز جنگ در زیر آتش موثر دشمن قرار داشت و از 24/1/59 چندین بار در آستانه سقوط قرار گرفت اما تا آخرین روز، مقاوم باقی ماند و حتی پس از سقوط پل خرمشهر که تنها راه ارتباطی به خرمشهر بود مامن و پناه نیروهایی بود که هنوز در شهر باقی مانده بودند اما آنگاه که آخرین مدافعان به آب زدند و از کارون گذشتند مسجد جامع نیز خاموش شد تا در سوم خرداد 1361 شاهد اشک شوق و شادی توأم با سجده شکر رزمندگان اسلام شود آنجا که امام فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد.
این شهر مهم استراتژیک مرزی 6500 کیلومتر مربع مساحت دارد. خرمشهر از شمال به اهواز، از شرق به بندر ماهشهر، از جنوب به آبادان و از غرب به مرز ایران و عراق محدود است و در زمان وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 حدود 220 هزار نفر جمعیت داشت.
خرمشهر در طول تاریخ خود 4 بار اشغال شد که 2بار آن با اتکاء به بیگانگان و یا در برابر واگذاری بخشی از سرزمین ایران به وطن بازگشت اما در آخرین بار، بدون پشتیبانی بیگانگان و بدون واگذاری حتی یک وجب از خاک کشورمان به مام میهن بازگشت. خرمشهر از بعد از ظهر 21/6/59 زیر آتش سنگین ارتش عراق قرار گرفت. یگانهای دشمن در این منطقه تهاجم خود را از 3 محور آغاز کردند:
از جنوب ایستگاه حسینیه برای بستن جاده اهواز- خرمشهر و از سمت شمال و غرب خرمشهر برای دستیابی به دروازه شهر موسوم به پلیس راه دشمن با اجرای آتش سنگین و هجوم قوای رزهی به سمت خرمشهر و محاصره آن طرحریزی کرده بود که هماهنگ با برنامه اشغال سه روزه استان خوزستان، خرمشهر را نیز به اشغال درآورد ولی با مقاومت حماسی مدافعان خرمشهر نه تنها دشمن در اشغال خوزستان ناکام ماند بلکه با تحمل خسارات و تلفات بسیار، بعد از 24 روز جنگ و گریز تنها توانست بخش غربی خرمشهر را تصرف کند. برای آزادسازی منطقه وسیع جنوب غربی اهواز، عملیات بیتالمقدس از 10/12/61 آغاز شد که نهایتاً در مرحله چهارم عملیات و در تاریخ 2/2/61 خرمشهر آزاد گردید.
در روزهای پایانی جنگ و پس از پذیرش قطعنامه 598 از طرف ایران، ارتش عراق که هیچگاه دست از خوی تجاوزکارانه خود برنداشته بود با تعدادی از لشگرهای خود در 21/6/67 طی تهاجمی دیگر خود را به جاده اهواز- خرمشهر رساند و 30 کیلومتر از این جاده را اشغال کرد. در حالی که خرمشهر در خطر محاصره و اشغال مجدد قرار گرفته بود با پیام هشدار دهنده امام خمینی (ره) و یا حضور سپاه و انبوه نیروهای بسیجی و مردمی در این منطقه، طی 3 روز درگیری و مقاومت، دشمن عقب رانده شد و حتی فرماندهان برای حمله مجدد و آزادسازی بصره نیز اعلام آمادگی کردند که حضرت امام فرمودند ما بر پیمانی که بستهایم استواریم.
قابل ذکر است کرخه و شوش و دهلران و دزفول و آبادان در جنوب و مهران و قصرشیرین و نفت شهر و مریوان و سقز و بانه و...، دهها مکان زیبای دیدنی در غرب و شمال غرب خود داستان مفصلی است از ناگفتهها.
لشگر 27 محمد رسول الله(قسمت اول)
سفر به رملستانهای "فکه" و دست و پنجه نرم کردن با موانع گسترده طبیعی و مصنوعی، ماموریت بعدی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) محسوب میشد. عملیات والفجر مقدماتی با هدف نفوذ به عمق مواضع و انهدام نیروهای دشمن در حد فاصل "تنگهی چزابه" تا "سه راهی فکه" طرحریزی شد. لشکر 27، در این عملیات ماموریت داشت تا با عبور از میادین وسیع مین و کمینهای دشمن، خود را به جاده "فکه-العماره" رسانده و در خیز دوم به مجتمع "نفتی بزرگان" عراق دسترسی پیدا کند. در مرحله اول رزمندگان لشکر 27 به خصوص گردانهای کمیل، انصار الرسول(ص)، حنظله، و عمار یاسر توانستند پاسگاههای عراقی "رشیدیه"، "صفریه" و "طاووسیه" را تصرف نموده و در کانال دوم عراقیها مستقر شوند.
دو ماه پس از عملیات "والفجر مقدماتی"، عملیات "والفجر یک" در منطقه شمال فکه (شرهانی-ابوقریب) آغاز شد. لشکر 27 در این عملیات ماموریت داشت، تا با تصرف ارتفاعات 112 –146 و 142 دشمن را مجبور به عقبنشینی از مواضع پدافندی خود نماید. یک هفته جنگ بی امان و شبانهروزی در حالی به اتمام رسید که لشکر 27، فرمانده شجاع و دلاور خود "حاج رضا چراغی" را از دست داده بود.
پس از عملیات "والفجر یک"، نظر فرماندهان جنگ به سمت جبهههای غرب معطوف شد. از این رو منطقه "شاخشمیران" و "بمو" برای اجرای عملیات بعدی در نظر گرفته شد. قبل از انجام این عملیات، لشکر 27 به منظور ادامه عملیات والفجر 3 در منطقه مهران «کله قندی» وارد عمل شد.
از سوی دیگر پس از حدود شش ماه، شناسائیهای طاقت فرسا و دقیق، عملیات "بمو" لغو و کلیه یگانها جهت ادامه عملیات "والفجر 4" که در منطقه عمومی "پنجوین" آغاز شده بود به آن منطقه اعزام شدند. در مرحله سوم این عملیات، لشکر 27 محمد رسولالله (ص) با هدف تصرف ارتفاعات 1904- 1900- 1866 "کانی مانگا" و "دشت پنجوین" وارد عمل شد.
رزمندگان لشکر 27، بر روی ارتفاعات کانی مانگا، جنگ سختی را با دشمن آغاز کردند. جنگی که نزدیک بیست روز به طول انجامید، بیست روز جنگ بیامان با دشمنی تا دندان مسلح. در این عملیات نیز لشکر 27 مانند دیگر عملیاتها چندین سردار دلاور خود را از دست داد. سردارانی چون: اکبر حاجیپور، اصغر رنجبران، مهدی خندان، ابراهیم معصومی و …
پس از خاتمه عملیات والفجر 4، بار دیگر نیروهای اسلام به سمت جنوب آمدند تا در "هورالهویزه" عملیات بزرگی را تدارک ببینند. عملیات آبی ـ خاکی خیبر در منطقه عمومی "طلائیه ـ جفیر" آغاز شد. لشکر 27 در این عملیات مأموریت داشت تا در یک جبهه، با شکستن دژ مستحکم عراق در منطقه طلائیه و در جبههای دیگر با نفوذ به جزایر مجنون، دشمن را در حلقه محاصره خود قرار دهد. جنگ سختی بین رزمندگان اسلام و دشمن درگرفت. جنگی که پانزده روز به طول انجامید و عاقبت با شهادت فرمانده دلاور و محبوب لشکر 27 شهید "حاج محمد ابراهیم همت" به تثبیت مواضع خودی انجامید.
عملیات خیبر تجربه خوبی بود تا بتوان عملیاتهای آینده را هم طرحریزی کرد، از این رو طرح عملیات آبی ـ خاکی دیگری ریخته شد. در آخرین روزهای سال 1363، "عملیات بدر" در منطقهی "شرق دجله" آغاز شد. در این عملیات، لشکر 27 به فرماندهی "حاج عباس کریمی" مأموریت داشت تا در حد میانی عملیات، ضمن عبور از آبراه هور، خود را از جزیره جنوبی به جزیره شمالی مجنون رسانده و از آنجا با نفوذ به عمق مواضع دشمن در دشت "الهاله" و رودخانه "دجله" بر بزرگراه "العماره ـ بصره" تسلط پیدا کند. در این عملیات نیز مانند دیگر عملیاتها سنگینی و فشار دشمن، بر رزمندگان لشکر 27 محمد رسول الله (ص) وارد میشد، به طوری که وضعیت به مرحلهای رسید که فرمانده و معاون لشکر با "آرـ پی ـ جی هفت" به شکار تانکهای دشمن پرداختند. با شهادت حاج عباس کریمی، فرمانده لشکر 27، این نبرد نا برابر نیز به پایان رسید.
منبع:راحلان نور
تا حالا فکر کردی تو گرمای 50 درجه ی خوزستان، تو کوچه پس کوچه های خرمشهر دفاع کردن یعنی چی؟ تا حالا فکر کردی تو گرمای 50 درجه، اسلحه و مهمات و آرپی جی روی دوش دفاع کردن، یعنی چی؟
تا حالا فکر کردی بدون مهمات کافی در مقابل یک لشگر تا دندان مسلح، 34 روز مقاومت کردن یعنی چی؟ اصلاً تا حالا فکر کردی اشغال یعنی چی؟
28 سال از آغاز جنگ تحمیلی می گذرد. هر سال کلی برنامه و همایش در هفته اول مهرماه که هفته دفاع مقدس است برگزار می شود و هفته اول که تمام می شود کم کم همه یادشان می رود که هفته دفاع بوده و به 10 مهر که می رسیم دیگر کسی اسمی از دفاع مقدس نمی برد. تا حالا به سؤال های بالا فکر کردی؟ می دونی 31 شهریور که جنگ شروع شد تو خرمشهر چه اتفاقی افتاد؟ چی شد که عروس شهرهای جنوب خونین شهر شد؟ آخرین نفری که تو خرمشهر ماند و پیکرش هرگز به دست خانواده اش نرسید کی بود؟ امسال تصمیم گرفتیم که برگهایی از تاریخ روزهای مقاومت را باهم ورق بزنیم از 31 شهریور تا 4 آبان در خرمشهر چه گذشت؟
خرمشهر واقعاً کجاست؟
_خرمشهر را در سال (1227 هجری قمری یا 1812 میلادی) حاج یوسف پدر شیخ جابرخان، رئیس عشیره کعب ایجاد کرد. این شهر در زمان تأسیس، قریه کوچکی بود. لیکن به مرور زمان به بندر معتبری تبدیل شد. خرمشهر در سمت راست کارون در جایی که این رود به اروند می پیوندد واقع شده است. فاصله آن تا بصره 24 کیلومتر، تا آبادن 10 کیلومتر، تا اهواز 120 کیلومتر و تا ساحل خلیج فارس 96 کیلومتر است.
خرمشهر همواره به دلیل موقعیت جغرافیایی و تجاری خود و به دلیل ارتباط با دریای آزاد، ثروت عظیمی را در خود جای داده است. وجود تجارت خانه های بزرگ و نمایندگی شرکت های بزرگ تجاری داخلی و خارجی و همچنین شرکت های بزرگ کشتی رانی؛ به خرمشهر چهره ی یک بندر بین المللی بخشیده است. به همین علت خرمشهر از هنگام تأسیس تا قبل از پیروی انقلاب اسلامی (1357 شمسی یا 1979 میلادی) سه بار اشغال شد. نخستین بار در سال 1837 میلادی، در حالیکه قوای محمد شاه، هرات را به سبب خودداری حاکم آن از پرداخت مالیات، محاصره کرده بودند، علیرضا پاشا (حاکم بغداد) به تحریک انگلیسی ها خرمشهر را اشغال کرد تا محمدشاه به ناچار هرات را رها کند. با عقب نشینی نیروهای ایرانی از هرات نیروهای بغداد نیز خرمشهر را تخلیه کردند. حدود 20 سال بعد نیز که نیروهای ایران برای تأکید بر اینکه هرات جزئی از قلمرو ایران است وارد این منطقه شدند. انگلستان با گسیل قوای خود به جنوب ایران خرمشهر را اشغال و تا اهواز پیشروی کرد. در پی آن عهدنامه پاریس در مارس 1875 میلادی بین ایران و انگلستان منعقد شد که در آن بر خروج نیروهای ایران از هرات و نیروهای انگلستان از خرمشهر توافق شده بود. این عهدنامه به ابقای بخشی از خاک ایران (خرمشهر) در برابر واگذاری بخش دیگری از آن (هرات) حکم کرده بود.
در جریان جنگ جهانی دوم قوای انگلستان با این بهانه که حضور شماری کارشناس آلمانی در ایران تهدیدی علیه منافع آنها و مغایر با سیاست بیطرفی ایران است در شهریور 1320 با هجوم به خرمشهر، آن را اشغال کردند. بدین ترتیب انگلیسی ها علاوه بر حفظ منافع در منطقه و مخصوصاً میدان های نفتی ایران و عراق، ارتباط متفقین را از طریق خلیج فارس با جبهه روسیه برقرار کردند.
بعد از پیروزی انقلاب خرمشهر برای بار چهارم، در سال 1359 شمسی توسط نیروهای بعثی اشغال شد، اما این بار اشغال آن به سادگی صورت نگرفت.
ادامه دارد...نویسنده:الهام رحمانی
خُرَّمْشَهْرْ (مُحَمَّره) یکی از شهرهای جنوبی استان خوزستان و مرکز شهرستان خرمشهر است. این شهر در محل تلاقی رودخانههای اروندرود و کارون و در ناحیهای باتلاقی و پست در دلتای رودخانهٔ اروندرود به قرار گرفته و ۲۳ کیلومتر مربع مساحت دارد.[۱]
با بهرهبرداری از اسکلهٔ چهارم خرمشهر در سال ۱۳۷۱ خورشیدی، نخستین کشتیهای باری با ۸۵ تن بار از این بندر به سمت کویت به حرکت درآمدند. در همین سال بود که نخستین کشتی تجاری با ۱۶۰ تن بار از امارات متحده عربی وارد خرمشهر شده و در آن پهلو گرفت. امروزه این بندر ۲۰ اسکلهٔ بزرگ را در خود جای داده و حداکثر ارتفاع کشتیهایی که در آن پهلو میگیرند، به ۶ متر میرسد. خرمشهر روزانه توان تخلیهٔ ۴۰۰۰ تا ۶۰۰۰ تن بار را دارد.[۱]
وجه تسمیه
خرمشهر در زمان حکومت شیخ خزعل «مُحَمَّره» خوانده میشد؛ محمره به معنای شهر سرخ است و به دلیل اینکه در بیشتر روزهای سال در اثر جزر و مد دریا، قسمت عظیمی از سواحل شهر به رنگ قرمز میگرایید، این شهر به این نام مشهور گشته بود. خرمشهر را در زمان جنگ ایران و عراق باعنوان «خونینشهر» نیز یاد میکردند.
پیشینه
خرمشهر در زمان حکومت شیخهای بنیکعب بر این شهر در اویل سدهٔ سیزدهم هجری، شهری کوچکی و عقبافتاده بود. در سال ۱۲۳۵ هجری بارویی به دور آن کشیدند و پس از آن، خرمشهر پیشرفتهای بسیاری نمود و بهعنوان بندری مهم و تجاری در سطح منطقه شناخته شد. با حملهٔ امپراتوری عثمانی به ایران، این شهر نیز مورد هجوم سپاهیان عثمانی قرار گرفت و به یک بندر آزاد تبدیل شد.[۳]
خرمشهر در طول سدهٔ بیستم، چهاربار موردهجوم قرار گرفت. در همین دوران بود که امپراتوری عثمانی از قرارگرفتن بندر خرمشهر در نزدکی بندر بصره، خسارتهای فراوانی را متحمل شد؛ از همینروی حاکم آن زمان بغداد که علیرضا پاشا نام داشت، در سال ۱۲۳۵ هجری و به هنگام لشکرکشی محمد شاه قاجار به هرات، از فرصت استفاده نمود و سپاهی ترتیب داد و با هجوم به خرمشهر، این شهر را غارت کرده و ویرانش ساخت.[۳]
امپراتوری عثمانی در سال ۱۲۵۴ هجری مجدداً خرمشهر را موردحملهٔ خود قرار داد و شهر را با خاک یکسان ساخت. امیرکبیر برای دفع خطر حملهٔ عثمانیها، سپاه مرزبانی قدرتمندی را در خرمشهر سازماندهی کرد و محمدخان بن جابرخان را فرمانده این سپاه قرار داد. در سال ۱۲۶۶ هجری، والی خرمشهر پرچم ایران را در این شهر به اهتزاز درآورد و از جانب امیرکبیر مورد تشویق قرار گرفت و لقب خان به او داده شد.[۳]
جمعیت
جمعیت خرمشهر برپایهٔ سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ خورشیدی مرکز آمار ایران بالغ بر ۱۲۳٬۸۶۶ نفر بوده که از این تعداد، ۶۲٬۰۵۴ نفر مرد و ۶۱٬۸۱۲ نفر زن بودهاند. همچنین شمار خانوارهای ساکن این شهر در این سال، بالغ بر ۲۶٬۳۸۵ خانوار بودهاست.[۲]